پس از وفات پیامبر اکرم(ص) در آغاز سال یازدهم، اهتمام خلفا بیشتر صرف گسترش حاکمیت اسلام در جزیرة العرب و نواحی دیگر شد. پس از کشته شدن عثمان بن عفان در سال ۳۵ و انتقال خلافت به علی بن ابی طالب(ع)، آن حضرت مرکز خلافت را به کوفه منتقل کرد. در همین اوان، بخش اعظمی از قبایل بزرگ مهاجرت کردند. در سال ۴۱، خلافت به معاویة بن ابی سفیان رسید و او سرزمین شام را مرکز حکومت خود و دمشق را پایتخت دولت اسلامی کرد.
انتقال مرکز سیاسی به شام در دوره امویان و سپس به بغداد در دوران عباسیان، از اهمیت حجاز و شهرهای مکه و مدینه نکاست. در دوران امویان و عباسیان حجاز، که ایالتی تابع حکومتهای مذکور بود، منزلت دینی خود را در میان مسلمانان جهان حفظ کرد.
در دوره امویان، مدینه مرکز سرزمین حجاز بود و فقط در دوره خلافت عبداللّه بن زبیر (۶۴ـ۷۳) مکه مرکز حجاز گردید.
در سال ۱۴۵، محمد بن عبداللّه معروف به نفس زکیه، از سادات بنی حسن، در مدینه بر منصور عباسی خروج کرد و بر مدینه و مکه و یمن مسلط شد، امّا پس از دو ماه و نیم در نبرد با سپاه عباسیان شکست خورد و کشته شد. قساوت والیان عباسی در رفتار با آل علی مشهور است، منصور آنها را از دریافت اموال محروم کرده بود و حجاز در فقر به سر میبرد. این فقر و عوامل دیگر، موجب بیرونقی و رکود علم و فرهنگ در این سرزمین شد، ولی علم حدیث و فقه چندان تحت تأثیر قرار نگرفت.
در سال ۳۰۱، علویان به رهبری محمد بن سلیمان، از نوادگان سلیمان بن داوود فرزند حسن مُثَنّی (فرزند امام حسن مجتبی)، در مکه مراسم حج و تجمع حجاج را مغتنم شمردند و به اماراتی که تحت تسلط عباسیان بود دست یافتند و محمد بن سلیمان خود را خلیفه مسلمانان اعلام کرد.
با ضعف خلافت عباسیان، شورش در سرزمین حجاز آغاز شد. قحطی و گرسنگی و نیز حمله قرامطه بحرین به کاروانهای حجاج، موجب آزار اهالی حجاز شد. حجاز مدتی در بین حاکمان مختلف دست به دست میشد.
حکومت شُرَفا
در ۳۵۸، پس از فتح مصر به دست فاطمیان، جعفر بن محمد بن حسن، از سادات حسنی، در مکه اعلام خودمختاری کرد و در خطبه جمعه از خلیفه فاطمی نام برده شد و در ۳۶۰ طاهر بن مسلم حسینی در مدینه اعلام استقلال کرد و به نام خلیفه فاطمی، المعز لدین اللّه، خطبه خواند. بدین ترتیب، شماری از علویان در دو شهر مقدّس مکه و مدینه به ولایت رسیدند و به سبب شرافت انتساب به رسول اکرم، حکام آنها لقب شریف یافتند. و حکومت آنان به شرفاء (جمع شریف) مشهور شد.
حکومت شرفا در منطقه حجاز نزدیک به هزار سال به طول کشید؛ اما این حاکمان در بیشتر دوران حکومت خود مستقل نبودند و تحت سلطه امپراتوریهای بزرگتر قرار داشتند. با این حال، اعتبار و نفوذ شرفا در حجاز به گونهای بود که حکومت عثمانی بدون آنها توان اداره امور حجاز را نداشت
ایوبیان
از ۵۶۷ ق. نفوذ فاطمیان در مصر و حجاز رو به کاهش گذاشت. در این سال، صلاح الدین ایوبی متوجه سرزمین حجاز شد و حملات خود را به حجاز و یمن، به فرماندهی برادرش تورانشاه، در ۵۶۹ آغاز کرد، تورانشاه بدون مواجه شدن با هیچ مقاومتی وارد مکه شد و شریف عیسی بن خلیفه از او استقبال کرد و متعهد شد پس از نام خلیفه به نام صلاح الدین خطبه بخواند.
حفاظت از اماکن مقدّس حجاز در برابر صلیبیان یکی از اقدامات مهم ایوبیان بود؛ در ۵۷۷، که حاکمِ صلیبی امارت کرک (واقع در مشرق بحرالمیت)، به منظور توسعه قلمرو صلیبیان و حمله به اماکن مقدّس مسلمانان در حرمین شریفین و استیلا بر راههای دریایی حجاج، به حجاز حمله کرد[۳۲] و در ۵۷۸ که ناوگان صلیبیها از بندر عیذاب روانه سواحل حجاز شد، ایوبیان از اماکن مقدّس دفاع کردند.
دولت بنورسول
ايالت حجاز در دولت عثمانی
در نیمه نخست قرن هفتم، دولت ایوبیان در یمن سقوط کرد و دولت بنورسول در آنجا بر سرکار آمد و امرای مدینه تحت فرمان سلاطین بنورسول قرار گرفتند. خلافت عباسیان نیز در ۶۵۶ه.ق به دست مغولان سقوط کرد و بنورسول بر همه سرزمین حجاز حکم فرما شدند.
عثمانیها
حدود سه قرن (از اواسط قرن ششم تا نیمه اول قرن نهم) حکام مملوکی و چَرْکسهای مصر آن را اداره میکردند. در اوایل قرن دهم، حجاز در قلمرو عثمانی ها قرار گرفت.
حجاز در سالهای ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۱، درگیر شورشهای وهابیان شد که به مکه و مدینه حمله بردند. محمد علی پاشا، والی مصر، از سوی سلطان عثمانی مأمور سرکوب آنان شد و وهابیان را در ۱۲۳۳ مغلوب کرد. حجاز تا ۱۲۶۱ از سوی مصر اداره میشد. از آن پس، دولت عثمانی مستقیماً به آنجا والی میفرستاد. راه آهن حجاز نیز در همین دوره برای تسهیل رفت و آمد حجاج، از دمشق تا حجاز احداث شد.
سلطنت سعودیها
در ۱۳۳۵، حسین بن علی، شریف مکه، حجاز را از تبعیت عثمانی آزاد کرد و مملکت مستقلی تشکیل داد که بریتانیای کبیر استقلال آن را تضمین کرد، در حالی که به عبدالعزیز سوم، ابن سعود، نیز همین وعده را داده بود. ابن سعود به جنگ شریف حسین رفت و در ۱۳۴۳ به حجاز حمله برد و مکه و مدینه و جدّه را تصرف و کمی بعد سلطنت خود را بر حجاز و نَجد اعلام کرد.[۳۸] وی در ۱۳۱۱ش/۱۹۳۲ خود را سلطان عربستان سعودی نامید.
از لحاظ طبیعی حجاز به سه بخش تقسیم میشود:
دشتهای ساحلی کرانههای دریای سرخ به نام تِهامَه.
منطقه کوهستانی، که بیشترین باران را در حجاز دارد. در این منطقه رشته کوههایی هست که از مهمترین مرتفعات جزیرةالعرب و عربستان سعودی به شمار میآیند.
فلات حجاز، که از مشرق کوههای مدین تا دشت نَفود بزرگ و کوههای اَجا و سَلْمی کشیده شده و شیب آن به سوی شمال و مشرق است.
سه شنبه 24 مرداد 1396 - 12:25:56