روایت قرآن از حضور رسول خدا در جامعه:
با نگاه به قرآن کریم در مییابیم که آیات متعددی در سیره و روش پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در چگونگی ارتباط ایشان با جامعه وجود دارد که به گوشهای از آنها اشاره میکنیم:
* خُلق عظیم
اخلاق نیکو و خوشخلقی از اساسیترین ویژگیهای حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به شمار میرود، قرآن کریم نیز از اخلاق حسنه ایشان به خوبی و عظمت یاد میکند: «و إنّک لعلی خلق عظیم»؛ قلم/44، خلق عظیم نبوی عامل عمده نفوذ و محبوبیت ایشان در بین امت و علت اساسی موفقیت ایشان در نشر دین بوده است.
«خلق» از ماده خلقت از نظر تمامی اهل لغت به معنی سجیه است، سجیه هم به معنای صفاتی است که از انسان جدا نمیشود و همچون خلقت و آفرینش انسان میشود؛ «عظیم» نشانگر کمال و بیمانندی این صفت است، زیرا هیچ پیامبری به چنین صفتی توصیف نشده است و گویای آن است که اخلاق و خوی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با شخصیت و سرشت آنحضرت(صلیاللهعلیهوآله) عجین بود، نه امری موقت و گذرا.
این لفظ، گویای اخلاق بلند حضرت در تمامی عرصههاست و اگر در برخی روایات بر سخاوت و حسن خلق حضرت و در برخی دیگر بر عفو و سعه صدر حضرت تأکید کرده، این تنها تأکید بر برخی از مصادیق است، نه منحصرکردن در آنها.
آری! پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به حق معجزه اخلاق بودند و همین ویژگی، برترین راز محبوبیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و نفوذ حضرت در عمق دلها بود. پیامبری که رسالتش تکمیل فضایل اخلاقی است خود باید «خلق عظیم» داشته باشد. «بعثت بمکارمالاخلاق و محاسنها»؛ بحار//405/66
* عشق و محبت به جامعه
خداوند تبارک و تعالی در حق رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم»؛ توبه/1288، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از صمیم جان دلسوز مردم بودند و تمام آرزویشان هدایت مردم بود، در این آیه شریفه نهایت سوز و عشق پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به مردم با واژههای ذیل بیان شده است:
- «من أنفسکم»؛ پیامبری برخاسته از بین شما و دارای روح انسانی همانند شما؛ این واژه گویای شدت ارتباط پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با مردم است، گویی که پارهای از جان مردم در شکل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) ظاهر شده است.
-«عزیز علیه ما عنتّم»؛ رنج و گرفتاری شما مایه رنج و تأثر شدید اوست؛ او غمخوار شماست، یعنی او نهتنها از ناراحتی شما خشنود نمیشود، که بیتفاوت هم نخواهد بود، او بهشدت از رنجهای شما رنج میبرد و اگر اصرار بر هدایت شما و جنگهای طاقتفرسا و پر زحمت دارد، آنهم برای نجات شما و برای رهاییتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختی است.
- «حریص علیکم»؛ او در سعادت و سربلندی شما سر از پا نمیشناسد؛ «حرص» در لغت به معنای شدت علاقه به چیزی است، در آیه متعلق حرص حذف شده و این دلیل بر عموم است، یعنی او به هرگونه خیر و سعادت شما عشق میورزد، حریص بر هدایت شماست، حریص بر تعلیم شماست.
- «بالمؤمنین رئوف رحیم»؛ او نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است؛ «رئوف» است نسبت به فرمانبرداران، «رحیم» است نسبت به گنهکاران.
* رفق و مدارا با جامعه
رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) با رفتار نرم و ملاطفتآمیز، توانستند جامعه را دگرگون کنند و وحدت و همدلی را در میان مردم برقرار سازند که در غیر آن، امکان ایجاد پیوند اجتماعی میسر نمیشد. خداوند میفرماید: «فبما رحمة منالله لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظالقلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفرلهم»؛ آلعمران/1599، از آیه شریفه استفاده میشود، پیامبر دارای اخلاقی خوش و اهل مدارا با مردم و به دور از هرگونه سنگدلی و خشونت بودند و سرچشمه این خلق و خوی رحمت الهی بود که خداوند در دل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نهاده بود و این از عوامل گرایش مردم به حضرت بوده و ویژگی یک رهبری موفق است.
* تواضع و سادهزیستی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
بر روی خاک نشستن و با محرومان دمسازبودن، از جمله رفتارهای متواضعانهای است که در سیره پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآله) فراوان دیده میشود. رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) نمونه کامل فروتنی بودند، ایشان در عین آن که از منصب والایی برخوردار بودند، عالیترین تواضع را داشتند.
ایشان در حقیقت امر خداوند را امتثال میکردند که: «و اخفض جناحک للمؤمنین»، «و اخفض جناحک لمن اتبعک منالمؤمنین».
تعبیر «خفض جناح» کنایه زیبایی از تواضع و محبت و ملاطفت است، همانگونه که پرندگان به هنگامی که میخواهند نسبت به جوجههای خود اظهار محبت کنند، آنها را زیر بال و پر خود میگیرند و هیجانانگیزترین صحنه عاطفی را مجسم میسازند، آنها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ میکنند و از پراکندگی نگه میدارند.
تواضع راز رفعت و محبوبیت است، رسولاکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «انّالتواضع یزید صاحبه رفعة فتواضعوا یرفعکمالله»؛ امالی مفید/2399، تواضع و فروتنی وسیله سربلندی و سرافرازی است، تواضع کنید تا خدای متعال مقام شما را بلند گرداند.
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به همه سلام میکردند و آغازگر آن بودند. ابنشهرآشوب مینویسد: پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به هر کس برخورد میکرد، آغازگر سلام بود، حضرت عنایتی خاص به سلام بر کودکان داشت تا به امت بیاموزد که شخصیت کودکان نیز پاس داشتنی است، فرمود: پنج خصلت را تا هنگام مرگ ترک نخواهم کرد... از جمله آنها سلامکردن بر کودکان است تا پس از من، روش عمومی باشد و به عنوان سنت اسلامی مردم به آن رفتار کنند. او با همگان غذا میخورد و دعوت همگان را برای این امر میپذیرفت، ولو فقیرترین باشند، کارهای شخصی درون خانه را خودش انجام میداد، شتر را تغذیه میکرد، خانه را جارو میزد، شیر گوسفند را میدوشید، کفشش را تعمیر میکرد، لباسش را وصله میزد.
* مشورت با یاران
«مشورت» نوعی حرمت گذاشتن به شخصیت مشورت شده است؛ افزون بر آن، در پرتو مشورت، استفاده از عقل و اندیشه دیگران شکل میگیرد. خداوند خطاب به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «و شاورهم فیالأمر فإذا عزمت فتوکّل علیالله»؛ آلعمران/159، امیرمؤمنان(علیهالسلام) نیز فرمودهاند: «من استبد برأیه هلک و من شاورالرجال شارکها فی عقولها»؛ نهجالبلاغه/ کلمات قصار(1616133)، آنکه استبداد در رأی داشته باشد، نابود میشود و کسی که با مردان مشورت کند، در عقل ایشان شریک شده است. رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) در کارها با مسلمانان مشورت میکردند، با اینکه حضرت «عقل کل» بودند، ولی با دو انگیزه مشورت را پیشه ساخته بودند: یکی تکریم شخصیت اصحاب و دیگری اسوه قرار گرفتن این مهم، تا آنها که در رأس حکومت قرار دارند، مشورت را دون شأن و مقام خویش ندانند. این نکته گفتنی است که در مشورتها، تصمیمگیرنده نهایی شخص نبیاکرم(صلیاللهعلیهوآله) بودند، بنابراین خداوند متعال در آیه 159 سوره آلعمران فرمود: «فإذا عزمت فتوکّل علیالله...»، به هنگام تصمیم نهایی باید توکل بر خدا داشته باشی. این گویای آن است که بررسی و مطالعه جوانب مختلف مسایل اجتماعی باید به صورت دستجمعی انجام گیرد، اما هنگامی که طرحی تصویب شد، باید اجرای آن با اراده واحدی به کار افتد، در غیر اینصورت هرج و مرج پدید خواهد آمد. زیرا اگر اجرای یک برنامه به وسیله رهبران متعدد بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً با اختلاف و شکست مواجه خواهد شد، به همین جهت در دنیای امروز نیز مشورت را بهصورت دستجمعی انجام میدهند، اما اجرای آن را به دست دولتهایی میسپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره میشود.
* با مردم بودن
خداوند در آیه 20 فرقان یکی از شاخصههای مربی نمونه را با مردم بودن دانسته و میفرماید: «ما هیچیک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم، مگر اینکه غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قرار دادیم، آیا صبر و شکیبایی میکنید (و از عهده امتحان برمیآیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است».
از این آیه چند درس میتوان گرفت:
الف) تمام انبیا، زندگی مردمی داشتند، «لیأکلونالطعام و یمشون...».
ب) مربی باید با مردم حشر و نشر داشته باشد، «یمشون فیالأسواق».
ج) زندگی ساده انبیا، برای مردم آزمایش است، «یمشون فیالأسواق و جعلنا بعضکم لبعض فتنةً».
سه شنبه 6 تیر 1396 - 10:9:34