ترور شهید هیثم علی الطباطبایی، فرمانده یگان نخبه «رضوان»، از سوی رژیم صهیونیستی، نقطه پایانی بر «صبر استراتژیک» حزبالله لبنان بود. اظهارات صریح شیخ نعیم قاسم مبنی بر حق پاسخگویی و تعیین زمان آن توسط مقاومت، نشان میدهد که معادلات تنش در مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی وارد مرحله جدیدی شده است. این یادداشت به بررسی ابعاد مختلف پاسخ احتمالی حزبالله، با تمرکز بر لزوم کسب حمایت داخلی و گزینههای نظامی پیشرو میپردازد.
۱. بازگشت از صبر استراتژیک؛ هزینه مشروعیتسازی
حزبالله در یک سال گذشته با درک شرایط بحرانی لبنان، اولویت را به ثبات داخلی و بازسازی زیرساختها داد و از واکنش مستقیم نظامی به تجاوزات مکرر اسرائیل طفره رفت. این رویکرد که هدف آن فراهم کردن فضای تنفس برای دولت و حفظ انسجام ملی بود، اکنون با ترور فرمانده ارشد، نقضشده تلقی میشود. تحلیلها نشان میدهد که هرگونه پاسخ آتی باید با حداکثر مشروعیت داخلی همراه باشد، چرا که جامعه لبنان تحت فشار سنگین برای خلع سلاح است. حزبالله هوشمندانه میداند که استفاده از قدرت نظامی بدون پشتوانه مردمی، به معنای اعطای برگ برنده به جریانهای مخالف و بازی در زمین پروپاگاندای غربی خواهد بود.
۲. اولویت عملیاتی؛ آزادسازی سرزمینهای اشغالی جنوب لبنان
محتملترین سناریوی عملیاتی، تمرکز بر هدف قرار دادن مناطق اشغالی پنجگانه در جنوب لبنان است که اسرائیل به طور علنی قصد تثبیت حضور در آنها را دارد. این گزینه از منظر حقوق بینالملل کاملاً مشروع است، زیرا هدف آن آزادسازی خاک لبنان است و نه تهاجم بیدلیل. اجرای عملیات نظامی در این محور، همزمان سه پیام کلیدی ارسال میکند: اول، بازدارندگی میدانی با ناامنسازی مواضع اشغالگر؛ دوم، جلب حمایت حداکثری داخلی به دلیل ماهیت دفاعی اقدام؛ و سوم، ارسال پیام صریح به تلآویو مبنی بر اینکه اشغالگری بدون هزینه نخواهد بود. این اقدام میتواند موازنه میدانی را به نفع لبنان تغییر دهد.
بیشتر بدانید
تأکید مقاومت لبنان: حق پاسخگویی در قبال ترور شهید طباطبایی محفوظ است| مع المراسلین
طرح جدید آمریکا برای غزه؛ «مهندسی جمعیتی تحمیلی» در سایه بازسازی| فلسطین الصمود
۳. فشار بر شاهرگ اقتصادی؛ هدفگیری زیرساختهای انرژی مدیترانه
یکی دیگر از گزینههای انتقامی با تأثیر استراتژیک بالا، حمله به تأسیسات انرژی اسرائیل در مدیترانه است. این تأسیسات که پیشتر توسط دبیرکل فقید حزبالله تهدید شده بود، ستون فقرات اقتصادی اسرائیل محسوب میشوند. اجرای چنین حملهای، فارغ از جنبه نظامی، یک شوک اقتصادی و امنیتی گسترده ایجاد میکند و توان بازدارندگی حزبالله را در بُعد فراتر از مرزهای زمینی لبنان به نمایش میگذارد. این گزینه پیامی واضح به حامیان بینالمللی اسرائیل میفرستد که تجاوز به منافع ملی لبنان میتواند به زیرساختهای حیاتی آنها آسیب بزند.
۴. تشدید نبرد موشکی و پهپادی؛ بازدارندگی در بُعد تاکتیکی
حزبالله همچنان زرادخانه موشکی و پهپادی گستردهای در اختیار دارد که میتواند برای هدف قرار دادن اهداف حساس در شمال اراضی اشغالی، از جمله حیفای استراتژیک، استفاده شود. افزایش آمادهباش سامانههای دفاع هوایی اسرائیل نشان میدهد که تلآویو این سناریو را بسیار جدی میگیرد. هدف اصلی این حملات تاکتیکی، وادار کردن اسرائیل به عقبنشینی کامل از «خط آبی» و احترام به مرزهای بینالمللی است. این عملیات ترکیبی از پیام سیاسی (احترام به مرزها) و فشار نظامی (آوارهسازی گسترده شهرکنشینان شمال) را همزمان به اجرا درخواهد آورد.
بهره سخن
پاسخ حزبالله به احتمال زیاد یک اقدام منفرد نخواهد بود، بلکه ترکیبی هوشمندانه از گزینههای فوق است که هم جنبه نظامی بازدارنده دارد و هم پشتوانه مشروعیت داخلی را حفظ میکند. این تحرک جدید، صرفاً یک واکنش انتقامی نیست، بلکه تلاشی استراتژیک برای بازتعریف معادلات قدرت و هزینههای تجاوزگری اسرائیل در دوره پس از آتشبس است. همه نگاهها اکنون منتظر اجرای این استراتژی چندوجهی است که میتواند به طور بنیادین موازنه بازدارندگی در محور مقاومت را تغییر دهد.