به اشتراک بگذارید

حقیقت بدون مرز؛ تصاویری از جان‌فشانی خبرنگاران در غزه تا تهران

در روزگاری که روایت‌گری به کالایی مصرفی تبدیل شده است، خبرنگارانی از غزه تا تهران با فداکاری جان خود، حقیقت را زنده نگه داشتند. آنان که یوغ تبلیغات مهندسی‌شده را برنمی‌تابند و با دوربین‌هایی ترک‌خورده و اراده‌هایی مصمم، تصویرگر رنج‌ها و مقاومت انسان‌ها هستند. این خبرنگاران وجدان مردمند؛ صدا و چراغی که در تاریک‌ترین لحظات، انسانیت را روایت می‌کند و به جهان می‌گوید مقاومت تنها در میدان جنگ نیست بلکه در نگارش حقیقت نیز جریان دارد.

حقیقت بدون مرز؛ تصاویری از جان‌فشانی خبرنگاران در غزه تا تهران

در عصری که تصویر، بازار معنا را تسخیر کرده و روایت به کالایی مصرفی بدل شده است، حقیقت دیگر نمی‌میرد؛ فقط زیر لایه‌هایی از تحلیل‌های مهندسی‌شده و تبلیغات بی‌وقفه دفن می‌شود. اما در همین جهان پرهیاهو، هنوز کسانی هستند که با دستان خالی زمین را می‌شکافند تا نشانی از روشنایی بیابند. آنان خبرنگاران وجدان‌اند: انسان‌هایی که تصمیم گرفته‌اند دیده نشوند تا دیده‌ها را نجات دهند؛ صدایی باشند برای آنان که دیگر صدایی ندارند.

در غزه، میان غبار آتش و آوار، کسانی ایستاده‌اند که کارشان دیدن است، نه دیده شدن. دوربین‌شان سلاح نیست؛ چراغی‌ست که بر چهرهٔ حقیقت می‌تابد. از دل ویرانی، انسان را بیرون می‌کشند: نه قهرمان و نه دشمن، فقط انسان را. در هر فریم، چیزی از وجدان جهان زنده می‌شود؛ گویی تصویر، آخرین پناه معناست.

در روزهایی که خاک غزه از خون لبریز بود، خبرنگاران فلسطینی از دل آوار خبر مخابره کردند. تصویرهایی که از گوشی‌های لرزان و دستان خاکی‌شان بیرون آمد، از هر بیانیه‌ای صادق‌تر بود. آنان مرز میان گزارش و شهادت را شکستند؛ چون فهمیده بودند که روایت، خود میدان مقاومت است. هر بار که دکمهٔ «ارسال» را فشردند، گویی به جای گلوله، حقیقت را شلیک کردند.

​بیشتر بدانید

«الغناء والموسیقی»؛ جدیدترین اثر منتشر شده از اندیشه‌های امام خامنه‌ای در لبنان| مع المراسلین

فشارهای فزاینده بر لبنان برای تسریع مذاکرات و تحمیل شروط جدید به نفع رژیم اشغالگر| قضیة ساخنة

در همین جبهه، خبرنگاران ایرانی نیز هم‌سنگر آنان بودند. در روزهایی که تهران زیر آتش حملات موشکی قرار گرفت، آنان صحنه را ترک نکردند. در میان صدای آژیر و اضطراب، ایستادند و روایت کردند؛ از ساختمان‌های لرزان تا خیابان‌های پر از مردم. در آن لحظات، حرفه‌شان فقط شغل نبود؛ مسئولیت و پیمان نانوشته‌ای با حقیقت بود. آنان نشان دادند که مقاومت، فقط در میدان جنگ نیست؛ در میدان روایت هم هست.

امروز، جنگ در معنا جریان دارد: نبردی بر سر تعبیر، تصویر و احساس جمعی. قدرت‌ها با میلیاردها دلار، روایت می‌سازند؛ اما گاه یک تصویر خام و لرزان از تلفن یک خبرنگار فلسطینی یا ایرانی، کافی است تا نظم فریب را فرو بریزد. اینجا، ایمان به حقیقت از هر بودجه‌ای نیرومندتر است. خبرنگار وجدان، با هر ثبت ساده، جهان را از نو تفسیر می‌کند.

بی‌نامی در این میدان، خاموشی نیست؛ بلکه انتخاب آگاهانه‌ای برای حفظ کرامت دیگری است. این خبرنگاران، خود را از مرکز روایت کنار می‌کشند تا انسان در مرکز بماند. این انتخاب، هم اخلاقی است و هم سیاسی: اخلاقی از آن رو که حرمت درد را پاس می‌دارد، و سیاسی از آن حیث که اجازه نمی‌دهد قدرت، تنها راوی جهان باشد. آنان پارسیاکاران زمانهٔ ما هستند؛ شجاعانی که حقیقت را می‌گویند، حتی وقتی گفتن خطر دارد.

و روزی، تاریخ ورق خواهد خورد. جهان دوباره چهرهٔ خویش را در این قاب‌های صادق خواهد دید و اعتراف خواهد کرد که در عصر تحریف و تبلیغ، قهرمانان واقعی نه پشت میزهای فرمان، بلکه زیر آوار، پشت دوربین‌های ترک‌خورده و با اینترنتی نیمه‌قطع، حقیقت را زنده نگه داشتند. آنان جانشان را فریاد کردند تا ما هنوز بتوانیم «انسان» بمانیم.

سهیلا کثیر

پربازدیدترین