انتصاب ساوایا: نشانهای از مدیریت مستقیم سیاست خارجی
این پاراگراف به اهمیت و ماهیت انتصاب مارک ساوایا اشاره دارد. تصمیم ترامپ برای گماشتن یک فرستاده ویژه، علیرغم وجود بزرگترین سفارتخانه آمریکا در بغداد، نشان میدهد که کاخ سفید قصد دارد پرونده عراق را مستقیماً و با نظارت سطح بالا مدیریت کند تا سیاستها با سرعت و قاطعیت بیشتری پیش بروند. سوابق ساوایا به عنوان یک کارآفرین عراقیالاصل، مهره کلیدی کمپین ترامپ در میشیگان و داشتن ارتباطات نزدیک با ترامپ (مانند حضور در گلف)، این انتصاب را به یک مورد نمونه از اولویتدهی به وفاداری شخصی در ساختار تصمیمگیری ترامپ تبدیل کرده است، که این امر بر حساسیت موضوع عراق تأکید میکند.
اهداف استراتژیک: پیشبرد عادیسازی و کنترل منابع انرژی
اهداف ترامپ از این گماشتن، دو وجه اصلی دارد: سیاسی-امنیتی و اقتصادی. در بُعد سیاسی، هدف اصلی تکمیل «پروژه نیمهتمام عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل» در چارچوب توافق آبراهام است و عراق به عنوان یک کشور کلیدی، هدف فشارهای واشنگتن برای پیوستن به این اردوگاه تعیین شده است. از منظر اقتصادی، با توجه به دیدگاه تاجرگونه ترامپ، تضمین دسترسی واشنگتن به منابع عظیم نفت و گاز عراق و همچنین جبران هزینههای ۷ تریلیون دلاری آمریکا در خاورمیانه، اولویت دارد. این رویکرد، بهویژه پس از اظهارات ترامپ مبنی بر عدم توانایی عراق در مدیریت منابعش، مستقیماً به دنبال تغییر ساختار قراردادهای انرژی به نفع شرکتهای آمریکایی است.
بیشتر بدانید
حزبالله قاطعانه هرگونه مذاکره صلح با دشمن صهیونیستی را رد کرد| مع المراسلین
دکتر مهدی عزیزی: سخنان رهبر انقلاب بازتاب ثبات ایران در حمایت از مقاومت| قضیة ساخنة
مقابله با محور مقاومت به عنوان مانع اصلی
یکی از اهداف حیاتی این مأموریت، مقابله فعال با نفوذ فزاینده گروههای مقاومت در عراق است که ارتباط نزدیکی با ایران و محور مقاومت دارند. متن به وضوح بیان میکند که ترامپ این گروهها را سد محکمی در برابر اجرای سیاستهای آمریکا در منطقه میداند. انتصاب ساوایا تنها یک هفته پس از آتشبس اسرائیل و حماس صورت گرفته و او مأموریت دارد تا پیش از انتخابات پارلمانی عراق، با استفاده از جریانهای سیاسی همسو، نفوذ این گروهها را محدود ساخته و دولت بغداد را به سمت همراهی کامل با واشنگتن سوق دهد.
سابقه انتصابات ویژه: الگوی بیثباتسازی و جهتدهی
این پاراگراف به الگوی تاریخی انتصابات مشابه در دوران ترامپ اشاره میکند تا نشان دهد انتصاب فرستاده ویژه در عراق یک استثنا نیست. نمایندگانی مانند تام باراک در سوریه و جارد کوشنر در پرونده ایران و فلسطین، همگی با هدف نهایی تضمین امنیت اسرائیل و هدایت ساختارهای حاکمیتی کشور هدف به سمت منافع آمریکا فعالیت کردهاند. این سابقه نشان میدهد که هدف نهایی این انتصابات معمولاً تعامل سازنده با دولتهای محلی نیست، بلکه ایجاد بیثباتسازی، محدود کردن مخالفان و جهتدهی سیاستهای داخلی کشور میزبان به سمت اهداف راهبردی واشنگتن است.
بازتعریف حضور آمریکا در منطقه بر اساس منافع اسرائیل
نتیجهگیری کلی تحلیل این است که تمامی برنامههای منطقهای ترامپ، از عادیسازی تا کنترل منابع، بر اساس یک محور واحد طراحی شدهاند: تضمین امنیت و منافع رژیم صهیونیستی. انتصاب ساوایا در عراق در همین چارچوب قابل تحلیل است؛ این اقدام تلاشی برای افزایش کنترل مستقیم واشنگتن بر بغداد است تا سیاستهای عراق به طور کامل همسو با اهداف تلآویو و کاخ سفید درآید. این رویکرد، ماهیت حضور آمریکا در غرب آسیا را از یک تعهد امنیتی صرف به یک برنامه کنترل منابع استراتژیک انرژی با هدف تأمین امنیت اسرائیل تغییر میدهد.