به مناسبت سالروز شهادت شهید یحیی سنوار
در گذر زمان، اسرائیل همواره دریافته است که تسلط بر روایتها به همان اندازهی برتری نظامی اهمیت دارد. از نخستین روزهای تأسیس خود، هنگامی که با بهرهگیری از هولوکاست به مشروعیتی اخلاقی دست یافت، تا جنگ «طوفان الاقصی» که آن را به عنوان نمادی از امنیت ملی معرفی کرد، این رژیم همواره کوشیده است افکار عمومی جهان، بهویژه غرب، را از طریق گفتمانی دقیق و حسابشده شکل دهد؛ گفتمانی که واقعیتها را تنها از منظر بقا، دفاع، و مظلومیت دائمی بازتاب میدهد.
اما این روایت منسجم و مهندسیشده، حدود یک سال پیش دچار لرزشی عمیق شد. نقطهی تحول، انتشار تصاویری از واپسین لحظات زندگی شهید «یحیی السنوار» بود.
بیشتر بدانید
حسان علیان: اجلاس شرمالشیخ، «اجلاس شکاف» با هدف اصلی آزادی اسرای صهیونی| قضیة ساخنة
بحران آواربرداری در غزه؛ کمبود تجهیزات مانع بیرون کشیدن اجساد بیش از 10 هزار شهید| مع المراسلین
اسرائیل که پیشتر او را به عنوان فردی پنهان در اعماق تونلها و هراسان از حملات معرفی میکرد، ناگهان خود تصاویری منتشر کرد که چهرهای کاملاً متفاوت نشان میداد. چه این اقدام عامدانه بوده باشد یا اشتباهی رسانهای، نتیجهی آن چیزی بود که از چارچوب روایت سنتی اسرائیل بسیار فراتر رفت.
در این تصاویر، السنوار نه بزدل بود و نه درمانده در آستانهی مرگ؛ بلکه آرام، هوشیار و آمادهی رویارویی با سرنوشتش به نظر میرسید گویی شهادت را میپذیرفت، نه آنکه از آن بگریزد. در عرصهی جنگ روانی، چنین تصویری الزاماً به نفع طرفی نیست که آن را منتشر میکند.
اسرائیل در تلاش برای ارعاب دشمنان خود، ناخواسته تصویری از قهرمانی آفرید که میتواند برای سالها در حافظهی مقاومت به عنوان نماد پایداری و فداکاری باقی بماند.
این همان تناقضی است که حکومتها و قدرتها در جنگ روایتها گرفتار آن میشوند، آنگاه که رسانه را به سلاحی دو لبه بدل میکنند و از قاعدهای دیرینه در نبردها غافل میمانند: قاعدهای که میگوید، وقتی قهرمانان شهید میشوند، نمیمیرند؛ بلکه در ذهن و دل مردمشان دوباره زاده میشوند.