نشست شرمالشیخ؛ صحنهنمایش صلح آمریکایی و شباهت به اسلو
نشست «شرمالشیخ» که ظاهراً برای توافق آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی برگزار شد، در بطن خود بازتولید نمایش قدیمی صلح آمریکایی در غرب آسیا بود. این اجلاس که تحت ریاست دونالد ترامپ و با حضور رهبران متعدد برگزار گردید، به جای ارائه راهکاری برای پایان دادن به ویرانی و تلفات انسانی دو سال جنگ در غزه، با صدور بیانیهای به ظاهر صلحطلبانه اما در واقع جانبدارانه به سود رژیم صهیونیستی به پایان رسید. تحلیلگران این رویداد را شباهت آشکاری به «توافق اسلو» در سال ۱۹۹۳ میدانند؛ سندی که پس از سه دهه نه تنها به دولت مستقل فلسطینی منجر نشد، بلکه مسیر شهرکسازی و یهودیسازی قدس را تسهیل کرد. این بیانیه جدید نیز تماماً در جهت منافع صهیونیستها تنظیم شده و مجدداً حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را نادیده گرفته است.
نادیدهگرفتن حقوق بنیادین فلسطین در طرح جدید ترامپ
آنچه در شرمالشیخ رخ داد، تکرار همان فرمول کهنه تحت عنوان «طرح صلح جدید ترامپ» بود. در این طرح، مفاهیمی نظیر «صلح پایدار» و «امنیت مشترک» تکرار شده، اما هیچ اشارهای به حقوق اساسی ملت فلسطین، شامل حق بازگشت آوارگان، توقف شهرکسازی، تعیین مرزهای ۱۹۶۷ و مهمتر از آن، تشکیل کشور مستقل فلسطین نشده است. بیانیه پایانی صرفاً بر تمجید از «فرآیند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی» تمرکز داشت و خواستار همزیستی مسالمتآمیز دو ملت شد. این رویکرد در تضاد با توافق اسلو قرار دارد که حتی در آن، نقشه راه پنجساله برای تشکیل دولت و تعیین تکلیف مسائل کلیدی پیشبینی شده بود؛ به نظر میرسد هدف کنونی، به جای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله فلسطین است.
بیشتر بدانید
پيامدهاي پيروزي غزه؛ مقاومت نگران توطئههاي نتانياهو براي برهم زدن توافق| مع المراسلين
پيروزي غزه فراتر از مقاومت مسلحانه؛ آتشبس، محصول تعامل گسترده جامعه جهاني| قضية ساخنة
اولویت «امنیت رژیم صهیونیستی» و اهداف استراتژیک آمریکا
سخنان ترامپ در سرزمینهای اشغالی، مبنی بر تلاش برای «به ارمغان آوردن امنیت و آرامش برای رژیم صهیونیستی»، مسیر نشست را به روشنی مشخص کرد. ترامپ آشکارا «امنیت رژیم صهیونیستی» را محور سیاست خارجی واشنگتن قرار داده و در شرمالشیخ این موضع را در قالب یک توافق رسمی تثبیت کرد. در واقع، ترامپ در غیاب سران تلآویو، تلاش کرد تا اعتبار از دست رفته اسرائیل را حفظ کند و نقش فلسطینیان را صرفاً به «ساکنانی بدون حاکمیت» تقلیل دهد. این تلاشها همچنین با استراتژی بلندمدت آمریکا برای کاهش حضور نظامی و مالی در غرب آسیا همسو است؛ واشنگتن با محول کردن مدیریت بحران و بازسازی غزه به پایتختهای عربی، به دنبال حفظ منافع استراتژیک خود بدون متحمل شدن هزینههای مستقیم است.
مقاومت فلسطین؛ عامل تغییردهنده موازنه و تضعیف طرحها
علیرغم تمام تلاشهای دیپلماتیک، نتایج نشست شرمالشیخ با واقعیات ژئوپلیتیکی پس از عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه فاصله زیادی دارد. قدرتنمایی حماس در تبادل اسرا ثابت کرد که ارتش رژیم صهیونیستی نتوانست اهداف اعلامی خود، از جمله نابودی کامل حماس یا اشغال دائمی غزه را محقق سازد. ایستادگی مقاومت فلسطین، موازنه قدرت را تغییر داده و مسئله فلسطین را مجدداً به کانون توجه جهانی بازگردانده است؛ تا جایی که موج جدیدی از اعتراضات جهانی علیه جنایات غزه و درخواست برای شناسایی کشور فلسطین شکل گرفته است. بنابراین، آتشبس ترامپ نه از سر دلسوزی، بلکه برای جلوگیری از فروپاشی سیاسی اسرائیل و کاهش فشارهای بینالمللی بود و نمیتواند شکست نظامی متحدش را بپوشاند.
چالشهای پیش روی عادیسازی و آینده صلح تحمیلی
موج بیداری و همبستگی جهانی با فلسطین، دولتهای سازشکار عربی را در تنگنا قرار داده است؛ به طوری که حتی برخی از کشورهای امضاکننده توافق آبراهام نیز در مواضع خود عقبنشینیهایی داشتهاند. نشست شرمالشیخ، تناقضات ساختاری طرح صلح آمریکایی را آشکار ساخت و نشان داد که بدون حضور فعال مردم فلسطین، هیچ توافقی پایدار نخواهد بود. همانگونه که اسلو در گذر زمان به سندی فراموششده تبدیل شد، شرمالشیخ نیز به عنوان تلاشی ناکام برای تحمیل صلحی ناعادلانه ثبت خواهد شد. اکنون جهان در نقطهای قرار گرفته که باید میان «صلح عادلانه» مبتنی بر حق تعیین سرنوشت و «صلح نمایشی» مبتنی بر تحمیل، یکی را انتخاب کند؛ و این بار، اراده ملتها بر اراده قدرتها ارجحیت خواهد یافت.