تهران- الکوثر: از حدود 150 سال گذشته و یا حتی بیشتر برنامه ریزی برای تبدیل کردن فلسطین به زندانی بزرگ آغاز شد تا آن را با ایست و بازرسیهای فراوان و سیم خاردارها و دیواری که مانند شمشیری بُرنده خانوادهها را از یکدیگر جدا کرده و همسایهها را متفرق ساخت تجزیه کرده و اراضی و منازل آن را ببلعند.
فلسطینیان زیر فشار شدید استعماری زندگی میکنند که بر دو پایه استوار است، اول اخراج صاحبان این سرزمین و دیگری باقی ماندن در آن و مسدود کردن منافذ حیاتی فلسطینیان. اما فلسطین همیشه سرزمین معجزات بوده به طوری برخی از فرزندان آن عرصه پهناور و بدون مرزی ایجاد کرده و با آن خود را از زندان اشغالگران رهانیدند. این عرصه پهناور عرصهای است که لنز دوربینهایی که فیلمهای جهانی میسازند به وجود آورده است.
فلسطین از دیر زمان و پیش از اشغال آن در سال 1948، سینما را شناخت. سینمای فلسطین نبرد خود را از حدود 70 سال پیش آغاز کرده و همچنان آن را ادامه میدهد. این سینما در نبردهای خود پیروز شده و از حصارهای نژاد پرستی ایجاد شده توسط لابی صهیوینست که بر صنعت سینمای جهان سیطره دارد عبور کرده است.
اما این سوال در اینجا مطرح میشود که صنعت سینما چگونه در سرزمین فلسطین متولد شده در حالی که به طور مداوم تحت آزار و سرکوب و محدودیت قرار داشته است؟ این سینما چگونه موفق به تولید فیلمهایی با محتواهای برگرفته از نبردهای همیشگی در این سرزمین شده که پیام آن به تمام جهانیان رسیده است؟ و چگونه لنز دوربینها توانستند لوله تفنگهایی که صنعتگران سینمای فلسطین به وسیله آن با اشغالگران اسرائیلی مبارزه میکردند را به تصویر بکشد؟
اولین خانه سینمای فلسطین ... تاریکی عصر قیمومیت انگلیس
در سال 1920 قیمومیت انگلیس بر فلسطین مسلط شده و این کشور را اشغال کرد تا مقدمهای بر اشغالی دیگر باشد. آن دوران بشارت دهنده عصری طلایی برای صنعت فیلمسازی به شمار میرفت و این نوید امید بخش بر فلسطین نیز سایه افکند که شاهد پخش فیلمهای سینمایی بود. «سینما اوراکل» قدس از اولین سالنهای نمایش فیلم سینمایی در فلسطین بود که در سال 1908 ساخته شده بود تا نشان دهنده آغاز گسترش نقش سینما به ویژه در دوره قیومیت انگلیس باشد.
روزنامههای فلسطینی مردم را برای رفتن به سینما ترغیب میکردند. روزنامه «مرآة الشرق الفلسطینیة» در شماره منتشر شده خود در 28 می سال 1930 با انتشار مقالهای عربها را برای رفتن به «سینما فلسطین» ترغیب کرده و افزود: رمان «بن هور» ما را به سینما فلسطین کشانده و در آنجا میخکوب کرد، علاقه زیادی به این رمان نشان داده شده است که حاکی از قدردانی مردم از رمانهای مهم و علاقمندی آنها به رونق یافتن سینماها است. ما امیدواریم صاحبان این سینمای فعال و با نشاط همیشه برای ما چنین رمانهای زیبایی را به نمایش درآورند تا عربها برای حضور در سینما اشتیاق بیشتری پیدا کنند و عربها این سینمای ملی را تشویق مینمایند.
در سال 1938 سالن سینمای «ریکس» در قدس افتتاح شد و این اولین سالن سینمای دارای استانداردهای پیشرفته آن زمان محسوب میشد به طوری که سبب شد کشورهای اروپایی و آمریکا فیلمهای خود را به این سینما بفروشند.
سینما «ریکس» ... حمله گروههای صهیونیستی به نقش آفرینی سینما
یوسف البنا سرمایه گذار و مالک اصلی سالن سینمای «ریکس» بود. پس از آن یک انگلیسی که در زمینه معاملات املاک فعالیت داشت در ساخت آن با البنا شریک شد لذا سالن تنها توسط فلسطینیان ساخته نشده بلکه انگلیسیها نیز در آن مشارکت داشتهاند. این شراکت فلسطینی – انگلیسی برای مالکان آن هزینه ساز بوده چرا که سالن سینمای مذکور هدف عملیات تروریستی یهودیان قرار گرفت.
پس از تدوین کتاب سفید انگلیس در سال 1939 در یکی از بندهای آن مهاجرت یهودیان به فلسطین محدود و از خرید زمینهای عربی منع شدند. یهودیان با خشنوت به این مسئله واکنش نشان داده و برخی داراییهای انگلیسی را مورد حمله قرار دادند که در این میان سالن سینما «ریکس» نیز از اقدامات خشونت بار هدایت شده توسط یهودیان مستثنی نبود. در 29 می سال 1939 سازمان صهیونیستی ایرگون اقدام به انفجار چند بمب هنگام پخش فیلم «تارزان و میمون چیتا» کرد که در جریان این عملیات 8 نفر از مردم کشته و 18 نفر دیگر مجروح شدند.
چنانچه سالن سینما «ریکس» یک بار دیگر در 2 نوامبر سال 1947 و همزمان با سالگرد وعده بالفور توسط سازمان ایرگون هدف قرار گرفت و این سازمان صهیونیستی سالن سینما را به آتش کشیده و به سوی مردم در حال فرار تیراندازی کرد.
در شهر یافا نیز که در دهه 30 قرن گذشته میلادی دارای 17 سالن سینما بود، سینما «الحمراء» که فعالیت خود را از سال 1937 آغاز کرد از شهرت زیادی برخوردار بود. این سینما همچنین به عنوان یکی از اماکن عملیاتی و زمینه ساز برای آغاز مرحله دوم انقلاب فلسطین علیه اشغالگری انگلیسی شناخته میشد که در ابتدای ماه سپتامبر سال 1937 آغاز گردید چرا که میزبان اجتماعات سیاسی آن دوران بوده است.
نقش آفرینی سینمای فلسطین در جریان قیومیت انگلیس افزایش یافت و حیفا به عنوان یکی از مراکز سالنهای نمایش شهرت داشت که مشهورترین این سالنها «عین دور» نام داشت که نمایش فیلم را از سال 1931 آغاز کرد. مالک این سالن یک یهودی بود و جشن ام کلثوم هنگام بازدید وی از حیفا در همان سال در این سالن برگزار شد. در سال 1935 نیز سالن «سینما آرمون» افتتاح شد که سالنی بزرگ و دارای 1000 صندلی بود.
قانون تصاویر متحرک ... سرکوب انقلابیون در صنعت سینما
دولت قیمومیت انگلیس به خطرات سینما که میتوانست قدرت و تسلط آن بر مستعمرات خود را در معرض خطر قرار دهد آگاه بود. در سال 1929 یک قانون الزام آور به نام قانون تصاویر متحرک به تصویب رسید که بر اساس آن سانسور فیلمها و نمایشنامهها به بهانه جلوگیری از انتشار فساد و فحشای اخلاقی در میان مردم مجاز شمرده شد.
جرج خلیفه کارگردان فلسطینی در کتاب خود تحت عنوان «سینمای فلسطین: سرزمین، صدمات و حافظه» میگوید: حتی اگر فیلمسازان فلسطینی دارای انگیزههای ملی مانند سینمای صهیونیست برای استفاده از سینما در راستای مقاصد تبلیغاتی و به عنوان ابزاری برای ایدئولوژی سازی تلاش میکردند دولت قیمومیت انگلیس به آنها اجازه چنین کاری را نمیداد. علاوه بر قانون تصاویر متحرک سال 1929 و قانون مطبوعات سال 1933 که به مسئولان نظارتی صلاحیت هر گونه ایجاد محدودیت از جمله متوقف کردن نقش آفرینی سینما به دلیل ترویج فساد را میداد، قانون جدید در سال 1935 به تصویب رسید که قانون تفریح و سرگرمی عمومی نامیده شد و شروطی را برای نمایش فیلمها برای مردم تعیین میکرد.
نظارتهای انگلیس بر سینمای فلسطین به ویژه پس از آغار مقاومت فلسطین علیه آن افزایش یافت. لذا در سال 1939 «قانون شماره 57» صاحبان سینماها را موظف کرد تا لیست فیلمهای خود را پیش از نمایش عمومی به مامور ذیربط در پلیس انگلیس ارائه دهند. این قانون اعمال هر گونه تغییرات در زمان نمایش فیلم بدون موافقت مقامات انگلیسی را ممنوع اعلام کرد. همچنین متن قانون نظارت مصوب در سال 1939 بر ممنوعیت چاپ، انتشار، نمایش یا خرید و فروش هر گونه تابلو، عکس یا فیلم که دارای صحنههای خشونت آمیز، قربانیان خشونت، حمل سلاح توسط افراد، صحنههای مشکوک به حمل سلاح علیه دولت یا تصاویر فعالیتهای نظامی تاکید داشت.
سفر امیر سعودی به شهر قدس ... فیلم صامتی که آغازگر سینمای فلسطین بود
به نظر میرسد تقسیم بندی مراحل تاسیس سینمای فلسطین از آغاز تاسیس تا نهایت رشد و ورود آن به عرصه جهانی امری مشکل باشد اما کتاب «سینمای فلسطین: سرزمین، صدمات و حافظه» مدت زمانهایی تقریبی برای این مراحل را ارائه نموده است، اگر چه برخی از آنها با یکدیگر تداخل دارند اما به تشخیص و شناخت مراحل پیشرفت صنعت فیلم سازی در فلسطین کمک میکند. این نویسنده فلسطینی 4 دوره زمانی متمایز برای سینمای فلسطین ترسیم میکند که اولین آنها در دوره قیمومیت انگلیس و دوره دوم از اشغال فلسطین در سال 1948 تا اشغال کرانه باختری در سال 1967 است که دوره دوم را عصر سکوت نامگذاری کرده است. اما مرحله سوم که از سالهای 1968 تا 1982 است سینمای انقلابی فلسطین نامیده شده و مرحله چهارم شرایطی است که امروزه سینمای فلسطین در آن به سر میبرد.
شکوفایی صنعت فیلم سازی در فلسطین امر سهل و آسانی نبوده چرا که این سرزمین از سویی در مرحله مقاومت در برابر اشغالگری انگلیسی قرار داشته و از سوی دیگر با مهاجرت یهودیانی مواجه بوده که در چمدانهای خود آرزویشان برای تاسیس وطنی مستقل برای خودشان را به همراه داشتند و این به معنای ضرورت مقابله با رویاهای صاحبان اصلی این سرزمین است. ولی با این حال فلسطینیان در برابر جاودی سینما مقاومتی انجام ندادند.
در سال 1935 ابراهیم حسن سرحان – یکی از پیشگامان سینمای فلسطین – فیلمی 20 دقیقهای ساخت که درآن سفر امیر سعودی به دو شهر قدس و یافا و دیدار وی با حاج امین الحسینی مفتی فلسطین را به تصویر کشید.
این فیلم به نقطه آغاز سینمای فلسطین تبدیل شده و ابراهیم حسن سرحان در گفتگو با قاسم حول یک کاردگردان عراقی تاکید کرد فیلم وی از نوع صامت بوده اما پخش چند صفحه گرامافون در جریان پخش فیلم سبب شد مردم تصور کنند این فیلم از نوع صدادار بوده است.
ابراهیم حسن سرحان در حالی که 25 ساله بود فیلم خود را با استفاده از تجهیزات محدود و ساده تولید کرد. عدنان مدانات یکی از پژوهشگران این حوزه در موسوعة الفلسطینیة آورده است: ابراهیم حسن سرحان یک دوربین خریداری کرده و کتابهایی در زمینه هنر عکاسی، لنزهای مختلف و چاپ و ظهور عکس مطالعه کرد و برخی تجهیزات مانند میز مونتاژ را خودش به تنهایی ساخت. ابراهیم حسن سرحان همچنین سفر احمد حلمی پاشا عضو کمیته عالی عربی را به تصویر کشیده و این مقام عربی پس از مشاهده فیلم تهیه شده 300 جنیه فلسطینی به حسن سرحان پاداش داد.
«آرزوهایی که محقق شد» ... آرزو محقق نشده ابراهیم حسن سرحان
«آرشیو روزنامههای عربی فلسطین در زمان عثمانی و دوران قیمومیت» که روزنامههای عربی فلسطین در دوران پیش از اشغالگری صهیونیستها را جمع آوری کرده بیانگر آن است که ابراهیم حسن سرحان در آرزوی تولید یک فیلم بود اما تنها 15 جنیه فلسطینی سرمایه داشت. وی در 19 نوامبر سال 1944 در روزنامه «الدفاع» آگهی ذیل را منتشر کرد:
آگهی بسیار مهم برای تولید اولین فیلم سینمایی فلسطینی
یک گروه فرهنگی و هنری در قدس قصد دارند به یاری خداوند و همراهی ملت کریم عربی اولین فیلم فلسطینی را تولید کند. به همین مناسبت از ادیبان و نویسندگان گرامی فلسطینی درخواست میکنیم در کمترین زمان ممکن رمانهای تالیف شده خود در زمینههای اجتماعی، وقایع فلسطینی و موسیقایی را در اختیار این گروه قرار دهند.
ابراهیم حسن سرحان توانست نزدیک به 2 هزار جنیه فلسطینی از کسانی که آگهی وی را مطالعه کرده بودند جمع آوری نماید. بر اساس اظهارات این کارگردان فلسطینی در مصاحبه با قاسم حول کارگردان عراقی در سال 1974 وی با این سرمایه موفق شد «استودیو فلسطین» را تاسیس و میز مونتاژی در آنجا ساخته و تجهیزات تقطیع فیلم (مافیولا) برای آن تهیه نماید.
ابراهیم حسن سرحان فیلمی تحت عنوان «آرزوهایی که محقق شد» تولید کرد که مدت زمان آن 45 دقیقه بود و پس از آنکه «شرکت فیلمهای عربی» نیز افتتاح شد وی فیلمی به نام «در شب عید» ساخت. ابراهیم در تنها مصاحبه خود با قاسم حول کارگردان عراقی میگوید: این فیلم بر اساس ترفندهای سینمایی و وقایع گروهی ساخته شده و در آن کمدی و ترفندهای سینمایی استفاده شده است.
اما این فیلم پس از اختلافات به وجود آمده میان سرحان و تامین کننده مالی آن به نمایش در نیامد و هیچکس از سرنوشت آن خبری ندارد. ابراهیم حسن سرحان فیلم داستانی خود به نام «طوفان در خانه» را به دلیل هزینه زیاد آن نتوانست تمام کند با وجود آنکه وی آگهیهای فراوانی در روزنامههای فلسطینی در سال 1945 در مورد فیلم خود و قهرمانان آن منتشر کرد.
«آرزوی شب» ... عشقی که در اولین فیلم داستانی فلسطینی با شکافهای اجتماعی مواجه میشود
در نیمه دهه 40 قرن گذشته میلادی کارگردانان حرفهای تحصیل کرده در رشتههای کارگردانی و فیلم برداری مانند احمد حلمی الکیلانی و جمال الاصفر در این عرصه ظاهر شدند. آنان با همکاری یکدیگر «شرکت عربی تولید فیلمهای سینمایی» در فلسطین را تاسیس کردند. حسان ابو غنیمه کارگردان اردنی در کتاب خود به نام «فلسطین و چشم سینمایی» آورده است فیلم «در شب عید» را جمال الاصفر کاردگردانی نموده و از تولیدات ابراهیم سرحان نیست.
همچنین محسن البلاسی در کتاب خود تحت عنوان «رویای آزاد» نوشته است اولین فیلم داستانی فلسطینی توسط صلاح الدین بدرخان در سال 1946 ساخته و «آروزی شب» نام داشته است. البته در برخی منابع دیگر این فیلم که در سال 1949 به نمایش درآمده مصری توصیف شده و این به دلیل آن است که کارگردان این فیلم اصالتاً مصری بوده است.
این فیلم داستان یک جوان را روایت میکند که آرزو دارد یک مرکز تدریس موسیقی دایر کند اما با عشق دختری مواجه می شود که دارای موقعیت اجتماعی قابل توجهی بوده و این دو نفر در عشق خود با شکافهای اجتماعی میانشان مواجه میشوند. همچنین بدرخان یک فیلم دیگر به نام «آرزوی من» در سال 1947 تولید کرده است که حوادث آن میان مصر و فلسطین به وقوع میپیوندد و داستان یک جوان فلسطینی را به تصویر میکشد که به یک دختر مصری علاقمند شده و در نهایت با آن ازدواج میکند و پس از آن به اتفاق یکدیگر به فلسطین بازگشته تا با مصایب و موفقیتها با همدیگر زندگی کنند.
عصر سکوت ... صدمات وارد شده به سینما از نکبت تا نکسه
نمیتوان لیست فیلمهای فلسطینی پیش از اشغال فلسطین در سال 1948 را به درستی مشخص کرد چرا که بسیاری از آنها مفقود شدهاند. اما آنچه را میتوان مورد تاکید قرار داد آن است که اشغال فلسطین توسط صهیونیستها پروژههای فیلمسازی تهیه شده توسط کارگردانان فلسطینی که به کشور خود بازگشتند را نابود کرد که میتوانست مسیر صنعت فیلمسازی در فلسطین را تغییر دهد. ابراهیم حسن سرحان، احمد حلمی الکیلانی، جمال الاصفر و محمد صالح الکیالی – که اشغال فلسطین از تولید فیلمی در مورد مسئله فلسطین توسط وی با همکاری اتحادیه عرب جلوگیری کرد – از جمله کارگردانهایی بودند که همگی پس از اشغال فلسطین در سال 1948 این کشور را ترک کرده و در تبعیدگاه کشورهای عربی مانند اردن، کویت، لبنان، مصر و لیبی به زندگی خود ادامه دادند. شاید مصطفی ابو علی مشهورترین کارگردان فلسطینی و پدر سینمای انقلابی فلسطین بود که مجبور شد میهن خود را ترک کرده و پس از اشغال فلسطین به اردن مهاجرت کند.
دومین مرحله سینمای فلسطین از سالهای 1948 تا 1967 رقم خورد، یعنی سالهای میان اشغال فلسطین و اشغال کرانه باختری. فلسطینیها همچنان از خسارتهای ناشی از اشغال بخشی از سرزمینشان در شوک بودند تا اینکه پس از گذشت 20 سال از اشغال اول خسارت دیگری را متحمل شده و اشغالگری اسرائیل در دیگر مناطق فلسطینی توسعه یافت.
این مقطع از عمر سینمای فلسطین را عصر سکوت نامیدهاند چرا که تقریباً تولیدات سینمایی فلسطین متوقف شده است. اما در مقابل هنر عکاسی به طور کلی از ثبت حوادث پس از نکبت حذف نشد به طوری که عکاسان در این دوره فعال بوده و از عملیاتهای فدائیون و کشتارهای ارتکابی اشغالگران اسرائیلی تصویر برداری کردند. البته موج مستند سازی این وقایع با وجود پر شور و حماسی بودن آن سازمان یافته نبود بلکه به صورت ابتکارات فردی توسط برخی عکاسان و دوستداران این عرصه انجام شد.
در اواخر ماه دسامبر سال 1964 جنبش فتح «تونل عیلبون» که از طریق آن آب رودخانه اردن به سوی شهرکهای صحرای النقب منتقل میشد را منفجر کرد. این عملیات به نام «عملیات عیلبون» شهرت یافت که آغازی بر انقلاب معاصر فلسطینی بود و مسیر جدیدی در پیشروی سینما قرار داد که به سینمای انقلابی فلسطین نامگذاری شد.
این نامگذاری از سویی به دلیل رویکرد انقلابی سینما به ویژه در سالهای پس از 1967 و از سوی دیگر پیوستگی آن با مقاومت انجام شده است.
گروههای مقاومتی فلسطینی به خوبی متوجه شدند که علاوه بر شاخه نظامی به یک بازوی تبلیغاتی نیاز دارند و سینما بهترین بازو برای یاری آنها در روند مقاومت است.
سینمای انقلابی فلسطین در جریان شکل گیری بخش عکاسی که در سال 1967 بخشی از صحنههای اختصاصی انقلاب را به ثبت رساند آغاز شد. حسان ابو غنیمه نویسنده اردنی در کتاب خود تحت عنوان «فلسطین و چشم سینمایی» آورده است یک جوان فلسطینی که ظاهراً سلافه جاد الله مرسال نام داشته در سال 1967 در قاهره تحصیلات خود در رشته عکاسی را به اتمام رسانده و یک واحد کوچک عکاسی تاسیس کرد. این واحد عبارت بود از یک آزمایشگاه مخفیانه که در آشپرخانه یک منزل ایجاد شده بود و در آن از تجهیزات ابتدایی استفاده میشد و فعالیتهای آن معمولاً بر ثبت تصاویر شهدای فلسطینی تمرکز داشت.
آزمایشگاه سلافه جاد الله مرسال به دفاتر فتح در اردن منتقل گردیده تا به طور رسمی واحد عکاسی تاسیس شود که در چارچوب همین واحد اولین ابتکارات برای حرکت به سوی آنچه سینمای انقلابی فلسطین نامیده میشود ارائه گردد. چندی بعد جنبش فتح در خصوص ضرورت توسعه فعالیتهای این واحد و ورود به عرصه سینما برای ثبت حوادث و معرفی مسئله فلسطین تصمیم گیری نمود.
چنانچه مصطفی ابو علی در سال 1968 در تاسیس واحد سینمایی بخش عکاسی جنبش فتح مشارکت کرد. اولین فیلم مستند این واحد تحت عنوان «راه حل مسالمت آمیز وجود ندارد» زیر نظر مصطفی ابو علی تولید شده و صلاح ابو الهنود، هانی جوهریه و سلافه جاد الله مرسال کار فیلم برداری آن را بر عهده داشتند. در این فیلم مخالفت مردم فلسطین با «طرح راجرز» به تصویر کشیده شد.
حمله به لبنان ... حوادثی خونین و توقف فعالیت سینمای انقلابی
سینمای فلسطین در این دوره زمانی شاهد حوادث خونباری در حق فلسطینیان و جنبشهای مقاومتی بوده است. مضامین این حوادث در سینمای فلسطین قابل مشاهده است به طوری که به عنوان مثال اتفاقات سپتامبر سیاه در کارهای گروه سینمایی فعال در واحد سینمایی وابسته به جنبش فتح منعکس شده است. در همین رابطه مصطفی ابو علی فیلم «با جان و خون» را تولید کرد که در آن حوادث سپتامبر سیاه در سال 1970 به تصویر کشیده شده که در آن صحنههای مستند واقعی به همراه صحنههای نمایشی استفاده شده است.
سومین دوره از تحول سینمای فلسطین که به سینمای انقلابی شناخته میشود با سیاست و مقاومت ارتباط دارد. به موازات کمیته مرکزی تولیدات سینمایی گروههای مقاومت نسبت به تاسیس واحدهای ویژه تولیدات سینمایی اختصاصی برای خود اقدام کردند. در همین راستا جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین «کمیته فنی» و پس از آن یک استودیو به نام «الارض» را تاسیس کرد و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین نیز واحدهایی برای تولیدات سینمایی اختصاصی افتتاح نمود.
دوره سوم در سال 1982 و پس از اخراج سازمان آزادی فلسطین از لبنان در پی حمله اسرائیل به این کشور پایان یافت و فعالیت واحد تولیدات سینمایی این سازمان فلسطینی متوقف شد. واحد تولیدات سینمایی جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین نیز به همین سرنوشت دچار شده و تمام فیلمهای این دوره که سینمای انقلابی فلسطین یا سینمای سازمانهای فلسطینی نامیده میشد جمع آوری گردیده و دوره جدیدی برای سینمای فلسطین آغاز شد.
«بازگشت به حیفا» ... تبیین مفهوم میهن و تعلق در خط مشی غسان کنفانی
فعالیت جنبش تولیدات سینمایی فلسطین در آن دوران اساساً مورد حمایت گروههای فلسطینی مانند جنبش فتح و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین قرار داشت. نیاز جنبشهای مقاومتی در آن دوران به سینما مانند نیاز آنها به سلاح بود تا اینکه عرصه به روی کارگردانان عراقی برای تولید فیلمهایی با مضمون مقاومت فلسطین باز شد. در سال 1971 قاسم حول کارگردان عراقی یک مستند تحت عنوان «رودخانه سرد» و در سال 1974 فیلم دیگری به نام «خانههای کوچک ما» ساخت. این کارگردان عراقی در فیلم اخیر خود تخریب اردوگاههای فلسطینی توسط ارتش اسرائیل را به تصویر کشیده و در همان سال فیلم «تفنگها هرگز ساکت نمیشوند» را تولید کرد.
قاسم حول اولین فیلم داستانی بلند خود به نام «بازگشت به حیفا» را در سال 1982 تولید کرد که نمایشنامه آن الهام گرفته از رمان غسان کنفانی با همین بود. «بازگشت به حیفا» یکی از رمانهای عربی است که به دو مفهوم میهن و وابستگی بسیار پرداخته است. این فیلم با تلاش و حمایتهای جبهه مردمی برای آزادی فلسطین ساخته شد.
این فیلم به حوادث سال 1948 میپردازد زمانی که توپهای اسرائیلی شهر حیفا را درهم میکوبید و یک زن فلسطینی کودک شیرخوار خود را برای جستجوی همسرش در خانه رها میکند. وی پس از جنگ 1967 به خانه خود بازگشته و مشاهده میکند فرزند شیرخوارش به یک زن اسرائیلی سپرده و «دوف» نامگذاری شده و به یک سرباز اسرائیلی مبدل گردیده است. حوادث فیلم ادامه یافته و اوج آن در جایی است که این پسر از حقایق مربوط به خود آگاه میشود اما بر باقی ماندن در کنار مادرش که او را بزرگ کرده اصرار میورزد.
قاسم تنها کارگردان عربی نبوده که فیلمهایی با مضامین فیلمهای سینمای مقاومت فلسطین تولید کرده است. فرید ابراهیم حسین دیگر کارگردان عراقی است که به نام سمیر نمر شهرت داشته و یکی از بنیان گذاران «موسسه سینما فلسطین» وابسته با سازمان آزادی بخش فلسطین بوده است. وی خالق فیلم «جنگ 4 روزه» در سال 1973 است. همچنین کارگردانهای عرب دیگری نیز وجود دارند که از نمادهای سینمای انقلابی فلسطین به شمار میروند. از جمله این افراد میتوان به دو کارگردان لبنانی اشاره کرد که یکی از آنها رفیق حجار صاحب فیلم مستند «الانتفاضه» و دیگری جان شمعون است که فیلم «سرود آزادگان» را در سال 1978 تولید کرد.
«عروسی الجلیل» ... آغاز دوران جدید سینما
در سال 1987 میشل خلیفه کارگردان فلسطینی فیلمی به نام «عروسی الجلیل» را به نمایش درآورد که توانست جایزه منتقدان جشنواره بین المللی کن را به خود اختصاص دهد. اما نکته این مسئله آن است که این فیلم به عنوان یک فیلم بلژیکی در این جشنواره عرضه شد و نه یک فیلم فلسطینی.
این فیلم داستان دختر کدخدای یک روستای فلسطینی را روایت میکند که مراسم عروسی وی با حضور حاکم نظامی اسرائیل برگزار شده است. اما فضای عروسی در پی ورود نظامیان اسرائیلی به مراسم عروسی و بروز برخی نگرانیهای امنیتی برای طرفین دچار تشنج میشود.
فیلم «عروسی الجلیل» آغاز دورهای جدید از سینمای فلسطین است که به لحاظ محتوای فنی بهبود یافته، با پشتیبانهای مالی ارتباط برقرار کرده و با گروهی کاملاً فلسطینی تولید شدهاند. چنانچه رشید مشهراوی کارگردان فلسطینی در فیلم خود به نام «تا اطلاع ثانوی» که در سال 1993 تولید شد داستان زندگی فلسطینیان غزه را روایت میکند که ارتش اسرائیل برای جابجایی آنها محدویتهایی ایجاد کردهاند.
می المصری ... مسیری جدید در سینمای فلسطین
در ابتدای دهه 70 قرن گذشته میلادی یک کارگردان زن فلسطینی به نام می المصری مسیر جدید و بسیار متفاوتی در سینمای فلسطین ایجاد کرد که خارج از چارچوبهای سینمای سازمانهای فلسطینی بود. می المصری با ایجاد تجربهای جدید که سینمای جدید فلسطین نام گرفت از گفتمان سینمای انقلابی فلسطین فاصله گرفته و بر اساس چارچوبهای آن عمل نکرد بلکه با تولیدات خود به سوی آنچه سینمای جدید فلسطین نامیده شد حرکت کرد، سینمایی که تاثیر پذیری از چارچوبهای جدید سیاسی را آغاز کرد.
می المصری فیلمهای زیاد تولید کرده که از جمله آنها «کودکان کوه آتش» در سال 1990، «حنان عشروای زنی برای زمان چالشها» در سال 1995 که در این فیلم داستان زندگی سخنگوی کنونی تشکیلات خودگردان فلسطین روایت شده است، «کودکان شتیلا» در سال 1998 و «آرزوهای تبعیدگاه» در سال 2001 است که فیلمی مستند بوده و زندگی کودکان اردوگاه شتیلا در لبنان و اردوگاه الدهیشه در اراضی فلسطین را به تصویر کشیده و مشکلات مشترک میان آنها را روایت میکند.
جنبش تولیدات سینمایی که توسط اهالی فلسطینی این صنعت در داخل فلسطین هدایت میشد به فلسطینیان در تبعید نیز تسری یافته و باعث ظهور کارگردانهای زیادی در دهه 80 قرن گذشته میلادی شد که در آثار خود مصایب گذشته و حال میهن خود را به تصویر کشیدند. از جمله این افراد علی نصار صاحب فیلم «شهر الشاطی» در سال 1985 و حنا الیاس کارگردان فیلم «کوچ» در سال 1986 هستند. الیاس توانست جایزه بهترین فیلم عربی در جشنواره بین المللی فیلم قاهره در سال 2003 را برای فیلم داستانی بلند «چیدن زیتون» تولید سال 2002 دریافت نماید.
پیشگامان سینمای جدید ... کارشکنی لابی یهودی در عرضه جهانی فیلمهای فلسطینی
دوره سینمای جدید فلسطین از روند سیاسی فلسطین به ویژه در ابتدای دهه 90 قرن گذشته میلادی جدا نبوده است. با وجود توجه ویژه به تولید فلیمهای مختلف شامل مضامین تبلیغاتی که ویژگی اصلی سینمای انقلابی فلسطین بود اما در ابتدای انتفاضه بزرگ فلسطین تعدادی از فیلم سازان – سهیر اسماعیل و نزیه دروزه و عبدالسلام شحاده – فیلم «روزگاران فلسطین» را در سال 1991 تولید کردند. این فیلم در کارگاه فیلمسازی تاسیس شده توسط «موسسه تولیدات سینمایی قدس» ساخته شد.
دهه 90 و ابتدای هزاره سوم میلادی مملو از تولیدات سینمایی بود. به طور مثال عبدالسلام شحاده 3 فیلم به نامهای «سایه»، «سنگ به سنگ» و «روستا» در سال 2000 ساخت. در سینمای جدید فلسطین نامهای دیگری نیز متولد شد که از جمله آنها عمر القطان است که فیلم «آرزوهای پوچ» را در سال 1991 تولید کرده و پس از آن فیلم «بازگشت» را ساخت.
با وجود محدودیتهای اعمال شده برای عدم دستیابی فیلمهای فلسطینی به جوایز بین المللی به ویژه در هالیود اما پیشگامان سینمای جدید فلسطین توانستند فیلمهای کشور خود را به عرصه بین المللی وارد کنند. ایلیا سلیمان یکی از کارگردانهایی بود که در سینمای فلسطین اوج گرفته و مجوعهای از فیلمهای مختلف را تولید کرد که «مقدمهای بر پایان یک جدال» در سال 1990، «بزرگداشت با قتل» در سال 1992 و فیلم داستانی بلند «پرونده اختفا» در سال 1996 از جمله آنهاست. «پرونده اختفا» اولین فیلم فلسطینی بود که در آمریکا به نمایش درآمده و توانست جایزه لوئیجی دی لورنتیس را در جشنواره فیلم ونیز کسب کند.
سلیمان سپس فیلم «دست الهی» را در سال 2002 تولید کرد که توانست به مهمترین جشنوارههای فیلم راه پیدا کرده و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین المللی کن در سال 2002 را به خود اختصاص دهد. البته کمیته پذیرش نامزدهای جایزه اسکار از قبول نامزدی این فیلم برای کسب جایزه در این جشنواره بین المللی در سال 2003 امتناع ورزید که با توجه به تسلط لابی یهودی بر صنعت فیلمسازی آمریکا مسئلهای قابل پیش بینی بود.
«اینک بهشت» ... فیلمهای ساخته شده در تبعیدگاه راه خود به اسکار را پیدا میکنند
فلیمسازان فلسطینی از ابتدای هزاره سوم میلادی نبرد خود را بر مبنای دو اصل اساسی غیر قابل چشم پوشی آغاز کردند. اولین این دو اصل سینمایی شبیه به آن چیزی است که ایتالیا آن را به وجود آورد و با آن غبار ویرانیهای جنگ جهانی دوم را از خود زدود و اصل دوم استفاده از مضامین مربوط به مسئله فلسطین با قرائتهای مختلف آن در فیلمهای تولیدی است. لذا فیلمسازان فلسطینی با جرات تمام در تبعیدگاههایی که در آنها به سر میبرند فیلمهایی با رویکردهای متمایز تولید میکنند. هانی ابو اسعد یکی از کارگردانهایی است که جسارت خود را در «اینک بهشت» تولید شده در سال 2005 نشان داد چرا که در این فیلم 48 ساعت پایانی عمر دو جوان فلسطینی را به تصویر کشیده که برای عملیات شهادت طلبانه آماده میشوند. کارگردان این فیلم از سویی به ستایش عملیاتهای شهادت طلبانه و از سوی دیگر به خیانت کردن به مسئله فلسطین محکوم شد.
این فیلم نامزد بهتری فیلم زبان خارجی اسکار شد و در سال 2005 توانست جایزه گلدن گلوب و جایزه جشنواره فیلم اروپا را به خود اختصاص دهد. همچنین دستیابی به جایزه جشنواره بین المللی فیلم برلین و جایزه گوساله طلایی هلند نیز از دیگر موفقیتهای بین المللی این فیلم بوده است. اما با این حال بحثهای فروانی برای نامزدی این فیلم در اسکار وجود داشت.
همچنین آن ماری جاسر کارگردان فلسطینی توانست با فیلم «نمک این دریا» تولید شده در سال 2008 سینمای فلسطین را به جشنوارههای بین المللی وارد کند. این فیلم جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم میلان را دریافت کرده علاوه بر آنکه در سال 2009 نامزد بهترین فیلم خارجی در جشنواره فیلم کن شد. این فیلم همچنین توانست در لیست 100 فیلم برتر عربی جشنواره فیلم دبی نیز قرار بگیرد.
افتخارات سینمای فلسطین ادامه یافت به نحوی که به مسئلهای فراتر از گروههای سیاسی و سیاسیون ارتقا یافته و از جایگاه ویژهای در افکار عمومی برخوردار شد که در مصیبتهای ملت فلسطین ریشه دارد و از همین راه توانست جایگاههای برتر محافل سینمایی جهانی را به خود اختصاص دهد.
آخرین اخبار جهان اسلام را در الکوثر فارسی پیگیری کنید
ویژههای الکوثر را اینجا دنبال کنید
چهار شنبه 17 مرداد 1403 - 14:59:24