به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، اندیشمندان مطالعات روابط بینالملل معتقدند که جنگها، آبستن نظم جدید اند؛ یعنی پس از جنگ، بازی،بازیگرها و موازنهٔ قوا دستخوش دگرگونی فراوان میشود. بسیاری از تحولات سریع در روابط بینالملل، زاییدهٔ جنگها بودهاست. چه؛ اعلامیهٔ بالفور و اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی به ترتیب پیرو جنگ جهانی اول و دوم رقم خورد؛ پس هنگامی که نبردی سرنوشتساز در منطقهٔ ما در جریان است، نمیتوانیم سستی یا کندی کنیم، باید بهنگام و مقتدرانه تصمیم بگیریم تا از سیر سریع تحولات جا نمانیم و چنان نشود که تا مدتها نتوانیم جبرانش کنیم.
﴿وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ ٧٢ الأنفال﴾
«و کسانی که ایمان آوردهاند ولی مهاجرت نکردهاند، تا هنگامی که مهاجرت کنند ولایتی با شما ندارند، ولی اگر در دین از شما یاری خواستند، یاری ایشان بر شما بایسته است.»
اقدام بهنگام و مقتدرانه در این شرایط چه ویژگیای باید داشتهباشد؟ حال که غافلگیری صهیونیستها ابتکار عمل را از آنان گرفته، در موضع واکنشی دست به اقدامهای غیرمنطقی میزنند و از همیشه ضربهپذیرتر اند؛ از این رو هم احتیاط بیشتری لازم است تا از گزند حماقت ناگهانیشان در امان بمانیم، هم محافظهکاری بیجا نکنیم تا فرصتی که به دست آمده را نسوزانیم یا حتی به او تقدیم ننماییم. باید گام استوار برداشت.
چه کار کنیم که بیشترین کمک را به مقاومت کردهباشیم و کمترین آسیب را از واکنش احتمالی دشمن متحمل گردیم؟ با معادلهای چندمجهولی روبروییم: پاکسازی قومی فلسطینیان در غزه، نابودی مقاومت در آنجا، محاصرهٔ انسانی آنجا، تهدید مستمر آمریکا به ورود مستقیم، رقابت در سطح دیپلماسی رسمی و عمومی. باید برای هریک باید پاسخی داشتهباشیم، از جنس: نظامی، سیاسی، تهدید، کمک، رسانه، … ولی باید تقسیم کار صورت گیرد، هریک از اعضای مقاومت گوشهای را به دست بگیرد. به نظر میرسد ضربهٔ نظامی کمهزینه و اثرگذار به رژیم صهیونیستی، برای مقاومت حاضر در مرزهای فلسطین اشغالی فراهمتر باشد و قراین نیز این را تأیید میکند که مقاومت لبنان عهدهدار واکنش نظامی در صورت لزوم شدهباشد و احساس میشود مقاومت عراق و یمن نیز تا حدودی در برابر ورود آمریکا بازدارندگی ایجاد میکنند. رسانه هم در عمل و فارغ از انتخاب و اختیار ما، قسمت حامیان اسلامگرای مستقل از محور مقاومت شده، به ویژه «جزیرهٔ» قطر.
آیا سهم جمهوری اسلامی –قدرتمندترین حلقهٔ مقاومت و راهبُردار (استراتژیست) آن– تنها «تهدید» و کنش سیاسی باشد؛ چنانچه این روزها از زبان سیاستمداران کشور مایهٔ دلگرمی مقاومت شده؟ پس چه کسی حصر انسانی را بشکند؟ اگر فرضاً بمباران متوقف شود و حملهٔ زمینی منتفی یا مغلوب گردد، بازهم رژیم صهیونیستی احتمالاً محاصرهٔ غزه را به بدترین شیوهٔ ممکن ادامه خواهد داد و امتیازهای بسیاری در برابر رفع پارهای از آن خواهد گرفت. گواه آن، معاملهٔ پیشنهادی اخیر بود که اسیران به ظاهر غیرنظامی دوتابعیتی در ازای پارهای کمک بشردوستانه آزاد شوند و گویا همین هم مقبول صهیونیستها نیفتاد.
ممکن است این حصر چندان سختگیرانه دنبال شود که بلایی بدتر از بمباران بر سر غزه بیاورد و سیاست پاکسازی قومی را با فرسایش ملت غزهنشین به تحقق نزدیک سازد. امروز همهٔ چشمها به سوی غزه است و مدت زیادی از حصر نگذشته؛ فردا معلوم نیست این فرصت باشد و افکار عمومی جهانی همراهی کند، معلوم نیست پیرمردانی که سرافراز از طوفان اقصی ویرانی خانهٔ ساخته از رنج ۴۰سالهٔ خویش را فدای سر فلسطین میخوانند و مردمی که خانهٔ خود را حتی به بهای به انتظار مرگ نشستن ترجیح میدهند، بر گریختن به اردوگاهی ایمن، پس از هفتهها و ماهها فاصله گرفتن از شیرینی آن پیروزی و انباشته شدن فشار مضاعفشدهٔ حصر کمرشکن، همین را بگویند و بخواهند. این محاصره اگر به نحو مؤثر نشکند، محاصرهشدگانش خواهند شکست.
ویژههای الکوثر را اینجا دنبال کنید.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید.
چهار شنبه 30 خرداد 1403 - 18:40:34