تحلیل و بررسی نامه پنجم امام حسین(ع) به معاویه

قیام کربلا با هدف اصلاح گری جامعه

چهار شنبه 2 شهریور 1401 - 14:0:30
قیام کربلا با هدف اصلاح گری جامعه

در امت من به واسطه حکمرانی حاکمان ناشایست، به واسطه سیاست های اشتباه و رفتارهای جائرانه و تبعیض آمیز بنی امیه، در حکومت و امت جدم فساد و تباهی حاکم شده و رواج یافته است..

 

تهران- الکوثر:    حجت الاسلام و المسلمین استاد سیدضیاء مرتضوی در بررسی مضمون و محتوای ۸ نامه و بیان نورانی امام حسین(ع) به نامه پنجم می پردازد و می گوید: امام حسین(ع) هنگامی که می خواستند شبانه از مدینه خارج شوند، وصیت نامه ای برای برادر خودشان جناب محمدبن حنفیه نگاشتند که چون عنوان وصیت نامه دارد، بنده در ردیف و شمار نامه های حضرت نیاوردم ولی وصیت نامه ای است مرتبط با حرکت امام حسین(ع). این وصیتنامه بسیار مهم است، هم از نظر موقعیت زمانی که ایشان این وصیتنامه را نوشتند و هم به خاطر محتوای وصیتنامه که افزون بر شهادت دادن به عقاید دینی، توحید، نبوت، حقانیت قرآن، حق بودن بهشت و جهنم و حق بودن برپایی قیامت که هیچ تردیدی در آن نیست و حق بودن رستاخیزی که همه در طی آن برای حسابرسی از قبرها بر می خیزند و باقی این وصیتنامه به خوبی نشان دهنده که هدف امام حسین(ع) از آغاز این حرکت چیست.

حضرت در وصیتنامه خود به محمد حنفیه پس از بسم الله الرحمن الرحیم تصریح کردند: «هذا ما اَوصی بِهِ الْحُسَیْن بن علی بن اَبی طالِبٍ اِلی اَخیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِاِبْنِ الحَنَفِیَّهِ؛ این نامه به عنوان وصیت حسین بن علی بن ابی طالب به برادرش محمد معروف به ابن حنفیّه است.

«اَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الّا اللّه وَحْدَهُ لا شَریْکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ؛ حسین شهادت به یگانی خداوند تبارک و تعالی می دهد، خدای واحد تنهای بی شریکی که جز او خدایی نیست و همچنین شهادت می دهد محمد بنده و فرستاده خداوند است، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ؛ بنده ای که از پیشگاه حق آمد و حق را آورد. سخن خدا و قرآن را آورد. وَ اَنَّ الْجَنَّهَ وَ النّارَ حَقٌّ؛ بهشت و جهنم حق است، وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فیها؛ و قیامت شدنی است، بی تردید قیامت در پیش است و خداوند وَ اَنَّ اللّه یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبُورِ؛ همه کسانی را که در قبرها هستند در روز قیامت برخواهد انگیخت و از قبرها بیرون خواهد آورد.

این جملات، اجمالی از معتقدات امام حسین(ع) است که در آغاز وصیت نامه خودشان به رسم وصیت نامه نویسی و ظاهراً با این انگیزه که کسی فردا نتواند ایشان را به بی ایمانی و خروج از دین و بی اعتقادی به اصول اعتقادات، متهم کند؛ اما آن بخشی که مستقیماً مربوط به حرکت ایشان می شود همین جملات معروفی است که بارها بیان شده و این جملات را حضرت در همین وصیتنامه نوشتند و آن اینکه افزودند: «وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً؛ من اینک که حرکت می کنم و از این شهر خارج می شوم و به تعبیر دیگر خروج می کنم و به عنوان مقابله و مخالفت با دستگاه بنی امیه و یزید و بیعت تحمیلی این حرکت را آغاز می کنم و در مدینه نمی مانم، انگیزه و خواستگاه و هدف خروج من از باب خوش گذرانی و زیاده طلبی و دنیا طلبی و دنبال هوا و هوس بودن نیست، من در پی فساد و تباهی نیستم، مفسد نیستم، ستمکار نیستم، چنین نیست که بخواهم پای روی حقی بگذارم و ستمی در حق دیگران روا بدارم، به مسئولیت و وظیفه خود در برابر حکومت وقت عمل نکنم و به عنوان یک عنصر دنیا طلب، رفاه طلب و پیگر عیش و نوش و خوش گذرانی و از سر بطالت و سیری حرکت خود را آغاز کرده باشم و در پی ایجاد فساد و تباهی در جامعه باشم بلکه درست به عکس وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدّی؛ خروج من به هدف اصلاح گری است، در امت من به واسطه حکمرانی حاکمان ناشایست، به واسطه سیاست های اشتباه و رفتارهای جائرانه و تبعیض آمیز بنی امیه، در حکومت و امت جدم فساد و تباهی حاکم شده و رواج یافته است، ظلم و استبداد و تبعیض طبقاتی، جنایت و حق کشی در امت جدم رواج پیدا کرده و من می خواهم امت جدم را اصلاح کنم.»

سپس حضرت اضافه کردند: «اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ؛ می خواهم امر به معروف کنم و از منکر باز دارم، وَ اَسیْرُ بِسیرَهِ جَدّی وَ اَبی علی بن ابی طالِبٍ علیه السلام؛ من می خواهم به شیوه جدم، به روش پدرم علی بن ابی طالب حرکت کنم، من پایبند روش و حرکت پیامبر(ص) و روش و حرکت پدرم علی(ع) هستم.»

حضرت فرمودند: «فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه ُ اَوْلی بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هذا اَصْبِرُ حَتّی یَقْضِیَ اللّه، بَیْنی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ، وَ هذِهِ وَصِیَّتی یا اَخی اِلَیْکَ وَ ما تَوفیقی اِلّا بِاللّه ِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ اِلَیْهِ اُنیبُ؛ پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد [و از من پیروی کند]، پس خدا اولای به حق است [و از خدا پیروی کرده] و هر کس حق را بر من رد کند [و تخلّف نماید]، صبر می کنم تا خداوند بین من و این مردم حکم کند که او بهترین حکمران است. و این وصیت من است به تو ای برادر! و توفیق من جز به خدا نیست، بر او توکل می کنم و به سوی او می روم.»


همچنین بخوانید:


چهار شنبه 2 شهریور 1401 - 12:18:31

دسته بندی :