حکمت‌های نهج‌البلاغه؛ روش برخورد با فتنه‌ها

چهار شنبه 28 اردیبهشت 1401 - 16:20:4
حکمت‌های نهج‌البلاغه؛  روش برخورد با فتنه‌ها

فتنه، همواره جوامع بشری را تهدید می کند، برای در امان بودن از شرّآن باید به سیره امامان معصوم- علیهم السلام- رجوع کرد.

تهران- الکوثرامیرمومنان علی علیه السلام  در حکمت شماره یک نهج البلاغه  ، خطر و راه نجات از فتنه  را معرفی می کند.


قال علی- علیه السلام- : «كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ‏، لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَب‏» 
« در فتنه ها چونان بچه شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی که از او شیر بدوشند».(1)

ترجمه لغات

کُن: باش 

فتنه: تباهکاری، امتحان 

کابن اللبون: مانند بچه شتر نر دوساله 

ظَهر: پشت 

یُرکَب: سوارش شوند 

ضَرع: پستان حیوانات 

یُحلَب: دوشیده شود

شرح کلمات

1- فتنه

این واژه در اصل از ماده فتن گرفته شده است که به گفته قرشی در مفردات، به معنی قرار دادن طلا در آتش، برای ظاهر شدن میزان خوبی آن از بدی است. (2) و به گفته بعضی جهت آزمایش و جدا ساختن مواد خالص آن از ناخالصی ها است. این واژه در نهج البلاغه بسیار تکرار شده است. و هدف آن حضرت؛ معنای لفظی و لغوی یا جنبه فردی واخلاقی آن نبوده است، بلکه مراد ایشان از فتنه، پدیده های اجتماعی- سیاسی است که جامعه اسلامی را دچار موج و تلاطم کرده و در عین حال، حالت حق به جانب و فریب کارانه داشته است. (3)

واژه فتنه و مشتقات آن، ده ها بار در قرآن مجید با معانی متفاوت ذکر شده است، که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:

1- به معنی امتحان و آزمایش، مانند: « أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون»     « مردم گمان می کنند، همان که گفتند، ایمان آوردیم، رها می شوند و آزمایش نخواهند شد.(4)

2- به معنی فریب دادن: « يا بَني‏ آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ»   « ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد.(5)

3- به معنی بلا وعذاب: « يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُون‏، ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ»    « آن روز که آنها بر آتش عذاب می‌شوند و به آنها گفته می شود، عذاب خود را بچشید. (6) 

فتنه و فتنه انگیزی بدتر از قتل

منفورترین کارها در فرهنگ اسلامی، کشتن انسان های بی گناه است.چنانچه در قرآن مجید آمده: «... أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَاَ نَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً» (7) خداوند در این آیه قتل یک انسان بی گناه در روی زمین را با قتل همه انسان های روی زمین برابر می داند و همچنین مجازات کشتن مؤمن بی گناه را عذاب جاودانه جهنم ذکر می کند. «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً». (8) 

قرآن کریم، گناه ایجاد فتنه را از قتل انسان های بی گناه، شدیدتر و بزرگتر می داند و می فرماید:

«...وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛ فتنه شدیدتر از قتل است». (9)

«...وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ؛ فتنه بزرگتر از قتل است». (10)

زیرا قتل جنایتی است بر جسم انسان است و فتنه جنایتی بر جان و روح وایمان انسان، می باشد. در فتنه، گروهی ایمان وسعادت خود را از دست می دهند واز جاده حق، منحرف می شوند، همچنین امنیت جامعه که لازمه زندگی آرام است از بین می رود و زندگی در چنین جامعه ای هر لحظه اش با آرزوی مرگ همراه است .(11)

2- ابن اللبون

لبون به شتر یا گوسفند شیرده اطلاق می شود، خواه شیرش زیاد، خواه کم باشد.ابن اللبون بچه شترنری است، که به سن سه سالگی پا گذاشته است. مادر این بچه اغلب، بچه دیگری را در این زمان شیرمی دهد. لذا دارای شیر است. ابن اللبون، کامل نشده که ازقدرت پشت او برای سواری استفاده کرد وماده پستان دار هم نیست تا بتوان از او شیر دوشید. بنابر این رهایش می کنند و از او کار نمی کشند.(12)

علت تشبیه به ابن لبون

پس هدف امام این است؛ آن هنگام که دو طرف فتنه نا حق هستند و نزاع و در گیری نتیجه دشمنی آنها با یکدیگر است، انسان(خواه ضعیف باشد یا قوی) نباید بازیچه دیگران شود. بلکه با حفظ هوشیاری و آگاهی، فتنه را شناسایی کند و رفتارش چنان باشد که فتنه گران نتوانند از او سواری بگیرند(لا ظَهرٌ فَیُرکَب) و همچنین، از او سوء استفاده نشود.(لا ضَرعٌ فَیُحلَب).

البته باید در نظر داشت، کناره گیری برای فتنه هایی است که هر دو طرف آن فاسد و باطل باشند. و سخن امام، نباید بهانه ای برای کناره گیری در فتنه هایی باشد که یک طرف آن حق است. (فتنه هایی مثل جمل و صفین ) یاری جبهه حق در چنین فتنه هایی واجب است؛ باید نهی از منکر کرد و در راه آشکار شدن حق از جان خود نیز دریغ نکرد. (13)

برای ارائه راهکار مناسب به هنگام فتنه؛ شناخت فتنه و فتنه انگیزان ضروری است که ما به توضیح مختصری در این باره می پردازیم:

منشأ فتنه

امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- بعد از جنگ صفین برای مردم خطبه خواند و در بخشی از آن فرمود: 

«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ‏ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَأَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ»    « همواره منشأ وقوع فتنه ها و ضلالت ها(که موجب امتحان خلایق است) پیروی از هوای نفس وپیدایش احکامی بدعت گونه است که در آنها با کتاب خدا مخالفت می شود». (14) با بررسی تاریخ درمی یابیم که برای فتنه، جز دو عاملی که امام معرفی کرده اند، منشأ دیگری وجود ندارد.

1- هوای نفس

بدیهی است اگر انسان رهرو هوای نفس(ثروت گرایی، تجمل خواهی، ریاست طلبی، دنیا طلبی و... ) شود چونان اسب سر کش و وحشی رفتار کرده و ارزش های انسانی برایش بی معنی می شود تا جایی که برای بر آورده شدن خواهش های نفسانی دست به هرکاری می زند. همان گونه که امام علی- علیه السلام- در غررالحکم می فرماید: «الشَّهوَة ُتغری»    «هوس فتنه انگیزی می کند. (15)

2- بدعت گذاری 

بدعت نیز سر منشأ مهم فتنه است که به طور معمول از طرف عالمان، دین شناسان، روشنفکران و اندیشمندان نشأت می گیرد. اینها با جعل احکامی بی مبنا به نام دین، افراد غیر متخصص و غیرعالم را به گمراهی می کشانند. همچنان که یکی از عوامل پیدایش فرقه ها یی چون، سکولاریسم (16) و لیبرالیسم (17) در مغرب زمین؛ همین اندیشه های تحریف شده و تفسیر های ناروا از کتاب مقدس مسیحیان است.

ویژگی فتنه

فتنه از جایی ناپیدا و با ظاهری حق گونه وارد می شود. در ابتدا سخنانش منطقی، عادلانه و زیبا جلوه می کند به طوری که می تواند، برجسته ترین افراد را به تردید وا دارد و در مدتی کوتاه سیلی از هواداران را به راه اندازد که بیشتر آنها انسان نماهای جاهلی اند که همچون پشه با هر بادی به هر سو کشیده می شوند.

امام علی- علیه السلام- در این باره می فرماید: «اِنَّ الفِتَنَ إِذا اَقبَلَت شبّهت و اذا ادبرت فبّهت»    «همانا فتنه ها چون روی آورد، باطل را به صورت آراید، و چون پشت کند، حقیقت چنان که هست، نماید» .(18)

عوامل فتنه 

مهمترین عامل رسیدن به هدف، امکانات اولیه آن می باشد. به طور مسلم، فتنه گران نیز به بررسی های دقیق پیش نیازها می پردازند. شناسایی این عوامل برای ما از ارکان مهم و اساسی خواهد بود.

1- کبر و خود بزرگ بینی

از عواملی که به آتش فتنه دامن می زند، کبر (که از آن به ام الرذایل یاد می شود) است، دیده شده کبر بزرگان، چگونه افراد نادان را تحریک کرده و فاجعه ها آفریده است و زمینه را برای فتنه گران بیش از پیش هموار ساخته است.

امام علی- علیه السلام- می فرمایند: «اَلا فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طَاعَةِ سَادَاتِکُم وَ کُبَرائِکُم وَ الَذینَ تَکَبَّروا عَن حَسَبِهِم»    « هان بترسید! بترسید از پیروی مهتران و بزرگانتان که به گوهر خود نازیدند و نژاد خود را برتر دیدند». (19)

از نظر امام، بزرگان متکبر، شالوده تعصب جاهلی و ستون های فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند. «فَاِ نَّهُم قَواعِدُ اَسَاسِ العَصَبیَّةِ وَ دَعَائِمُ اَرکَانِ الفِتنَةِ وَ سُیُوفُ اعتِزَاءِ الجَاهِلیَّةِ» (20)

2- جهل

یکی از رذیله های اخلاقی جهل است که اگر با غرور نیز آمیخته شود، عوامل سقوط شخص را در پی خواهد داشت. فتنه گران از جهل افراد، بیشترین و بهترین استفاده را به نفع خود می برند. به فرمایش امام علی- علیه السلام- که می فرمایند: « هر نادانی فتنه پذیر است». (21)

امام صادق- علیه السلام- نیز در این باره فرموده اند: «خداوند با دو آیه از قرآن، دو درس مهم به این امت داده است: هر آنچه نمی دانند نگویند و آنچه را نمی دانند انکار نکنند».
سپس به آیات 169 سوره اعراف (22) و 39 سوره یونس (23) اشاره کرده اند.

شگرد ایجاد فتنه همان طور که یاد آور شدیم، فتنه گران برای راه اندازی فتنه، باید تلاش های فراوان وحساب شده ای داشته باشند، چون؛ باید متناسب با آن از راه های مؤثر ولی نامحسوس نیز استفاده کنند. در ذیل به شرح دو نمونه بارز آن می پردازیم.
 

3- پوشاندن لباس حق بر تن باطل

حق جلوه دادنِ باطل، از مؤثرترین راه هایی است که فتنه گران از آن بیشترین استفاده را برای فریب عوام می کنند. افراد ساده لوحی که حتی خواهان احقاق حق هستند، به خیال اینکه راه درست را می پیمایند از شاهراه حقیقت خارج شده و کنار افراد باطل طلب، قرار می گیرند و بدتر از آن، این است که دیگران نیز با مشاهده این چهره های شناخته شده و برجسته در میان سپاه باطل، یقین به حق بودن آن سپاه کرده و به آنها ملحق می شوند. برای مثال، حضور شخصیت هایی همچون طلحه و زبیر و عایشه میان لشکر کفر در جنگ جمل نه تنها سبب شد افراد زیادی به هلاکت کشیده شوند، بلکه بسیاری هم به تردید در حق یا ناحق بودن آنها بی طرف مانده و از جهاد در رکاب حق حقیقی (علی- علیه السلام-) باز ماندند.

امام علی- علیه السلام- می فرماید: «فَلَو اَنَّ الباطِلَ خَلَصَ مِن مِزاجِ الحَقِّ لَم یَخفَ عَلَی المرتادین»   « اگر باطل از در آمیختن با حق تفکیک و خالص شود بر حق جویان پوشیده نمی ماند». (24)

4- ترویج شبهات

فتنه انگیزان از ترویج شبهات، برای تزریق سم مهلک خود و فلج کردن پیکره جوامع، نهایت استفاده را می کنند. چون در این صورت توانایی تصمیم گیری و عمل صحیح از بیشترافراد، گرفته می شود.

با ترویج شبهات، حق برای اشخاص ضعیف العقول در پس پرده ابهام می رود و گاه حتی با وجود بودن حق در کنارشان در جستجوی آن، راه را گم می کنند.

مثال: در جنگ صفین با زدن قرآن برسر نیزه از حق علیه حق، استفاده کردند و بی خردان زیادی بی توجه به هشدارهای قرآن ناطق و امام بر حق حضرت علی-علیه السلام- طعمه نیرنگ فتنه گرانی چون معاویه و عمروعاص شدند.

امام علی-علیه السلام- در خطبه ای می فرمایند: « وَاِنّما سُمِّیَتُ الشُبهَةُ شُبهَةً لأَنَّها تُشبِهُ الحَقّ»    « شبهه را از آن رو شبهه نامیده اند که اغلب باطل را به صورت حق جلوه می دهد. (25) و اشخاص ضعیف العقول را گول می زند.

راهکار، هنگام بروز فتنه 

راه های مقابله با فتنه با توجه به مکان و زمان بروز آن متفاوت خواهد بود. در ادامه به برخی از این راه ها که در هر زمانی مفید است، اشاره می کنیم:

1- سکوت و کناره گیری

هر گاه فتنه ای بر پا شود و نزاع بین دو گروه باطل باشد، وظیفه مسلمانان کناره گیری از آتش فتنه است تا بیهوده هلاک نشوند.

قرآن کریم درباره سخن حضرت ابراهیم به قومش می فرماید: «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي»    « واز شما و آنچه غیر از خدا می خوانید، کناره گیری می کنم و پروردگارم را می خوانم». (26)

همچنین آیه 16 سوره کهف (27) نیز اشاره به گوشه گیری اصحاب غار از گروه مفسد و مفسد شده دارد. امیرمؤمنان نیز در این باره می فرماید: «اَلعُزلَةُ اَفضَلُ شِیَمِ الاَکیاسِ»    « گوشه گیری برترین خصلت افراد باهوش و زیرک است ».(28)

2- جلوگیری از سوء استفاده قرار گرفتن

گاهی افراد با اینکه به طور مستقیم، طرف نزاع نیستند، ولی ناخواسته مورد سوء استفاده طرفین نزاع قرار می گیرند که در این حال، شریک جرم فتنه گران، خواهند شد.

مثال: در جنگ جهانی دوم با اینکه ایران جزو کشورهای درگیر در جنگ نبود ولی ناخواسته، دیگران از ایران سوء استفاده کردند و راه آهن سراسری ایران، تبدیل به راه انتقال کمک به پشت جبهه شوروی شد. سپس نیروهای شوروی از (شمال و شرق) و بریتانیا از (جنوب و غرب) از زمین و هوا به ایران حمله کردند. آمریکا نیز به بهانه کمک به شوروی علیه آلمان، وارد خاک ایران شد.
پس از این قضایا به مال، جان، ناموس، عقاید و امنیت مردم ایران حمله کردند. در نهایت، ایران که در ابتدای جنگ، بی طرفی خود را اعلان کرده بود، در 17 شهریور سال 1322 شمسی به آلمان اعلان جنگ کرد و در گیر آتش فتنه شد.

3- اقدام به موقع و بررسی شده در یاری جبهه حق

هر گاه فتنه به شکل جنگی(سخت یا نرم) بین حق و باطل باشد، سکوت و کناره گیری گناه محسوب می شود و جهاد(نظامی، سیاسی، فکری، فرهنگی و...) متناسب با شرایط حاکم و یاری جبهه حق در حد توان، تکلیف شرعی هر انسانی است. این اصل در قرآن به صراحت بیان شده و آیاتی نظیر193بقره (29) و 9حجرات (30) گواه این مطلب است.
بهتر است بدانیم که این یاری نیز باید زیر نظررهبری آگاه وتوانا و در زمان مناسب انجام گیرد تا با کمترین زیان و تلفات، بهترین نتیجه، حاصل شود.

صلح امام حسن مجتبی- علیه السلام- با معاویه پلید (31) مثالی بارز از عدم پیروی سپاهیان سست ایمان از رهبر در یاری جبهه حق علیه باطل است که نظایر آن در تاریخ کم نیستند.
درباره اطاعت از رهبری و واکنش سریع مردم - در پی پیام امام خمینی (رحمة الله علیه) اعلام حکومت نظامی (توسط رژیم پهلوی) اشاره می کنیم (32). که بعد از آن نیز مردم غیور و فهیم ایران در سایه عنایات الهی و اطاعت از رهبری فرزانه در هشت سال دفاع مقدس، سربلند و پیروز شدند و الگویی برای جهانیان گشتند.

4- امر به معروف و نهی از منکر

با توجه به آیه 25 سوره انفال (33) متوجه می شویم با ترک امر به معروف و نهی از منکر(به من ربطی ندارد) بلاهای بزرگ و آتش خانمان سوز پدیدار می شود که تر و خشک را با هم می سوزاند.
پس بهتر است، قبل از خطر، اقدام کنیم، چون امر به معروف برای افرادی که نمی دانند و نهی از منکر برای عاملان فتنه، در پیشگیری و مقابله با فتنه مؤثرمی باشد.

امام علی- علیه السلام- در خطبه ای می فرماید: «لا تَترُکوا الأَمرَ بِالمعروفِ و النَّهی عَن المُنکرِ فَیُوَلّی عَلَیکُم أَشرارُکُم ثُمَّ تَدعونَ فَلا یُستَجابَ لَکُم»   « امر به معروف و نهی از منکر را رها مکنید که(اگر رها کردید) بد کردارانتان بر شما مسلط می شوند، پس از آن دعا می کنید(دفع آنها را از خدا می خواهید) روا نشود.» (34)

5- بالا بردن سطح دانش و آگاهی

بخشی از مخالفت ها و ستیز با حق، از نا آگاهی افراد سر چشمه می گیرد، چه بسا گم گشتگانی که با مشاهده نور حقیقت، اشعه های معرفت را مشاهده کرده و از وادی ضلالت رهایی یافتند. پس هنگام بروز جریان گمراه کننده ای چون فتنه، بصیرت و آگاهی بخشی (به خصوص از طرف عالمان ) ازمهمترین وظایف و راه های مقابله با فتنه است.

راه های آگاهی بخشی بسیاراست، به چند نمونه اشاره می کنیم:

الف) شناسایی مهره های اصلی و عوامل مهم فتنه چنانچه امام علی- علیه السلام- از همان ابتدا از اعمال و تصمیم شوم افرادی همچون طلحه، زبیر و عایشه برای راه اندازی فتنه جمل، خبر داشتند.

ب) روشنگری و افشاء حقیقت افشاءحقیقت و روشنگری های امام علی- علیه السلام - برای خوارج، سبب شد3/2 لشکر 12000 نفری و فریب خورده خوارج پشیمان شده، باز گردند.

ج) شناسایی منشأ فتنه
امام علی- علیه السلام - در خطبه ای پس از جنگ نهروان فرمودند: ای مردم! من چشم فتنه و فساد را کور کردم(با طلحه و زبیر و پیروانشان در جنگ جمل و با معاویه و لشکرش در جنگ صفین و با خوارج در نهروان جنگیده، نگذاشتم فسادشان عالم گیر شود.) (35)

د) تمسّک به کتاب الهی
قرآن کریم، معجزه جاوید خاتم النبیین است که اکنون پس از گذشت بیش از 14 قرن از روشنایی این چراغ پر فروغ الهی کاسته نشده است و همواره راهنمای بشر در تمام عرصه ها خواهد بود. رسول خدا- صلی الله علیه وآله وسلّم- در این باره می فرماید: «فإذا التَبسَت عَلَیکُم الفِتَن کَقِطَع اللَّیلِ العُظلِم فَعَلَیکُم بِالقُرآن»    «آنگاه که فتنه ها مانند پاره های شب ظلمانی شما را فرا گیرد و از هر سو احاطه کند، شما باید به قرآن پناه ببرید». (36)
امام علی- علیه السلام - نیز در خطبه ای آورده اند که: «لا تُکشِفُ الظُّلُماتُ إلّا بِه»   « تاریکی ها(جهل و نادانی و شبهات)رفع نمی گردد،مگر به وسیله آن.» (37)

ه) پیروی از سیره انبیاء و معصومان
انبیا وأئمه، حجت های الهی روی زمین هستند که خداوند حکیم، ایشان را به جهان خلقت ارزانی داشت تا به نور وجودشان تاریکی و ظلمت از اهل زمین، دور شود. امام علی- علیه السلام - در این باره می فرماید: «هُم مَصابیحُ الظُّلمِ و یَنابیعُ الحِکَمِ و معادِنُ العِلمِ ومَواطِنُ الحِلمِ»    « آنها چراغ های درخشان تاریکی و سر چشمه حکمت ها و معدن های دانش و جایگاه های حلم و برد باری هستند». (38)
هر کس هنگام بروز فتنه و مسائلی مشابه آن به سیره آنها عمل کند، سعادتمند حقیقی خواهد شد. زیرا در حدیثی آمده است: «هُم عیشُ الحِلمِ و موت الجَهل»   « آل محمد- علیهم السلام- زنده کننده شکیبایی و نابود کننده جهل هستند». (39)

و) عبرت از سرگذشت دیگران و پندآموزی 

هنگام حوادثی همچون فتنه، عبرت و پند گیری از گذشتگان، سپر دفاعی خوبی خواهد بود. تاریخ را نباید با قصه اشتباه گرفت. تاریخ یعنی شرح حال امثال ما در صحنه ای دیگر. خداوند متعال نیز در قرآن مردم را به عبرت گرفتن، سفارش می کند. امام علی - علیه السلام - می فرماید: «مَن لَم یَتَّعِظ بالنّاسِ بِه»    «هرکه به وسیله مردم پند نیاموزد خداوند مردم را به وی پند دهد». (40)

داستان های عبرت انگیز گذشتگان، بی شمار است ولی عظیم ترین و عجیب ترین حادثه ای که تاریخ بشر درادیان گذشته به خود ندیده و گذشتگان همانند آن را ندیده و نشنیده اند، حادثه تکان دهنده عاشورا است. گذشته از بررسی وتفکر پیرامون علتِ چنین فاجعه ای مقابل چشمان مسلمانانی که واقف به حق بودند و سکوت کردند، ما وظیفه داریم، بیندیشیم که اگر ما در آن زمان بودیم یا اگر چنین واقعه ای در زمان ما رخ دهد در کدام جبهه خواهیم بود؟ هم اکنون نیز اگر غفلت کنیم، شاید کار جامعه اسلامی به جایی رسد که در زمان امام حسین- علیه السلام - رسیده بود. فضاحت در آن زمان به حدی رسید که اهل بیت پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلّم- را خارجی(خروج کننده بر امام عادل) گفتند. سوال این است که امام عادل که بود؟ یزید ابن معاویه!

به خاطر بسپاریم، گذشته از عوام اگر خواص نیز در هر زمان دین را فدای دنیا کنند و به هنگام عمل، اهمال ورزیده یا اختلاف کنند آنگاه حق به مسلخ کربلا خواهد رفت و به قتلگاه کشیده خواهد شد و آنجاست که یزیدی ها بر سر کار می آیند. شاید اگر مردم زمان امام حسین - علیه السلام - نیز باعبرت از گذشته، غفلت نمی ورزیدند و هنگام عمل، به سرعت وارد صحنه می شدند و از انجام تکالیف شرعی شانه خالی نمی کردند، حادثه عاشورا هرگز رخ نمی داد و تاریخ دگرگون می شد. (41)

سخن آخر

از آنجا که سخنان مولا علی - علیه السلام- پس از قرآن و سخنان رسول خدا- صلی الله علیه وآله وسلّم- برتر و بالاتر از سخن تمام سخنوران است و هرگز رنگ کهنگی و تکراری شدن به خود نمی گیرد، معلوم می شود؛ فتنه مختص مردمی خاص ومحدود به زمانی مشخص نیست. 

مولا در این حکمت حکیمانه، هم خطر و هم راه نجات از خطر را به روشنی بیان می کند. راهکار ارائه شده از ایشان قابل اجرا در هر زمان و مکان است و همچون دژ مستحکمی است که هر کس هنگام طوفان های اجتماعی- سیاسی به آن پناه برد، در امان خواهد بود. 

حکمت علوی، راه عقلانیت و حفظ گوهر وجودی(کرامت انسانی و عزّت نفس) را نشان می دهد.

خلاصه کلام اینکه، سیاست صحیح در رویا رویی با فتنه ها وجریان های کوری که در جامعه پیش می آید و پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله وسلّم- آنها را به پاره های شب تاریک تعبیر فرموده اند، عمل کردن به رهنمون مولا علی- علیه السلام- است. (50) مهمترآنکه، سیره آن حضرت در مواجهه با فتنه های زمان خود (51) درس بزرگ و آموزنده ای در رهایی از تاریکی های فتنه، برای حاکمان وسیاستمداران اسلامی تمام دوران، است.

تنظیم کننده:‌ گروه نهج البلاغه نورالیقین

پی نوشت:
1.ترجمه نهج البلاغه ،محمد دشتی،حکمت1.
2.مفردات نهج البلاغه،قرشی،ج2،ص802
3.برگرفته شده از کتاب علمی در آیینه نهج البلاغه،حسین نمازی.
4.عنکبوت،3.
5.اعراف،27
6.ذاریات،13و14
7.مائده،32
8.نساء،92
9.بقره،191
10.بقره،217
11.تفسیر نمونه،ج2،ص 112آیه217؛ترجمه تفسیر المیزان،ج2،ص89،آیه191
12.جلوه های بلاغت در نهج البلاغه،محمد خاقانی،ص76
13.ترجمه وشرح نهج البلاغه،فیض الاسلام،ج6،ص1088؛ترجمه وشرح نهج البلاغه،ابن میثم بحرانی،ج5،ص404
14.نهج البلاغه،خطبه50
15.غررالحکم،ح6763
16.سکولاریسم:تفکری است که معتقدان به آن می کوشند،بدون استعانت از دین به سازمان دهی زندگی دنیوی انسان هابپردازند.در واقع خواستار جدایی دین از سیاست هستند.
17.لیبرالیسم:برگرفته از واژه لیبرال(آزادی خواه)است ومعتقدانش خواستار آزادی خواهی وآزادی مَنشی(پیروی هوای نفس)هستند.
18.ترجمه نهج البلاغه،شهیدی،خطبه93،ص87
19.شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1،ص146
20.همان
21.غررالحکم،ح6763
22. «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدنى‏ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلّاَ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ».
23. «بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمين».‏
24.شرح وتفسیر نهج البلاغه،علامه جعفری،بخشی از خطبه 50،ج10،ص108
25.ترجمه نهج البلاغه،محمدعلی انصاری،خطبه38
26.مریم48
27. « وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً».
28.هدایت العلم فی تنظیم غررالحکم
29. «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمين».‏
30.« وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتي‏ تَبْغي‏ حَتَّى تَفي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»‏.
31.امام حسن- علیه السلام- به اصرار معاویه برای جنگ، حاضر به نبرد با او شد،معاویه خبیث که خود را در صفینی دیگر می دید طبق معمول دست به دامن نیرنگ شد.تزویر معاویه سرانجام امام حسن- علیه السلام- را در بیابان بی یار و یاور گذاشت وبی شرمانه به امام پیشنهاد صلح کرد.امام نیز به درخواست سپاهش وبرای دفع فتنه های بزرگتر وجلوگیری از خونریزی ناچار به پذیرش صلح شد.
32.عصر روز هجدهم بهمن ماه سال 57در تهران حکومت نظامی اعلام شد. ولی مردم به دستور امام بدون ترس از جان، جسورانه به خیابان ها ریختند وبا براندازی رژیم طاغوت، حماسه آفریده وایران اسلامی را نجات دادند.
33. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» .
34.نهج البلاغه،فیض الاسلام،بخشی از نامه 47
35.نهج البلاغه،فیض الاسلام،بخشی از خطبه92
36.بحارالانوار،ج92،ص17
37.نهج البلاغه،فیض الاسلام،خطبه18
38.غررالحکم،ح10770
39.همان،ح10771
40.غررالحکم،ح 9599
41.برگرفته از عبرت های عاشورا در کلام رهبری


آخرین اخبار جهان و منطقه را در الکوثر فارسی پیگیری کنید
جدیدترین خبرها  را در کانال تلگرامی الکوثرفارسی بخوانید: (کلیک کنید)
اینستاگرام
instagram.com/alkawthar.tv
 

 


چهار شنبه 28 اردیبهشت 1401 - 16:19:57