به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، سید عبدالملک بدرالدین الحوثی که به مناسبت روز عید غدیر سال ۱۴۴۰ هجری قمری سخنرانی میکرد گفت: سخنرانی امروز ما به مناسبت این روز مبارک یعنی روز هجدهم ذی الحجه که روز عید غدیر است میباشد. روز عید غدیر مناسبت اسلامی بزرگ و مهم است. در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری پیامبر گرامی اسلام در مسیر بازگشت از حجه الوداع دستور خداوند متعال را به همه مسلمانان ابلاغ کرد.
وی گفت: در بسیاری از استانها و مناطق کشور ملت عزیز یمن این روز مبارک را جشن میگیرند و این مناسبت را به شیوههای مختلف گرامی میدارند و ابراز سرور و خوشحالی میکنند.
ما در آغاز این روز مبارک را به تمامی برادران و خواهران مومن تبریک میگوییم و بر اهمیت بزرگداشت این مناسبت تاکید میکنیم. زیرا بزرگداشت این مناسبت شکر نعمت خداوند محسوب میشود. زیرا خداوند در قرآن میفرماید: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا؛ امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم (مائده:۳)؛ بنابراین برپایی جشن به این مناسبت، شکرگزاری این نعمت بزرگ محسوب میشود، و گواهی دادن به تکمیل دین اسلام است. خداوند با این کار، دین اسلام را تکمیل کرد به گونهای که تمامی امور زندگی را در بر میگیرد و برای تمامی زمینههای زندگی راهکار دارد و هیچ جنبه اصلی و مهمی را بدون حکم شرعی نگذاشته است بلکه در تمامی زمینههای هدایت لازم را به عمل آورده است.
گواهی دادن به تکمیل دین از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، گواهی به تکمیل دین به معنای گواهی دادن به حکمت، رحمت، عدل و تقدس خداوند متعال است.
جشن گرفتن به این مناسبت و بزرگداشت این مناسبت به معنای آن است که ما گواهی میدهیم که پیامبر آنچه را خدا به او فرمان داده بود ابلاغ کرد و ماموریت خود را به انجام رساند. بزرگداشت این مناسبت فرایندی برای انتقال نسل به نسل این واقعه عظیم محسوب میشود.
مومنان نسل به نسل است که این مناسبت را گرامی میدارند. در یمن پدران ما و نیاکان ما این مناسبت را جشن میگرفته اند. این جشن گرفتنها تعامل مثبت با ابلاغ دستور خداوند توسط پیامبر محسوب میشود، تعاملی که از طریق ایمان به متن و حتوای این ابلاغ محقق میشود. این مساله بسیار مهمی است، وقتی به این ابلاغ تاریخی مینگریم پی میبریم از بیشترین اهمیت برخوردار است، و این اهمیت از خود آیه قرآن نیز بر میآید و با توجه به شرایط و وضعیتی که این ابلاغ در آن شرایط انجام شد نیزمی توان به اهمیت بسیار زیاد آن پی برد، علاوه بر این ترتیبهایی که پیامبر برای ابلاغ این پیام مهم به عمل آورد نیز به خوبی گویای اهمیت این پیام است. محتوای این پیام و تاثیر مهمی که در دین و واقعیت زندگی مسلمانان داشت نیز نشانه دیگری از اهمیت بسیار زیاد این ابلاغ است.
پیامبر اسلام در سال دهم هجری، یعنی کمتر از سه ماه قبل از وفات ایشان، و در حالی که داشت از حجه الوداع باز میگشت این پیام را ابلاغ کرد. پیامبر در این حج به امت اسلامی فهماند که آخر عمرش فرا رسیده است. پیامبر در سخنرانی مشهور خود در حجه الوداع فرمود شاید پس از امسال دیگر شما را نبینم.
در سخنرانی غدیر نیز ایشان فرمود نزدیک است که پیک مرگ مرا دعوت کند و من این دعوت را لبیک گویم. یعنی زمان مرگ من نزدیک شده است. من ماموریت خود انجام داده ام و نقش خود را ایفا کرده ام و فقط یک مساله مانده است مسالهای که به این اعلام عمومی نیازمند است.
در این شرایط که پیامبر گرامی اسلامی از نزدیک بودن زمان وفات خود سخن میگوید، و با توجه به تاثیر عمدهای رحلت ایشان در وضعیت امت دارد و یک خلاء بزرگ را ایجاد میکند، نگرانی بسیار زیادی برای دوران پس از وفات پیامبر ایجاد میکند.
خلاء بزرگی که ممکن بود پس از وفات پیامبر ایجاد شود و جایگاه هدایتگری، الگو بودن، راهبری و به حرکت در آوردن امت در مسیر اسلام با خلاء مواجه شود نگرانی ایجاد میکرد و دغدغه بزرگی در دل مردم پدید میآورد.
این حق مردم بود که در این باره سوال بپرسند و درباره آیندهای که در آن این خلاء رخ میداد نگران باشند. پیامبر گرامی اسلام با آن کمال بسیار زیاد و با توجه به اینکه خاتم پیامبران بود و سرور انبیا بود و به قله کمال بشری رسیده بود و به لحاظ ایمانی، اخلاقی و انسانی در قله کمال قرار گرفته بود نبودش خلاء بسیار بزرگی ایجاد میکرد؛ بنابراین این مساله از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. از این رو پیامبر گرامی اسلام در مراحل متعدد و در مناسبتهای مختلف مشخص میکرد که چه کسی به پیامبر مرتبط است و میتواند مسیر دین و مسیر اسلام را تکمیل کند.
پیامبر در مناسبتهای مختلف از امام علی علیه السلام به نحوی ویژه سخن میگفت. او عبارتهایی را به کار میبرد که جایگاه امام علی علیه السلام را نشان میداد و نقش او را در برپایی اسلام تبیین میکرد.
پیامبر گرامی اسلام در حدیثی متواتر که همه فرقههای اسلامی آن را پذیرفته اند میفرماید: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»؛ بنابراین امام علی علیه السلام از این جایگاه برخوردار است و اختیاراتی که حضرت علی علیه السلام دارد همچون اختیارات پیامبر است و تنها چیزی که استثنا شده است مقام نبوت است که هارون نبی بوده است، اما پس از پیغمبر دیگر پیامبری نیست و از این رو امام علی علیه السلام پیامبر نیست و کارهای پیامبر را به عنوان ولایت انجام میدهد. از این رو پیامبر گرامی اسلام در این حدیث نقش امام علی علیه السلام را به بهترین شکل برای ما بیان کرده است.
پیامبر در مناسبتهای دیگری از فضائل امام علی علیه السلام سخن گفته است. پیامبر در جنگ خیبر و هنگامی که میخواست امام علی علیه اسلام را به عنوان فرمانده برای فتح قلعه خیبر بفرستد از کمال ایمانی ایشان سخن گفت و تاکید کرد من کسی را میخواهم به عنوان فرمانده انتخاب کنم که او خدا و پیامبرش را دوست میدارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست میدارند، او شجاعی است که فرار نمیکند و خداوند به دست او این قلعه را فتح خواهد کرد.
این توصیفها که پیامبر از امام علی علیه السلام به عمل میآورد نشان دهنده ایمانی است که در اعماق وجود ایشان وجود دارد. این حدیث نشان دهنده کمال محبت امام علی علیه السلام به خدا است و خداوند خود در قرآن میفرماید: وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛ آنانکه ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست دارند (بقره: ۱۶۵). این محبت از هر محبتی برتر و بالاتر است. این محبت در چارچوب آموزههای الهی است و این محبت با شوق و رغبت بسیار همراه است. این محبت عظیم باعث میشود احساسات فرد پاک شد و روح و روان انسان خالص و ناب گردد و باطن انسان را اصلاح میکند و اصلاح باطن اصلاح ظاهر انسان و اعمال او را در پی میآورد.
امام علی علیه اسلام پیامبر خدا را دوست داشت و به او عشق میورزید و بیش از هرکس دیگر از جایگاه بلند پیامبر آگاه بود. حضرت علی علیه السلام مومن به پیامبر و پیرو او بود و رسول خدا را الگوی خویش قرار داده بود. امام علی علیه السلام روابط ویژهای با پیامبر خدا داشت و در سایه سار تربیت نبوی رشد یافته است. او در تمامی مدت عمر پیامبر با ایشان همراه بود. پیامبر فضیلتهای بسیاری برای امام علی برشمرده است و از نقش و جایگاه مهم وی تقدیر کرده است. پیامبر درباره امام علی علیه السلام فرموده است: تنها مومن ترا دوست میدارد و تنها شخص منافق ترا دشمن میدارد.
پیامبر گرامی اسلام در مناسبتهای مختلف از فضائل و امتیازات امام علی علیه السلام سخن میگوید و تلاش میکند امت اسلامی را به امام علی علیه السلام مرتبط سازد.
ابلاغی که در روز غدیر صورت گرفت در واقع گل سرسبد تمامی آن اشارهها و تذکرها و سخنانی بود که پیامبر در مناسبتهای مختلفی بیان کرده بود. ابلاغ روز غدیر اعلام عمومی بود، پیامبر در جایی این ابلاغ را انجام داد که امت اسلامی از نقاط مختلف برای حج حضور پیدا کرده بودند و پیش از فرارسیدن موسم حج پیامبر خود از همگان خواسته بود که هر طور شده در مراسم حجه الوداع شرکت کنند، زیرا قرار بود در این آخرین مراسم حج پیامبر مطالب مهمی بیان شود و آموزههای مهمی ابراز شود.
پیامبر در مسیر بازگشت از مکه به سمت مدینه، به وادیای به نام خم رسید. در این صحرا غدیری (برکه ای) وجود داشت. در کنار این برکه، فرمان خداوند بر پیامبر نازل شد و خداوند متعال این آیه را نازل کرد: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ای فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان و اگر این کار را نکنی، اصلا پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم نگه میدارد، زیرا خدا کافران را هدایت نمیفرماید (مائده: ۶۷). این آیه مبارک که از آخرین آیاتی است که بر پیامبر نازل شده است. محتوای این آیه نشان از آن دارد که پیامی که پیامبر گرامی اسلامی مامور به ابلاغ آن بود از نهایت اهمیت برخوردار بود چرا که خداوند میفرماید اگر آنچه را که مامور به ابلاغ آن شدهای ابلاغ نکنی پیام پروردگارت را نرساندی. پیامبر توحید را به مردم رسانده بود، مسائل اعتقادی و اکثر مسائل شرعی را گفته بود، ارزشها و امور اخلاقی را گفته بود و مواضع اصلی را بیان کرده بود اکثر آیات قرآن نازل شده بود و پیامبر در مرحله آخر از زندگی خود بود و تا پایان عمرش سه ماه بیشتر نمانده بود. از میان مسائلی که پیامبر باید ابلاغ میکرد چه مانده بود که خداوند میفرماید اگر آن را ابلاغ نکنی رسالت خود را انجام ندادهای و خدواند تو را از شر مردم در امان میدارد.
وقتی این آیه نازل شد پیامبر ترتیبات لازم برای ابلاغ این پیام اتخاذ کرد. ترتیباتی که پیامبر اتخاذ کرد متناسب با اهمیت فوق العادهای بود که این پیام داشت. پیامبر این ماموریت را به شکل کاملاً مناسب و چشمگیری انجام داد. وقتی که برای ابلاغ پیام انتخاب شد وقت ظهر بود آن هم در زیر آفتاب گرم. منطقهای که انتخاب شده بود منطقه مهمی بود و محلی بود که راهها از هم جدا میشدند. پیامبر دستور داد آنها که پیش افتاده بودند برگردند و آنها که عقب مانده بودند خود را برسانند و همه را جمع کرد و اجتماعی فوق العاده در آن گرمای شدید تشکیل شد. دهها هزار حاجی در آن منطقه حضور یافتند. به دستور پیامبر از جهاز شتران منبری تشکیل شد و پیامبر برفراز آن منبر رفت و امام علی علیه السلام نیز در کنار آن قرار گرفت و همه نیز به سخنان ایشان گوش دادند. پیامبر در این اجتماع از نزدیکی ارتحال خود خبر داد. به مسلمان توصیه کرد به قران و اهل بیت تمسک کنند. او سخنان خود را در این چارچوب ادامه داد و در وقتی که همگان یکپارچه گوش شده بودند و به سخنان پیامبر توجه میکردند به مساله اصلی سخنرانی پرداخت و فرمود:ای مردم خداوند مولای من است و من مولای مومنان هستم و نسبت به مومنان از خودشان اولیتر هستم، در این هنگام دست علی را بالا برد و گفت: هرکس من مولای او هستم پس این مولای او است. خدایا دوست بدار هرکه او را دوست بدارد و دشمن باش با هرکس که با او دشمنی کند و یاری کن هرکس او را یاری کند و خوار کن هرکس که او را خوار کند.
اگر قائل شویم که پیامبر برای خود جانشینی تعیین نکرده است در این صورت ما با یک خلاء مواجه میشویم. اسلام به صورت یک برنامه بدون رهبر جلوه میکند، طرحی بدون در و پیکر مینماید، طرحی که هرکس میتواند در آن نفوذ کند و از عناوین آن سواستفاده کند و با استفاده از مفاهیم دینی افراد ساده و ناگاه را بفریبد. اگر با کوته نظری به دین نگریسته شود دین صرفاً به یکسری آیینها و اخلاق عمومی تقلیل پیدا میکند و دیگر به دین اسلام به عنوان طرح و برنامهای برای تمامی بخشهای زندگی نگریسته نمیشود، دیگر اسلام به چشم برنامهای که میتواند مشکلات زندگی انسانها را در هر عصری حل کند دیده نمیشود. در این وضعیت نسخه تحریف شدهای از اسلام ارائه میشود، نسخه همچون آن چیزی که داعشیها و تکفیریها ارائه کردند. در این وضعیت حفره نفوذ بزرگی برای دشمنان امت اسلام ایجاد میشود. دشمنانی همچون یهودی که دست درازی در تحریف دارند. زمینه آنها برای دخالت در اوضاع امت ایجاد میشود و این فرصت را مییابند که فرهنگ آفرینی کنند و نمادهای دروغین بسازند و از این طریق به فریب افکار عمومی امت اسلامی بپردازند و اینگونه زمام امور امت اسلامی را به دست بگیرند؛ بنابراین این اصل بزرگ، یعنی «ولایت» که در فرهنگ عید غدیر مطرح شد تضمین میکند که ما نگاهی درست و اصیل به اسلام داشته باشیم و اسلام را در امتداد اصیل خویش ببینیم، اصل ولایت، از امت در برابر نفوذ بیگانگان، طمع ورزان و نالایقان حمایت میکند. این اصل به سینه کسانی که با ارائه دیدگاههای جایگزین میخواهند زمام امور امت را به دست بگیرند دست رد میزند و اجازه نمیدهد که آنها از موضع فریبندگی و سرکشی بر امور امت مسلط شوند و راه را بر مستکبران، سرکشان، مفسدان و ستمکران میبندد. اینها به هیچ وجه صلاحیت مدیریت امور امت را ندارند.
تنها امتداد اصیل اسلام که مبتنی بر اصل ولایت است میتواند امت اسلامی را در مسیر اسلامی در همه زمینهها به کمال برساند و انسانها را هدایت و تزکیه میکند و آنها را به جایی میرساند که بتوانند نقش بزرگ خود را در زندگی ایفا کنند.
اسلام دین بزرگی است و اگر امت اسلامی به این دین بزرگ همچنان که بوده است متمسک شوند و به اسلام اصیل و بی پیرایه چنگ زنند بشریت و زندگانی به راه صلاح در خواهد آمد و برای انسانها خیر و عدل به ارمغان خواهد آورد و اخلاق و رفتار انسانها را ارتقا میبخشد.
امام علی علیه السلام بهترین نمونه و الگو برای حکومت بر جامعه اسلامی است. او است که امت را به راه اصیل اسلامی رهنمون میشود، زیرا ویژگیهای لازم برای ایفای این نقش را دارد. کسانی که ایمان به ولایت امام علی علیه السلام را از دست دادند حلقه اتصال با پیامبر را از دست دادند. این امتداد اصیل نه تنها اسلام گفتاری بلکه اسلام گفتاری و عملی را به ما منتقل میکرد. او اسلامی را ارائه میکرد که طرح و برنامهای برای زندگی بود. اسلام در تمامی اجزاء امام علی و در تمامی بخشهای زندگی او نمود پیدا کرده بود. ما در این مرحله بیشترین نیاز را به ایمان به این اصل بسیار بزرگ اسلامی داریم. اصل ولایت به ما میفهماند که ما امت مستقلی هستیم و از استقلال کامل برخورداریم. این اصل ما را از هر نوع تبعیت از دشمنان جدا میکند. این اصل جلوی تبعیت ما از یهود، مستکبران، طاغوتیان و از تمامی ظالمان میگیرد.
از همین رو خداوند متعال در آیه شریفه میفرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولیّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات میدهند (مائده: ۵۵). بر اساس این آیه خداوند امام علی علیه السلام را با ویژگیهای ایمانی مانند اقامه نماز، دادن زکات آن هم در حال رکوع، به ما معرفی کند. خداوند در ادامه میفرماید: وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ؛ و هر کس که خدا و رسول و اهل ایمان را ولیّ و فرمانروای خود داند پیروز است که تنها لشکر خدا فاتح و غالب خواهد بود (مائده: ۵۶)، خداوند با بیان ارتباطی که میان پیروی از خدا، پیامبر و، ولی امر با رسیدن به پیروزی هست، مسلمان را ترغیب میکند از اصل ولایت پیروی کنند، زیرا پیروی از این اصل موجب پیروزی ما بر تمامی طاغوتیانی است که به دنبال غلبه بر ما هستند و میخواهند ما را تحت سیطره خود در آورند. این طاغوتیان راضی نیستند که ما استقلال داشته باشیم در حالی که ما بر اساس هویت مان، استقلال خود را بنا کرده ایم.
در مقابل ما برخی سران و حاکمان و ظالمان قرار دارند که به نام اسلام خود را پیش میاندازند و با عناوین اسلامی دست به تحرک میزنند، اما میبینیم که با مستکبرانی که دشمن امت اسلامی هستند ارتباط تمام عیاری دارند. میبینیم که ارتباط محکمی با آمریکا دارند و این ارتباط از نوع تبعیت است، از نوع نوکری است. آنها ابزار دست آمریکا هستند. همین حاکمان که نوکر آمریکا هستند از عناوین و عبارتهای دینی برای خدمت به آمریکا سواستفاده میکنند. اما با وجود اصل ولایت نمیتوان از عناوین دینی اینگونه سواستفاده کرد. اصل ولایت ما را از همه این مستکبران، ظالمان، مفسدان و گمراه کنندگان جدا میکند. اصل ولایت ما را به مسیر صحیح که مبتنی بر معیارهای ایمانی است مرتبط میکند و ما را به امام علی علیه السلام، خاندان پیامبر و رسول خدا صلی الله علیه و آله میرساند. ما را به منابع موثق و مطمئن هدایت میرساند، تا از گمراهی در امان بمانیم. ما را به قرآن و اهل بیت میرساند. در این مرحله خطرناکترین تهدید برای امت و بزرگترین چالشی که امت اسلامی با آن مواجه است این است که دشمنان امت و رژیمهای طاغوتی که در آمریکا و اسرائیل نمود یافته اند و همه کسانی که گرد آمریکا و اسرائیل میگردند به دنبال آن هستند که بر امت اسلامی مسلط شوند و در همه امور زندگامی ما مانند امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به ما دستور دهند و به لحاظ فرهنگی، رسانهای و آموزشی بر ما تاثیر بگذارند و شیوههای آموزشی ما را به دست بگیرند و اموری که بر افکار عمومی موثر است به کنترل خود در آورند و آموزههای خود را به ما تلقین کنند. کاملاً روشن است آنچه ما را در برابر آنها حمایت میکند و تمامی روزنهها را در برابر آنها میبندد اصل ولایت است. اگر اصل ولایت نباشد زمینه برای بروز داعشی ها، تکفیریها و تمامی گروههای گمراه کننده ایجاد میشود. این وضعیت برای آمریکا و اسرائیل فرصت ایجاد میکند که تا اعماق امت اسلامی نفوذ کنند و افرادی را به خدمت بگیرند که تحت عناوین مختلف در امت اسلامی دست به تحرک بزنند و کار را بر امت اسلامی مشتبه کنند؛ بنابراین ما به ولایت پیامبر و امتداد این ولایت در امت اسلامی ایمان داریم. اما برخی قائل به امتداد این ولایت نیستند و آن را منحصر در زمان پیامبر اسلام میدانند و به پیامدهای شدید قطع امتداد ولایت بی توجهی میکنند در حالی که قطع امتداد ولایت موجب گمراهی فکری و فرهنگی و انحراف عملی است. ما علی علیه السلام را به عنوان یک حلقه ارتباطی قرار میدهیم که ما را به پیامبر میرساند و ما را به اسلام واقعی میرساند.
سه شنبه 29 مرداد 1398 - 11:56:34