به گزارش پایگاه شبکه الکوثر ، پایگاه اینترنتی روزنامه القدس العربی چاپ لندن در مقاله ای نوشت : شاید هیچ کشور عربی به اندازه بحرین شاهد قطب بندی شدید بین ملت و حکومت نباشد. کافی است به شرایطی که در آن انتخابات «پارلمانی» چند روز گذشته در این کشور نگاهی بیندازیم تا این واقعیت را درک کنیم. در این جزیره کوچک دو دنیای جدا از هم وجود دارد جزیره ای که نزدیک است زیر چکمه های نیروهای بیگانه رقیب برای کسب نفوذ له شود. این قطب بندی در هفته های اخیر آشکار شده است زمانی که کشمکشهای بین طرفین روز به روز سبب گسترش شکاف بین این دو می شود.
حوادث از منظر حکومت با آنچه که از منظر ملت به نظر می آید کاملا متفاوت است. در عرصه رسمی ( حکومت) تصویری را از این کشور ناآرام نشان می دهند که گویی (مردم ) در « جشن و خوشی دمکراتیک» ، فضایی از آزادی و دنیای حقوقی که هیچ چیزی کم و کسر ندارد، زندگی می کنند. «پارلمان» در این کشور مانند نهاد قانونگذاری است که هم سطح کنگره آمریکا یا کاخ وست مینستر (لندن) است که قوانین پیشرفته ای را تصویب می کند که هیچ کس جز «اعضاء منتخب آن» را تحت تأثیر قرار نمی دهد و هیچ چیز جز مصلحت میهن و مردم را در نظر نمی گیرد. اما رسانه های (بحرین بر اساس تصویری که از این کشور نشان داده می شود) بی بدیلند و هیچ رسانه بین المللی به پای آنها نمی رسد و از آزادی کامل برخوردارند و فقط حق را بیان می کنند و تحت تأثیر هیچ کس و هیچ چیز جز وجدان دست اندرکاران آن قرار ندارند و پس از آن نهاد قضایی قرار دارد که بیش از قوه مجریه شفاف عمل می کند ومستقل است و زمانی که اتهامات مطرح شده علیه هزاران جوان را بررسی می کند ملاحظات دیگری را در نظر نمی گیرد. این قضات براساس آنچه که وجدانشان می گوید حکم صادر می کنند بی آنکه از هیچ طرفی جانبداری کنند. متهم مبرا است مگر اینکه محکومیتش ثابت شود و دادستان باید اتهام و نه متهم را اثبات کند.
اما در آن سو مردم ، نظر دیگری دارند. چشمان مردم کاملا امور را بر عکس حکومت می بیند. از نظر مردم پارلمان مؤسسه ای وابسته به حکومت و بدون آزادی و اختیارات است. کسی که برای آن (پارلمان) کاندیدا می شود یا مأمور یا فرصت طلب یا خائن به ملت یا یک فرد در حاشیه است. این مجلس در نظر اکثریت قریب به اتفاق مردم سلاحی ضد «انقلابیون» است همان انقلابیونی که به ندای تغییر پاسخ مثبت دادند. این ندا از زبان آتشی شنیده شد که جسم نحیف محمد بو عزیزی جوان تونسی را سوزاند. این ملت رسانه را یک بوق تبلیغاتی می بیند که برای نظام هورا می کشد که آزادی بیان را سلب کرده و هر کسی را که نظری مخالف با نظر حکومت داشته باشد، بازداشت می کند.
ملت سازمانهایی را که نظام به عنوان حقوق بشر تأسیس کرد به منزله سلاحی برای مقابله با حقوقدانان و سرپوش گذاشتن بر مسأله دهها نفری که در زندانها به سر می برند، می بیند. این چشمها ( چشمهای ملت) هر روز شاهد صحنه های خونین است. این چشمها صحنه ای را که محمد جمعه الشاخوری به شهادت رسید تداعی می کند؛ همان جوانی که سپتامبر 2001 در حال تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا در منامه و در اعتراض به شهادت محمد الدره ( کودک فلسطینی ) به ضرب گلوله به شهادت رسید.
انتخابات اخیر بحرین می تواند سرآغازی برای یک نمایش طولانی باشد اما نمی تواند پایان آن باشد. انتخابات مشابهی در سال 2014 برگزار شد و ثبات را در کشور برقرار نکرد و برای مردم امنیت را محقق نساخت.
این قطب بندی آشکار به وضوح در انتخابات نمایان شد. این انتخابات دو روز قبل با حضور کمرنگ مردم برگزار شد و اگر تهدیدها برای انتقامجویی نبود حتی در برخی مناطق درصد مشارکت نزدیک به صفر می رسید. همچنین توجه رسانه های ارتباط اجتماعی که مهمترین تریبونهای انقلاب در سال 2011 بودند به این انتخابات کاهش یافت. وقتی که یک مطلب در این شبکه های اجتماعی اینترنتی منتشر می شود که خوشایند نظام نیست ، همان یک مطلب برای زندانی کردن نویسنده آن بین سه تا پنج سال کافی است و به همین دلیل بسیاری در نوشتن این مطالب تردید کرده و این رسانه ها را ترک می کنند. واقعا « پادشاهی سکوت» به گورستان آزادی بیان و دامی برای مطرح کنندگان نظر مغایر با آنچه که نظام می خواهد، تبدیل شد. انتقاد از تجاوز به یمن و مسئول دانستن عربستان سعودی، امارات و بحرین به عنوان مسئول این تجاوز به معنی زندانی شدن و ضرب و شتم است. پس از اینکه مقامات بحرین علی العشیری عضو سابق پارلمان از جمعیت الوفاق را بازداشت کردند، مردم رسانه های اجتماعی را ترک کردند. العشیری در همین شبکه های اجتماعی نوشته بود وی و خانواده اش در انتخابات شرکت نخواهند کرد و رأی نخواهند داد. همین یک جمله برای بازداشت و بازجویی وی کافی بود و بعید نیست وی را به توطئه علیه نظام یا جاسوسی برای سپاه پاسداران انقلاب ایران یا برای قطر متهم کنند. کار به جایی رسید که احمد الملا رئیس مجلس نمایندگان منحل شده با صراحت اعلام کرد هر کس رأی ندهد درخواستش برای خانه دار شدن و پرداخت حقوق بازنشستگی به تأخیر خواهد افتاد.
در انتخابات قبلی نیز حکومت مردم را مجبور کرد گذرنامه های خود را هنگام رأی دادن به همراه داشته باشند تا مهر زده شود که دارنده این گذرنامه در انتخابات شرکت کرد. پس از آن هر کس در نافرمانی مدنی شرکت کرد تا به آن انتخابات اعتراض کند مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
آن انتخابات به هدف فریب جهان بود تا وانمود کنند دمکراسی وجود دارد و مردم آزادانه در انتخابات شرکت می کنند و نمایندگانشان را در مجلس قانونگذاری آزاد انتخاب می کنند و نمایندگان نیز از مصونیت پارلمانی برخوردارند و از حقوق چرب و نرمی برخوردارند.
انتخاباتی که این هفته در بحرین برگزار شد مدل کوچکی از استبداد گسترده در کشورهای عربی است. پس از اینکه ائتلاف نیروهای انقلاب معکوس - عربستان ، امارات، مصر و بحرین بعلاوه «اسرائیل» - همه انقلابهای ملتهای عربی را در هم کوبیدند و قربانی امنیت، ثبات و انسجام نژادی، دینی و مذهبی منطقه کردند، استبداد آنها شدت گرفت. همه این اقدامات برای حفظ نظم سیاسی حاکم بر منطقه از زمان جنگ جهانی دوم بوده است. این وضع احتمالا گاهی سبب بروز نا امیدی و در برخی مواقع دیگر سبب ایجاد اندکی امید می شود و این کورسوی امید از میان زخمهای نسل انقلابی که بطور بی رحمانه ای سرکوب شده رخت بر می بندد .
قطعا ملتهایی که سرکوب شدند هیچگاه این سخن را نخواهند پذیرفت که انتخابات به معنی دمکراسی است و به چیزی کمتر از مشارکت واقعی در تعیین سرنوشت خود، تدوین قانون اساسی کشورهایشان و انتخاب دولتمردانشان رضایت نخواهند داد. ستمهایی که بر مردم به ویژه در مصر و بحرین -هر دو کشور شباهت زیادی به هم دارند- روا داشته شد روش جدیدی از تعامل سلطه جویان با ملتهای عربی است. با عمیق تر شدن پدیده عادی سازی روابط با دشمنان امت، دشمنانی که سرزمینشان را اشغال کردند، بر ثروتهایشان سلطه یافتند، صدها میلیارد دلار پول نفت را به یغما بردند و در مقابل، ماندن عناصر حاکمه جنایتکار را تضمین کردند، خشم ملتها بالا گرفت و به یک میراث انقلابی تبدیل شد که بطور تدریجی در سینه های پدران و مادران انباشته می شود. همان پدران ومادران وقتی که نیروهای انقلاب معکوس در برابرشان قرار گرفتند و به هیچ کس رحم نکردند، شکست بزرگی را احساس کردند.
اما راههای درمان این پدیده ها که سبب افزایش نا امیدی مردم می شود نمی تواند در برگزاری انتخابات صوری دروغین خلاصه شود که به عنوان سلاحی ضد مخالفان به کار گرفته می شود. درمان این پدیده ها نمی تواند به روشهای دروغین سازمانهای حقوقی و مجالس قانونگذاری خلاصه شود. جوانان انقلابهای بهار عربی به دنبال نسخه های دروغین دمکراسی و حقوق بشر نبودند بلکه امید داشتند به انسانیتشان احترام گذاشته شود و آزادی و حقوقشان بدون چانه زنی و فریب محقق شود. ملتهای عربی و جوانان به پا خاسته آنها نمی خواهند تاریخ از نو آغاز شود تا چرخه تاریخ را کشف کنند که گویی هیچ کس از قبل آن را کشف نکرده است.
بنابراین دست اندرکاران رسانه های مستقل این خشم را درک کردند و به همین دلیل در مناطق مختلف و روستاهای بحرین گشت می زدند تا نظر مردم را جویا شوند. پارلمانهای کشورهای دمکراتیک که به امور بحرین اهمیت می دهند این پدیده را درک کردند و برای نخستین بار بیانیه هایی ضد این انتخابات منتشر کردند که نظام حاکم بر بحرین این بیانیه ها را خصمانه قلمداد کرد. این بیانیه ها از درخواستها برای آزادی زندانیان سیاسی و لغو حکم ممنوعیت جمعیتهای سیاسی مستقل برای مشارکت حمایت کردند و همچنین خواستار اصلاحات سیاسی شدند که سلطه حکام کنونی را ملغی سازد و ابزارهایی را برای نظارت بر آنها و بازخواست آنها فراهم سازد. زمانی که نمایندگان مجلس ایتالیا ، اعضاء کنگره آمریکا، اعضا پارلمان انگلیس و اعضاء پارلمان اروپا بیانیه هایی را منتشر می کنند و مشترکا بیشتر این خواسته ها را مطرح می کنند به این معنی است که درک بین المللی از رنجهای مردم بحرین به وجود آمده است و همچنین این نکته نیز درک شده است که آنچه حکومت عرضه می کند در سطح چشمداشتهای مردم نیست و سیاستهای سرکوب دستاورد زیادی برای نظام حاکم نداشته است. نظام حاکم بیش از بیست هزار نفر را زندانی کرد که هنوز بیش از یک پنجم آنها پشت میله های زندان به سر می برند، بیش از دویست نفر از مردم با گلوله زنده، پلاستیکی، شکنجه و اعدام جانشان را از دست دادند و از حدود هشتصد نفر از مردم سلب تابعیت شد به این دلیل که با نظام حاکم مخالف بودند.
بعدش چه خواهد شد؟ انتخابات اخیر بحرین می تواند سرآغاز فصلی از یک نمایش طولانی باشد اما نمی تواند پایان آن باشد. انتخابات مشابهی در سال 2014 برگزار شد و به برقراری ثبات برای کشور منجر نشدو برای ملت امنیت محقق نکرد. این بدین معنی است که انتخابات چیزی بیشتر از یک قرص مسکّن نیست که درد را اندکی تسکین می دهد اما بیماری لاعلاج باقی می ماند.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
سه شنبه 6 آذر 1397 - 13:58:13