به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، گزارشی از سازمان ملل متحد در سال گذشته، جنگ افغانستان را با عنوان «بن بستی فرسایشی» توصیف کرده که در آن طالبان هر چند نتوانسته توسعه یابد، اما توانسته مناطقی که در کنترل داشته را حفظ کند. اینکه آمریکا گزینه ترک افغانستان را انتخاب می کند یا ماندن را، ممکن است هیچ فرقی نداشته باشد و جنگ افغانستان فارغ از این موضوع ادامه خواهد داشت.
پایگاه اینترنتی نشنال اینترست یادداشتی به قلم عارف رفیق(1)، با عنوان «جنگ طولانی افغانستان ممکن است هرگز پایانی نداشته باشد» درباره راهبرد ترامپ و اوضاع داخلی افغانستان منتشر کرده است که در ادامه می خوانیم:
هر چند، تحولات اخیرازجمله حمله وحشیانه گروه های وابسته به داعش به موسسه بین المللی «کمک به کودکان»(2) افغان در شهر جلال آباد استان ننگرهار افغانستان، بار دیگر لزوم توجهی دو چندان به درگیری های افغانستان را یادآوری کرد.
«بن بست فرسایشی» به تدریج در حال تبدیل به یک نزاع خشونت بار و پیچیده است که ممکن است به زودی به جنگ داخلی افغانستان در دهه 1990 و یا حتی جنگ غیرقابل مهار سوریه در حال حاضر، شبیه شود که به واسطه نبود راهبردی جامع و تقویت نظامی از جانب همه طرف ها به وجود خواهد آمد.
دولت ترامپ در قبال افغانستان از بعد نظری از اهداف دولت های پیش از خود استقبال کرده است: از بین بردن خطرات جهادی های فراملیتی و تضعیف طالبان تا حدی که مجبور شود به میز مذاکرات بازگردد. دراین راستا، دولت ترامپ استفاده از نیروی نظامی را افزایش داده، شمارنظامیان را به صورت هدفمند زیاد کرده و فشارهای دیپلماتیک به پاکستان که بیشتر رهبران افغانی طالبان در آنجا هستند را بیشتر کرده است.
با این حال، بازیگران منطقه ای ممکن است اهداف آمریکا را کمتر خیرخواهانه ببینند. به طور مثال، اشاره ترامپ به زرادخانه تسلیحات اتمی پاکستان در سخنرانی راهبردی ماه اوت 2017 درباره جنوب آسیا، انتقاد از طرح «کمربند و جاده» چین از زبان دو تن از وزرای کابینه ترامپ و سیاست فشار بیشتر بر ایران، نشان دهنده آن است که افزایش حضور آمریکا در افغانستان در خدمت اهدافی دیگر برای این کشور است.
بیایید فرض کنیم که اهداف واشنگتن در افغانستان به راستی همان نابودی القاعده و داعش و همچنین گوشمالی طالبان تا جایی است که بهترین گزینه برایش پیگیری فرایند صلح باشد. حتی با تصور چنین اهدافی، بازهم واقعیت تلخ این است که دولت ترامپ شانس دومی به آمریکا در افغانستان می دهد که در واقع اصلا وجود ندارد. با توجه به راهبرد اولویت دادن به نیروی نظامی برای حل مسائل، به احتمال زیاد، آمریکا در نهایت اوضاع افغانستان را بدتر خواهد کرد و به سرعت از این کشور خارج خواهد شد.
باید در نظر داشت که آمریکا خود ریشه بخش مهمی از اکوسیستم دائمی خشونت در افغانستان است. آمریکا در سال های بعد از اشغال افغانستان، پیشنهاد صلح برخی رهبران طالبان را رد کرد. آمریکا جنگسالارانی را قدرت بخشید که به احیاء طالبان کمک کردند. این جنگ سالاران در جریان شورش طالبان در سال 2006، شخصیت های تاثیرگذار طالبان را که نظامی گری را رها کرده بودند هدف قرار می دادند. آنها همچنین با سوء استفاده از مردم، پسرهای نوجوان را برای بردگی جنسی می دزدیدند و به توسعه تجارت مواد مخدر کمک می کردند.
دولت اوباما به عنوان بخشی از راهبرد «موج خروشان» از دسته ای از شبه نظامیان ضد طالبان به شکلی پشتیبانی کرد که مردم افغانستان، طالبان را کم ضررتر می دیدند و این کار همچنین مشروعیت و اعتبار دولت مرکزی را تضعیف می کرد. به طورمثال شبه نظامیان ضد طالبان در استان قندوز به اسم خراج اسلامی از مردم اخاذی می کردند. به جز نجنگیدن درکنار نیروهای ائتلاف، چه چیز دیگری این شبه نظامیان را به طور معناداری از طالبان متمایز می سازد؟ در جایی دیگر در استان جوزجان، شبه نظامیانی که زمانی در کنار جنگسالار "عبدالرشید دوستم" می جنگیدند، پس از تبعید او در سال گذشته، به داعش و طالبان پیوستند.
نیروهای ائتلاف در حالی که می توانستند از پیشروی طالبان دراستان هلمند جلوگیری کنند، نیروهای افغان نشان دادند که قادر نیستند بدون کمک آمریکا مناطق تصرف شده را پاکسازی و حفظ کنند. دستاوردهای ماه های اخیر نیروهای افغان در هلمند می تواند به آسانی از دست برود؛ همانند شرایطی که در 2010 و در دوره راهبرد «موج خروشان» دولت اوباما به وجود آمد. همان گونه که "اشرف غنی"، رییس جمهوری افغانستان، اوایل ماه جاری در برنامه «60 دقیقه» گفت، ارتش کشورش بدون کمک های مالی و تسلیحاتی آمریکا، در کمتر از 6 ماه متلاشی خواهد شد.
در شرایطی که نیروهای ائتلاف ادعای پیشروی در هلمند را جار می زنند، نیروهای طالبان در آستانه تسلط بر استان فرح در همسایگی هلمند هستند. طالبان مقامات ارشد پلیس را کشتند و بر اساس گزارشی، در واقع با برخی عناصر نیروهای پلیس محلی در حال تبانی هستند. بدتر اینکه، استانداراین استان اخیرا بعد از اینکه معترضان دفتر کارش را محاصره می کنند، استعفا می کند.
با پیشروی طالبان، طرفداران داعش درافغانستان، به طرز عجیبی مقاومت نشان می دهند. داعش درافغانستان ریشه در حاکمیت دولت افغانستان دارد که به ستیزه جویان ضد پاکستانی پناه داد که از عملیات ارتش پاکستان در وزیرستان شمالی در سال 2014 فرار کرده بودند. سال گذشته با بیشتر شدن تعداد اعضای این گروه، دولت ترامپ با بمبی که «مادر تمام بمب ها» خوانده می شد، پناهگاه های آنها را در استان ننگرهار نابود کرد. ارتش آمریکا با استفاده از پهپادها بیشتر رهبران این گروه را حذف کرده است. با این حال داعش همچنان یک گروه تروریستی قدرتمند باقی مانده است. داعش درافغانستان نه تنها از نظر اندازه بزرگتر شده است، بلکه شبکه ای برای حملات در کابل ایجادکرده است که شاید حتی قابلیت های بیشتری نسبت به طالبان دارد. درحالی که داعش درکابل قدرتمندتر می شود، اما بعد از اینکه نیروهای آمریکایی، شبه نظامیان ضد داعش به رهبری "ظاهر قدیر" و ده ها نفر از مردانش را به تلافی حمله نفوذی های طالبان به سربازان آمریکایی بمباران کردند، ابری از شک و تردید بر جبهه نیروهای ضد داعش سایه افکند.
بدترین بحران در افغانستان پشت پرده بحران سیاسی اتفاق می افتد که می تواند به تنهایی نظام سیاسی این کشور را به خطر اندازد. اشرف غنی، هیچ تلاشی برای اصلاحات سیاسی انجام نداد واین برخلاف تعهداتی بود که در توافق تقسیم قدرت با "عبدالله عبدالله"، رییس اجرایی مطرح شده بود. اشرف غنی بعد از اینکه "عطا نور"، فرماندار استان بلخ، اوایل سال گذشته در مذاکرات با نیروهای ائتلاف شرکت کرد، نزاع بیهوده ای را با وی به راه انداخت. رییس جمهوری افغانستان در تلاش برای محکم کردن پایه های قدرت خود، به عنوان عامل دو قطبی کردن کشورشناخته شد که آن را در آتش تنش های قومی گرفتار خواهد کرد. گفت وگو برسر اینکه افغانستان چگونه باید اداره شود و اینکه آیا باید نظامی فدرالی داشته باشد، یا توسط دولت مرکزی قدرتمند اداره شود، سابقه ای به درازای تاریخ معاصر افغانستان دارد. این گفت وگوها به واسطه شکاف های قومی موجود در کشور، تشدید هم می شود. در انتخابات آتی این بحث ها دوباره مطرح خواهد شد و شکاف های موجود را عمیق تر هم خواهد کرد. اگر مساله فدرالی شدن افغانستان در سال جاری حل و فصل نشود، ممکن است هرگز نشود. آنگاه افغانستان ممکن است شاهد جنگی باشد که تمامیت آن به عنوان یک کشور مستقل را به خطر اندازد.
دولت ترامپ می گوید که جلوتر از برنامه زمان بندی شده قرار دارد و اجازه خواهد که شرایط میدان نبرد، راهنمای راهبرد آتی باشد. اما نشانه های وجود دارد که می گوید، گزینه های ترامپ درافغانستان همچون گزینه های روسای جمهوری پیشین، اسیر ملاحظات سیاسی خواهد شد. بنا بر گزارش اخیر واشنگتن پست، «ترامپ می خواهد در عوض سرمایه گذاری های بیشتری که آمریکا با افزایش شمار نیروها و پول درافغانستان صرف کرده به سرعت شاهد نتایجی دلخواه باشد.» در همین حال، ژنرال "جان نیکلسون"(3)، فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان متعهد شده است که کنترل دولت مرکزی افغانستان تا پایان 2019 به 80 درصدازاین کشور تامین شود؛ یعنی پیش از شروع کارزار انتخاباتی دور دوم ریاست جمهوری ترامپ به نمایندگی از جمهوری خواهان.
در حالی که به نظر می رسد حل مسالمت آمیز درگیری های افغانستان از طریق گفت وگو به عنوان بخشی از راه حل بومی، همچنان ممکن باشد، اما به مرورزمان دور از دسترس می شود. با این حال با توجه به شرایط کنونی، آینده ای نامطلوب برای افغانستان محتمل تر است. به طور حتم، استان های بسیاری همچون فرح، هلمند، قندهار، ننگرهار و نورستان، هرگز آرام نخواهند شد.
تجارت قاچاق شامل مواد مخدروقاچاق دیگر کالاها، پایه اصلی اقتصاد این مناطق باقی خواهد ماند و توسط سلسله ای از شبه نظامیان، پلیس و جنگسالاران دائمی خواهد شد. رشد اقتصاد رسمی ممکن است تحت تاثیر افزایش جمعیت، همچنان ادامه داشته باشد. در سال 2019 حساسیت های سیاسی در افغانستان به احتمال زیاد به حد غیرقابل کنترلی، به اوج خواهد رسید و باعث چند دسته شدن نیروهای امنیتی افغانستان در قالب قومیت ها خواهد شد. البته در این میان شبه نظامیان وابسته به القاعده و داعش می توانند در افغانستان جولان داده و از بی نظمی موجود بهره برداری کنند. اینکه آمریکا گزینه ترک افغانستان را انتخاب می کند یا ماندن را، ممکن است هیچ فرقی نداشته باشد و جنگ افغانستان فارغ از این موضوع ادامه خواهد داشت.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
کانال تلگرامی الکوثرفارسی اینجا
چهار شنبه 11 بهمن 1396 - 10:21:55