به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، تحولات اخیر خاورمیانه به قدری سریع در حال نمایان شدن است که کارشناسان و ناظران معتقدند یک سری این تحولات سریع و جدی به عربستان می رسد. چراکه همانطور که پس از پیروزی های خط مقاومت در سوریه مشاهده کردیم، اقدامات سعودی حاکی از شکست های سیاست های حکام این کشور در منطقه است. مهمترین اتفاقاتی که در پساداعش و پیروزی مقاومت در سوریه در منطقه باردیگر مشاهده شد یکی استعفای نافرجام سعد حریری نخست وزیری لبنان بود و دیگری کودتای نافرجام از سوی علی عبدالله صالح در یمن که سرانجام به مرگ او منجر شد می توان نام برد. اما مساله ای که از تمامی این اتفاقات برجسته تر و مهمتر بود مساله فلسطین اشغالی بود که همیشه دغدغه جهان اسلام بود و هست، حکام سعودی با خیانت به جهان اسلام و حقوق فلسطیینیان با رژیم صهیونیستی هم پیمان شدند و سیاست آمریکا را در خاورمیانه تایید و همراهی کردند. در پی به رسمیت شناختن پایتخت رژیم صهیونیستی در بیت المقدس از سوی آمریکا، تحلیلگران حمایت پشت پرده سعودی از این امر را ناشی از شکست های پی در پی آنها در منطقه غرب آسیا قلمداد کرده اند. در اینباره و اتفاقات اخیر در منطقه، دکتر صادق الحسینی پژوهشگر و کارشناس مسائل عرب، گفتگویی داشته است که مشروح آن به شرح ذیل است :
آیا حکومت عربستان سعودی کماکان می تواند مشروعیت سیاسی خود را از طریق به کارگیری دین برای رسیدن به اهداف و طرح های خود در داخل و خارج حفظ و تثبیت نماید به ویژه پس از موضع گیری سیاسی اخیر خود که در صدور دستورالعمل رسمی به نویسندگان و فرهنگیان برای تبلیغ عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی نمود یافته است؟ ... به نظر جنابعالی بیانیه منتشر شده از سوی خبرگزاری عربستان سعودی علیه مواضع ترامپ در پذیرش قدس به عنوان پایتخت اسرائیل چگونه تحلیل می شود؟
هر روز که بر تحولات در داخل عربستان و منطقه می گذرد و حکومت آل سعود بخش بیشتری از مشروعیت دینی خود را که تا دیروز برای ماندن در راس امور سیاسی در ریاض آن را به کار گرفته بود از دست می دهد و در باتلاق جنگ دوگانه و پوچ در شبه جزیره عرب و یمن که هنوز نیز آمریکایی ها نقشه آن را کشیده و از اتاق عملیات در سفارت آمریکا در ریاض اداره می کنند، فرو می رود می توان فهمید که سلمان آخرین پادشاه آل سعود خواهد بود و پسرش محمد پس از شکست در همه سطوح داخلی و خارجی توسط آمریکایی ها طی یک درگیری داخلی به کنار رانده می شود. و به دنبال آن نه تنها با پایان به کارگیری دین برای ادامه حکومت عربستان روبرو خواهیم شد بلکه شاهد پایان تاریک حکومت این سلسله بر حجاز باشیم که نامش حکومت سوم عربستان است.
نشانه ها و شاخص های این امر آشکار است چه از برنامه توسعه 2030 که به عنوان نسخه ماسونی صهیونیست ها برای کشورهای جهان سوم پیچیده شده، و چه از طریق پریدن حرف از دهان عروسکشان محمد بن سلمان هنگامی که با افتخار و با خوشحالی گفت افراط گری دینی را که از سال 1979 در کشور و سرزمین های مجاور نفوذ پیدا کرده از بین برده است و در مقابل اسلام معتدل و روشنفکر که همان اسلام آمریکایی است را رواج خواهد داد. این گام نقطه جدایی میان آل سعود و وهابیت سنتی خواهد بود که منجر به رسیدن آل سعود به قدرت و حفظ آن تا این لحظه شده است.
از اینجا می توان دلیل اعلام ازدواج ناپاک میان حکومت ریاض که فارغ از هرگونه پایبندی به دین واقعی است و دولت صهیونیست ها در فلسطین که فقط یکی از ناوگان های آمریکا در سرزمین فلسطین است را متوجه شد.
این سخنان حاکم جدید که مشتاق است پس از پایان دوره هم پیمانی خاندان آل سعود با مذهب وهابیت، تحت قیمومیت آمریکا به صهیونیسم جهانی نزدیک شود و با تلاش برای سیطره بر امپراطوری سنتی عربستان به بهانه مبارزه با فساد بر صندلی حکومت تکیه زند مشخص می کند که حکومت سوم عربستان در حال سقوط است و تلاش می شود نسخه آمریکا که هیچ گونه رنگ و بوی مذهبی ندارد جایگزین آن شود.
اما بیانیه دیوان پادشاهی در خصوص قدس تنها تلاشی شکست خورده و رسوا شده برای پوشاندن واقعیت و نشانه دست داشتن بن سلمان با بن زاید و بن دحلان در معامله قرن برای حل مسئله فلسطین است.
دوران پس از آزادی سعد حریری نخست وزیر لبنان از ریاض و پس گرفتن استعفای خود را که از آنجا مجبور به اعلامش شده بود چگونه تحلیل می نمایید؟ آیا محمد بن سلمان برگه فتنه سیاسی در لبنان را باخت؟ و می توان گفت که محمد بن سلمان تلاش می کرد تا اوضاع داخلی لبنان را در جهت خدمت به اهداف آمریکا و اسرائیل بحرانی نماید؟
تلاش برای بحرانی ساختن اوضاع داخلی لبنان در راستای ایجاد فتنه ای که به آن اشاره نمودید تنها یکی از فرمان های آمریکا بود که در نطفه خفه شد و با عقلانیت و هوشیاری دوگانه سید حسن نصرالله – ژنرال میشل عون به سختی شکست خورد. در این رابطه وزیر امور خلیج معروف به آقای السبهان جایگاه خود را از دست داد و احتمال کنار گذاشته شدن وزیر خارجه و خلاصی آمریکا از شخص محمد بن سلمان افزایشیافت.
محمد بن سلمان گمان می کرد از طریق انقلاب کوشنر در ریاض می توانست بیش از پیش به رژیم صهیونیستی نزدیک شده و حمایت آن ها را برای کلیه طرح های خود به دست آورد.
در زمان حکومت پادشاه سابق عبدالله بن عبدالعزیز طرح عربی صلح که در آن به رسمیت شناختن اسرائیل و بخش هایی از فلسطین و عقب نشینی از جولان سوریه و باقی مانده سرزمین های لبنان علاوه بر موارد بسیار دیگر اشاره شده بود، مطرح شد، آیا این به معنای این نیست که خاندان حاکم (آل سعود) عملا از مسئله فلسطین عقب نشینی کرده اند؟ بلکه به سمت برقراری ارتباط مسستقیم با (اسرائیل) و به صورت تقریبا علنی پیش رفته اند؟ همانطور که روزنامه های آنان از زیارت ولی عهد محمد بن سلمان سخن می گویند، روابط میان ریاض و (اسرائیل) تا کجا پیش خواهد رفت؟
طرح توسعه بن سلمان معروف به 2030 نشانه آن است که آینده روابط میان ریاض و تل آویو همدستی این دو در همه چیز است. از طریق کنار گذاشتن طرح منسوب به ملک عبدالله که عملا طرح توماس فریدمن است تا آنچه که اکنون به صلح تاریخی میان اعراب و رژیم صهیونیستی شناخته می شود که آن نیز بخشی از معامله قرن است که تلاش می کند تا مسئله فلسطین را به شکل نهایی و یک بار برای همیشه حل و فصل نماید. اما در حال حاضر به دلیل موازنه قوا در فلسطین و کشورهای عربی و اسلامی و بین المللی بر ضد منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا، برای آن ها این امکان وجود ندارد.
با توجه به اختلافات سیاسی میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران چه مسئله یا توجیهی این دو کشور را در حالت کشمکش دائم قرار می دهد؟ و موضع آشکار سابق محمد بن سلمان ولی عهد که گفت منتظر نمی شویم تا درگیری به عربستان برسد بلکه تلاش خواهیم کرد تا درگیری در ایران باشد به ویژه که این سخنان نزدیک به زمان انجام عملیات تروریستی در مجلس ایران ایراد شد، با توجه رصد اوضاع توسط شما آیا ارتباطی بین این سخنان با حادثه مذکور وجود داشت و می توان پیش بینی کرد که حوادث مشابه در داخل ایران اتفاق بیفتدیا حتی منافع این کشور در خارج توسط بازوهای ریاض و گروه های تروریستی که تحت حمایت مالی آن هستند مورد حمله قرار بگیرد؟
رویارویی میان عربستان و ایران همان رویارویی میان طرح آمریکایی – صهیونیستی در منطقه به نمایندگی از عربستان از یک سو و طرح اسلامی، عربی، قومی و ملی که ایران پایگاه اساسی آن است از سوی دیگر می باشد و رویارویی دو کشور یا دو حکومت نیست.
آنچه بن سلمان در مورد انتقال درگیری به داخل ایران اعلام کرده است بله درست است عبارت بود از عملیات آمریکایی که عربستان تلاش کرد آن را از طریق اتاق های عملیات در جده، مکه، ریاض، اربیل و کراچی اجرا نماید. فرمانی که گام اول آن همانطور که ذکر کردید در اتاق عملیات اربیل با همکاری قوی مسعود بارزانی و تلاش برای ادغام منافقین از باقی مانده های گروه رجوی با تشکیلات پراکنده داعش که مستقیما زیر نظر سبهان و آمریکایی ها بودند،اجرا گردید. لکن به سرعت در نطفه خفه شد و با سقوط آن همه افرادی که در آن دست داشتند از جمله افسران اطلاعات عربستانی، پاکستانی و کردستانی و همچنین افسران جزء آمریکایی ساقط شدند.
صادق الحسینی درباره انتفاضه سوم نیز معتقد است : انتفاضه آخر در تمام نقاط آغاز شده است و سپس ضربه نهایی بر صهیونیست ها است که پشت سرهم فلسطین را ترک نمایند، بر کشتی ها سوار شده و یک بار برای همیشه بروند!
با توجه به تاریخ کمک های مردمی و انتفاضه های مسلحانه مقاومت در برابر موج مهاجرت صهیونیست ها به فلسطین در پایان قرن 19 و مقاومت در برابر اشغالگر انگلیسی که پشتیبان مهاجرت به فلسطین بود و از زمانی که نیروهای انگلیسی در سال 1917 در همین ماه قدس را اشغال نمودند، اولین کمک های مردمی در سال 1882 بر ضد مهاجرت یهودیان و برپایی شهرک هاییهودی در سرزمین های فلسطینیان آغاز گردید. و این کمک ها در سال 1920 و 1922 در مواجهه با اشغالگر انگلیسی و سیاست های حمایت گر مهاجرت یهودیان به فلسطین ادامه یافت.
پس از صدور اساسنامه استعمار برای فلسطین از سوی آنچه لیگ ملل نامیده می شود، که حق استعمار انگلیس بر این بخش از وطن عربی را قائل شد، دامنه موج های مقاومت فلسطین گسترده گردید و اشکال موثرتر و سازمان یافته تر به خود گرفت. این سند بر ضرورت اقدام لازم توسط انگلیس برای تاسیس کشور یهودی در فلسطین تاکید کرده بود.
این کارشناس مسائل امنیتی جهان عرب در ادامه به پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر گفت: «این انتفاضه ها و کمک ها در اوایل قرن 20 در خصوص البراق در سال 1929 و به دنبال تلاش یهودیان برای تبدیل دیوار البراق به میراث یهودی با حمایت مقامات اشغالگر انگلیسی بود به اوج خود رسید. این امر مقامات انگلیسی را مجبور نمود تا از حمایت یهودیان عقب نشینی کند و هویت اسلامی – عربی دیوار البراق تثبیت گردد.»
الحسینی افزود: «انقلاب معاصر فلسطین که جنبش فتح آن را در سال 1/1/1965 آغاز نمود ادامه دهنده این کمک ها و انقلاب ها بود که برجسته ترین آن انقلاب قسام در سال 1936 است. انقلاب مسلح معاصر فلسطین نیز از شیوه کمک ها و انتفاضه های مردمی در مواجهه با اشغالگر که از انگلیسی به یهودی تبدیل گشت، استفاده می نماید.
به طوری که فرماندهی انقلاب فلسطین درسال 1987 در این ماه انتفاضه کامل و شاملی را از سوی همه آحاد مردم فلسطین برای رویارویی با اشغالگر صهیونیستی که فکر می کرد همه آرمان مردم فلسطین برای آزادی را از بین برده، به راه انداخت. درست در هنگامی که ارتش اسرائیل با همدستی ارتجاع عرب و حمایت آمریکا موفق گردید نیروهای انقلاب فلسطین را از لبنان اخراج کند و در کشورهای عربی پراکنده سازد. این انتفاضه اصطلاحا انتفاضه اول نام گرفت و شهید خلیل الوزیر (ابوجهاد) آن را طراحی و شهیدیاسر عرفات (ابوعمار) سازماندهی و فرماندهی نمود. انتفاضه ای که توسط اتاق عملیات مجهز و با امکانات مالی و تدارکاتی بالا مدیریت شد.»
وی در ادامه گفت: «این انتفاضه تا عقب نشینی حکومت صهیونیستی و امضای توافقنامه اسلو توسط آن ادامه یافت و به رغم ملاحظات بسیار ما نسبت به آن، موجب بازگشت هزاران مبارز و شهروند فلسطینی از تبعید به فلسطین و به رسمیت شناختن حداقلی اشغالگر نسبت به حقوق مردم فلسطین شد. مبارزانی که برگشتند برای لبیک گفتن به ندای الاقصی در سال 1996 نیزیک لحظه تردید نکردند و با سایر مردم فلسطین در انتفاضه مسلح در برابر اشغالگر اسرائیلی شرکت نمودند به طوری که کلیه تشکیلات گارد رئیس فلسطینی با لباس نظامی متمایز خود و با انواع سلاح در دسترس در عملیات نظامی فلسطینیان که بر ضد پایگاه های اشغالگر در سراسر کرانه باختری رود اردن ترتیب داده شده بود، شرکت کردند. این عملیات برای جلوگیری از عملیات حفاری در زیر مسجد الاقصی توسط مقامات اشغالگر اجرا شد که ممکن بود موجب تخریب ستون های مسجد الاقصی شود. به همین دلیل انتفاضه نفق (تونل) نام گرفت.»
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: «مردم فلسطین در سپتامبر سال 2000 نیز به ندای الاقصی به هنگامی که شارون مجرم تلاش کرد با ورود خود به صحن ها به مسجد الاقصی بی احترامی نماید پاسخ دادند و با رهبری رئیس یاسر عرفات (ابوعمار) انتفاضه الاقصی را به راه انداختند که در نتیجه مقامات اشغالگر مجبور به عقب نشینی موقت از اشغال مسجد الاقصی یا تجزیه آن شدند و ابوعمار را در مقر خود در رام الله در سال 2002 تا زمانی که دستگاه های امنیتی اسرائیل موفق به مسموم ساختن و قتل وی شدند، همانطور که همه می دانند محاصره نمودند.»
محمد صادق الحسینی در نهایت راهبرد مقاومت نسبت به فلسطین اشغالی را تحلیل کرد و گفت: «با توجه به تحولات عمیق و گسترده در منطقه عربی – اسلامی به ویژه پس از پیروزی های بزرگ محور مقاومت در حمله استراتژیک خود علیه آلات دست استعمار آمریکایی و اشغالگر صهیونیستی مانند داعش و خواهرانش و حمایت کننده آن ها از آل سعود گرفته تا آل ثانی و آل سلجوق ، مرحله آخر این حمله استراتژیک به صورت پشت سرهم و انتفاضه مردمی آغاز گردید که اولین ندای آن از غزه با درخواست اسماعیل هنیه از مردم فلسطین برای آغاز انتفاضه جامع علیه اشغالگر و تصمیم رئیس جمهور آمریکا برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر و انتقال سفارت آمریکا به آن، برخاست.
ندای شماره 2 نیز از بیروت و از زبان سید حسن نصرالله که گام های عملیاتی این انتفاضه را مطرح نمود شنیده شد. ابعاد و حجم شرکت کنندگان در مرحله اخیر حمله استراتژیک محور مقاومت علیه طرح استعماری صهیونیستی – آمریکایی و آلات دستشان از ارتجاع عرب و در راس آن ها حکام عربستانی مشخص نمود.
اهمیت ندای شماره 2 صادر شده از زبان سید مقاومت جناب سید حسن نصرالله در موارد زیر است:
1- اعلام بخش پایانی حمله جامع استراتژیک محور مقاومت و اعلام مسیر و جهت این حمله یا قطب نما. به سمت قدس ... به سمت قدس با میلیون ها شهید می رویم.
2- این ندا از ایجاد و فعال سازی اتاق عملیات مشترک نیروهای هم پیمان مقاومت خبر می دهد که در مسئول انتفاضه کنونی خواهد بود. از مدیریت عملیات ابتدا از هماهنگی میان اقدامات صورت گرفته برای انتفاضه کنونی مردمی گرفته تا حمایت و مشارکت در عملیات نظامی که نیروهایشرکت کننده در انتفاضه در داخل فلسطین انجام خواهند داد و در نهایت مشارکت مستقیم و گسترده و با همه انواع اسلحه در بخش آخر حمله استراتژیک.
3- ما با رویت جایگاه سید حسن نصراالله و با توجه به اعلام پیروزی دیروز بر داعش در عراق و امروز در سوریه و سپس دیدار روسای جمهوری روسیه و سوریه در پایگاه حمیمیم بشارت پیروزی در مرحله پایانی را می بینیم که انتظار برای وقوع آن طولانی نخواهد بود و ما به زودی خواهیم دید که نیروهای محور مقاومت پیروزمندانه و با پایان دادن به حضور اشغالگر اسرائیلی در تمام فلسطین وارد قدس و مسجد الاقصی می شوند.
از این جهت این انتفاضه مبارک پایان غم و اندوه فلسطینیان و پیروزی آن ها طی 100 سال مبارزه دائم و طاقت فرسای خواهد بود.
این ندا تاییدی دوباره بر گفته های جناب سید حسن نصرالله است که گفت: هر جا که لازم باشد خواهیم بود و این بار در قدس: دروازه زمین به آسمانتا زنده هستیم مدد از خدا بجویید.»
لینک عضویت در کانال تلگرام الکوثرفارسی اینجا
یک شنبه 26 آذر 1396 - 9:38:9