به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، صافیناز محمد احمد در تحلیلی که مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی الاهرام منتشر کرد، نوشت: درباره استعفای حریری، نحوه این استعفا و ابعاد منطقهای این استعفا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- احتمال اجبار سعد حریری برای استعفا از سوی ریاض، به دلیل شکست وی در جلوگیری از فعالیت حزبالله در سطح داخل لبنان، به ویژه با نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی در ماه مه 2018 و افزایش نگرانیهای ریاض درباره مسلط شدن حزبالله بر صحنه سیاسی از طریق این انتخابات. با حصول چنین نتیجهای، نفوذ عربستان و جریانهای وابسته به آن از جمله جریانهای سنی و در رأس آن جریان المستقبل در داخل لبنان کاهش مییابد. این کاهش نفوذ ممکن است به دلیل موافقتهای نسبی حریری با سیاستهای حزبالله در عرصه داخلی لبنان، به ویژه آن که شرایط سیاسی داخل لبنان که نخست وزیر مستعفی درچهارچوب آن ایفای نقش میکرد، مثبت بود و لبنان در فضای بحرانهای شدید سیاسی و یا تنش داخلی میان جریانهای سیاسی نبود نیز رخ دهد. بر اساس این تصور، عربستان میزان پیامدهای این اقدام در زمان کنونی را بر وضعیت ثبات داخلی لبنان محاسبه نکرده بود، بلکه تنها هدف عربستان تحت فشار قرار دادن دولت لبنان و مجبور ساختن رئیس آن برای استعفا با هدف از بین بردن مشروعیت تحرکات داخلی و منطقهای حزبالله بود.
2- چه بسا در سایه یکسان بودن مواضع آمریکا و عربستان و در سایه تشدید فشارهای بین المللی بر حزبالله، رویارویی با حزبالله در لبنان و سوریه در برهه اخیر تشدید شود. این فشارها چه بسا با تحریمهای اقتصادی بر گروههای هم پیمان حزبالله در لبنان و منطقه آغاز شود و کمکهای ریاض به دولت لبنان در قالب پرونده کمک به ارتش لبنان متوقف شود و در نتیجه حزبالله را مجبور به خروج از دولت کنند. از این رو میتوان گفت که مرحله مهار حزبالله در منطقه با اقدامات عربستان و آمریکا آغاز شده است. این به آن معناست که آمریکا و عربستان تلاش میکنند سیاست مهار منطقهای حزبالله را به سیاست رویاروییای تبدیل نمایند که با تحریم ها آغاز خواهد شد و کمکم به سمت رویارویی با قدرت نظامی پیش خواهد رفت.
3- واقعیت میدانی کنونی میان نظام سوریه و مخالفان مسلح در ترسیم نشانههای اولیه حلوفصل سیاسی سوریه ترجمه خواهد شد و این مسأله چالشهایی را در برابر سیاستهای کشورهایی از جمله عربستان که طرف بحران سوریه هستند، به وجود خواهد آورد. ریاض تمایل دارد بخشی از روند حل و فصل سیاسی باشد، روندی که سمت و سوی آن به دور از منافع ریاض و به نفع ایران در حرکت است و معادلات جدید، نظام سوریه و همپیمانان بینالمللی و منطقهای آن را در موقعیت برتر قرار داده است. از این رو هدف قرار دادن حزبالله، اگرچه تغییری بنیادین در روند آینده تقسیم نفوذ منطقهای در سوریه ایجاد نمیکند، اما از نگاه عربستان حداقل باعث کاهش نفوذ ایران در سوریه میشود و از این دیدگاه ریاض یک حاشیه مانور منطقهای به دست میآورد که به آن اجاز میدهد به نقشه تقسیم نفوذ در سوریه بازگردد و نقشی همچون نقش گذشته خود در لبنان در توافق طائف در سال 1989 و یا حل و فصل سیاسی سال 2016 ایفا نماید.
در پرونده سوریه، پاکسازی دیرالزور از داعش و نقش اصلی ایران در این روند و اعلام آمادگی ایران برای ورود به رقه به عنوان منطقه تحت کنترل نیروهای کرد دمکراتیک سوریه مورد حمایت آمریکا از عواملی به شمار میآید که ریاض را بر آن میدارد که وارد روند نقشه نفوذ در سوریهای شود که ایران و روسیه به تنهایی در حال ترسیم آن هستتند.
هم چنین میتوان فشار عربستان به حزبالله را در همین روند منطقهای تفسیر نمود، به شکلی که ریاض با اقدام حریری مبنی بر امضای استوار نامه سفیر جدید لبنان در سوریه اعتراض کرد و این اقدام دولت لبنان را که همپیمان عربستان در رأس آن قرار دارد، یکی از اشکال تأثیر حزبالله بر دولت لبنان بر شمرد.
4- تحولات پرونده عراق و نقشی که نیروهای حشدالشعبی عراق در آزادی آخرین مخفیگاههای داعش در شهر القائم عراق ایفا کردند و نقش نیروهای همپیمان ایران در سوریه و نزدیک شدن به آزادسازی شهر بوکمال سوریه که در دو طرف مرزهای عراق و سوریه قرار دارد، به معنای سیطره دوباره ایران بر مناطق مرزی عراق و سوریه است و این به آن معناست که با به دست آوردن این گذرگاه، ایران به واقعیتی تبدیل شده است که نمیتوان آن را نادیده گرفت و راه آن به لبنان دور از دسترس نیست. بر اساس این دستاورد، عربستان در محاصره قرار گرفته است.
5- ورود اسرائیل به معادلات رویارویی منطقهای میان ریاض، ایران و آمریکا: استعفای حریری تحت فشار عربستان با افزایش تهدیدات اسرائیل علیه حزبالله همزمان شد. امری که منعکسکننده مخالفت تلآویو با گسترش نفوذ ایران در منطقه پس از دستاوردهای ایران در سوریه و عراق و نفوذ سیاسی آن در لبنان است. این افزایش تهدیدات اسرائیل و همزمانی آن با تشدید موضع عربستان علیه حزبالله و ایران هشداری درباره احتمال رویارویی نظامی در لبنان است که در افق روابط منطقهای در مرحله آینده دیده میشود. نتایج و پیامدهای این رویارویی تنها به هدف قرار دادن نقش منطقهای حزبالله محدود نخواهد شد، بلکه وارد مرحلهای بسیار دشوارتر خواهد شد و پیامدهای منفی آن بسیاری از کشورهای منطقه را درگیر خواهد کرد.
در پایان باید گفت نشانههای منطقهای استعفای حریری حاکی از آن است که لبنان باردیگر وارد خط درگیری شده است. این به آن معناست که گزینه رویارویی سیاسی و اقتصادی با حزبالله برای مهار آن چه بسا وارد مرحله گزینه نظامی در سطح منطقهای و بین المللی شود. امری که دولت لبنان را با چالشهای داخلی و منطقهای روبرو خواهد ساخت و ادامه سیاست در پیش گرفته از سوی لبنان مبنی بر دور بودن از بحرانهای منطقهای را دشوار خواهد ساخت.
دو شنبه 22 آبان 1396 - 17:10:35