پنج درس ارزنده و آموزنده...

دو شنبه 17 شهریور 1399 - 17:19:48
پنج درس ارزنده و آموزنده...

یکی از درس های مهم نهضت عاشورا برای همه انسان ها این بود که صرف نظر از هر عقیده ای که دارند، سعی کنند در زندگی آزاده باشند و تن به هیچ گونه خواری ندهند و تسلیم ستم هیچ ستمگری نشوند.

تهران- الکوثر: امام حسین علیه السلام با عمل خود به انسان های مؤمن آموخت هنگامی که اساس مکتب با خطر مواجه می شود، باید در راه حفظ آن از هیچ گونه فداکاری دریغ نورزند. امام حسین علیه السلام وقتی دید زمام جامعه اسلامی به دست فردی مثل یزید افتاده است که به صورت علنی احکام الهی را زیر پا می گذارد قیام کرد و مردم را هم برای مبارزه با یزید فرا خواند و در این راه از جان و مال و فرزندان و یارانش گذشت و اجازه نداد که مرد فاسقی چون یزید احکام الهی را پایمال سازد .

واما پنج درس ارزنده و آموزنده:

1 - روز عاشوراء بین دو لشکر حقّ و باطل، آتش جنگ با شدّت تمام شعله ور بود. در میانه روز، یکی از یاران امام حسین صلوات اللّه علیه جلو آمد و به آن حضرت عرضه داشت: هنگام نماز فرا رسیده است؛ و اکنون که به ملاقات خداوند متعال می روم، دوست دارم آخرین نماز را خوانده باشم.

حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام نگاهی به سمت آسمان کرد و فرمود: یادی از نماز کردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد؛ بلی، وقت نماز فرا رسیده است، از دشمن بخواهید تا مهلت دهند و نمازمان را بخوانیم.

ولی دشمن نپذیرفت، به همین جهت امام علیه السّلام به زهیر بن قین و سعید بن عبداللّه دستور داد تا جلوی نمازگزاران بایستند و خود را سپر قرار دهند، تا آن که حضرت به همراه دیگران نماز را اقامه نماید.

آن دو نفر با چند تن دیگر از یاران جلوی حضرت ایستادند و بقیه اصحاب پشت سر آن حضرت قرار گرفتند و نماز را به جماعت به عنوان نماز خوف اقامه نمودند[1]

2 - روزی عدی فرزند حاتم طائی به همراه عُبِیده، فرزند عمر به محضر مبارک امام حسین صلوات اللّه علیه آمدند و در حالی که تپش قلبش بسیار شدید بود گفت:

ای ابا عبداللّه! ذّلت را با عزّت - در صلح امام حسن علیه السّلام با معاویه - مبادله کردید؛ و متاعی قلیل پذیرفتید و عظمت خود را از دست دادید، همه ما، به وسیله شما مطیع شدیم و یک عُمْر باید مخالف باشیم.

اکنون برادرت حسن و جریان صلح را رها کن و نیروها و شیعیانت را از کوفه و دیگر شهرها جمع نما.

امام حسین علیه السّلام فرمود: ما معاهده بسته ایم و راهی بر شکست آن نیست، چون عهدشکنی شیوه ما نمی باشد.[2]

3 - هنگامی که امام حسین علیه السّلام به سرزمین کربلا وارد شد، نامه ای از سوی عبیداللّه ملعون برای آن حضرت ارسال شد.

همین که نامه به دست امام علیه السّلام رسید، و آن را خواند؛ پاره نمود و روی زمین ریخت و فرمود: مردمی که خوشنودی مخلوق را بر رضایت خالق مقدّم بدارند، هرگز رستگار و موفّق نخواهند شد[3]

4 - روزی فَرَزْدقِ شاعر، به محضر و مجلس امام حسین صلوات اللّه علیه وارد شد، و پس از خواندن اشعاری در مدح اهل بیت رسالت صلوات اللّه علیهم، حضرت چهارصد دینار به او هدیه داد.

شخصی که شاهد جریان بود اعتراض کرد و گفت: او شاعری فاسق و هتّاک است؟!

حضرت فرمود: بهترین مال و ثروت آن است که آبروی شخص را حفظ کند، و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با کعب بن زهیر شاعر چنین کرد و نیز درباره عبّاس فرزند مرداس فرمود: زبانش را از من قطع کنید (کنایه از این که به او کمکی شود تا...).[4]

5 - امام حسین صلوات اللّه و سلامه علیه در ضمن یکی از سخنانش قرآن را به چهار بخش تقسیم نمود:

عبارات و اءلفاظ، اشارات و کنایات، لطیفه ها و داستان ها، حقایق و واقعیات.

عبارت ها و اءلفاظ برای مردم عادی، و اشارات برای اهل اطلاّع، و لطایف برای اولیاء، و حقایق برای أ نبیاء و أ وصیاء می باشد.[5]

پی نوشت

[1]  المفيد: ص 95، تاريخ طبرى : ج 4، ص 334،مقتل خوارزمى : ج 1، ص 17.

[2] حياة الامام الحسين عليه السّلام : ج 2، ص 116.

[3] بحارالا نوار: ج 44، ص 383، مقتل خوارزمى : ج 1، ص 239.

[4] بحارالانوار: ج 44، ص 189.

[5] الحكم الزاهرة : ج 1، ص 127


ازصفحه «نهضت حسینی» و «محرم» الکوثر فارسی دیدن کنید


شنبه 22 مهر 1396 - 12:5:36