آشنایی با رهبران انقلاب بحرين در زندان
منامه- الکوثر: زندانی مجاهد شیخ محمد حبیب المقداد در تاریخ یکم می 2011 بازداشت و به 96 سال زندان محکوم شد!
به گزارش الکوثر، مجاهد شیخ محمد حبیب مقداد وقتی به خاطر میگرن مجبور به جراحی شد، از رندان بیرون آمد. اما چیزی شیخ محمد حبیب مقداد را مانع از این نشد که در مهمترین تظاهرات در انقلاب 14 فوریه از بلندترین سکوی سیاسی بالا رود. محاصره کاخ ریاست (قصر صافریه) نشانه مبارزه جدی بود که آل خلیفه در دوران حکومت خونبار خود نظیر آن را ندیده بود با وجود اینکه او همچنان از ضعف و لاغری شدیدی در جسم خود رنج می برد که در جریان بازداشت پیشین او رخ داد، اما شیخ مقداد از ایستادن در برابر کاخ سلطه و زور که مسئول شکنجه او هستند بیم ندارد.
او بر سر حکومت، بانگ رفتن می زند. از این رو انتقام حمد آل خلیفه از او این است که دو پسر خود، ناصر و خالد را بفرستد تا شخصا مسئول شکنجه او باشند. این خطیب سخنور که با سخنرانی های حماسی و شورانگیز خود معروف گشت، شجاعتی دارد که نظیر آن بسیار نادر است. پیش از بازداشت او در سال 2010 و پیش از اینکه خاطره بازداشت الحجیره در سال 2009 از خاطر او پاک شود، شیخ مقداد پرونده را به وزیر کشور اطلاع داد و اینکه مزدورانش از تفنگ های ساچمه ای استفاده کرده اند این پرونده با حقوقدان، سید یوسف المحافظه پیگیری شد آن زمان که یک شهروند، در راهپیمایی مسالمت آمیز مود هدف با تسلیحات ممنوعه ی بین المللی قرار گرفت .
حبیب مقداد مردی خیّر و دارای یدی طولانی در یتیم نوازی است. وی در سیاه چال های زیرزمینی قرار داشت که ماموران بی وقفه به شکنجه بازداشتی ها مشغول بودند. نصیب او در این بازداشت، شکنجه های جلاد، یوسف المناعی بود که سرگرمی خود را شکنجه مقداد می دانست و این پیش از آن بود که به مخزن دستگاه امنیت ملی در زندان الحوض الجاف فرستاده شود. در دادگاه نظامی، مقداد سکوت را شکست و از خشونت شکنجه ها با دقیق ترین جزئیات سخن گفت و از گفتن هیچ چیز دریغ نکرد.
هر زندانی می داند که او همواره در دستان شکنجه گر خود قرار دارد؛ از این رو بسیار کم پیش می آید که زندانی، شکنجه گر خود را هدف شجاعت خود قرار دهد و او را لو داده و بکوبد. او می داند که با این کار شدت شکنجه بیشتر خواهد شد.
پس از جلسه اول، جلاد «مناعی» آمد که به خاطر سخنان زندانیان درباره خود انتقام بگیرد. پس همگی را شکنجه داد و با یکی از آنها به کلماتی بسیار زننده و زشت، سخن گفت. وقتی جلسه دوم شد، مقداد با شجاعت برخاست و از آنچه بر آنها گذشته سخن گفت و اینکه چه شکنجه هایی شده اند و و چه عبارات زشتی شنیده اند. عبارات سخیفی هم بود که پاک زبانی شیخ اجازه نمی داد که وی در برابر قاضی آنها را برای زبان بیاورد. پس آنها را نوشت اما ... زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد! وقتی وکلای شریف به علت عدم همکاری رژیم با آنان از پیگیری پرونده عقب نشینی کردند، خود حکومت به شکل غیر قانونی اقدام به تعیین دو وکیل از جانب او نمودند، اما خود متهم با وکالت آن وکلا موافق نبود. بنابراین مقداد در سالن دادگاه برای وکلا، لباس خود را در آورد تا آثار شکنجه روی بدن خود را به آنها نشان دهد، با اینکه شش ماه از تحقیق گذشته بود. ولی دلهای آنان نرم نشد......
یک شنبه 19 شهریور 1396 - 16:1:4