تهران- الکوثر: جنبش اخوان المسلمین را اصولاً باید زائیده اوضاع سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر مصر در پی رواج تفکر جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) در میان روشنفکران و آهنگ احساسات ملی گرایانه برای اصلاح این کشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر برضد انگلیس دانست.
اهداف بنیان گذاران این جنبش ـ به ویژه حسن البناء ـ از یک سو بر ایجاد تحول در اعتقادات اسلامی مسلمانان و بالاخص مصریان از حالتی ایستا و بی تحرکی، به سمت پویایی و حاکمیت تعالیم شریعت بر زندگی اجتماعی و سیاسی مصر و از سوی دیگر بر یگانگی مسلمانان در برابر استعمارگران غرب که کشورهای اسلامی را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور می زد.
حسن البناء شاگرد رشیدرضا، صاحب تفسیر المنار بود و رشیدرضا شخصی که تحت تأثیر عقاید ابن تیمیه، سلفی شد؛ به طوری که صراحتاً اعلام کرد من سلفی غیر تکفیری هستم یعنی معتقدم توسل و... شرک است، اما مسلمانانی که این کارها را انجام می دهند، آبرویشان محترم است اما مشرک هستند. وی نگاهی مثبت به مسئله تقریب داشته است.
حسن البناء تفکر سلفی را از وی گرفت، اما در جوانی به علت شرکت در حلقه های صوفیه، یکی صوفی به تمام معنا بود و تا آخر عمر ذکر صوفیانه می گفت. از این رو اخوان المسلمین یک گروه سلفی معتدل تقریبی با رویکرد سیاسی است؛ یعنی به دنبال حکومت اسلامی است.
اخوانی ها در طول تاریخ معتدل بودند، اما یک گروهی به نام گروه "سلفیه جهادی" که تحت تأثیر تکفر جهادی سید قطب قرار گرفتند، تشکیل شد این گروه را جوانان تند اخوانی، که تفکر معتدل حسن البناء را قبول نداشتند، تشکیل دادند.
حسن البناء و نهضت اخوان المسلمین
حسن البناء بنیان گذار جنبش اخوان المسلمین در سال 1906در دهکده محمودیه در دلتای رود نیل از نواحی (بحیره) مصر چشم به جهان گشود. وی به خاطر ریشه های فکری مذهبی پدرش که از طلبه های بنام و از پیروان مکتب بنیاد گرایان حنبلی بود، با اصول اسلامی (سنتی) تربیت شد و در محیطی کاملاً اسلامی رشد یافت، البناء در این رابطه می گوید: اسلام، پدر من است و من جز او پدری ندارم.
میان تولد حسن البناء (1949 ـ 1906) تا روز شهادتش چهل و چهار سال تلاش، کوشش، جهاد و حیات پرجنبش و جوش و ثمربخش، فاصله است. با روحیه یک «صوفی جهادگر» وارد عرصه سیاست و جامعه شد و با فیض شهادت مجاهدی نستوه، به ظاهر از آن صحنه خارج گشت ولی تأثیر معنوی و فرهنگی او در جهان اسلام و عرب، هم چنان باقی و میراث فکری او هم چنان راهنمای «اخوان» است...
شیخ حسن البناء که به حق یکی از بیدارگران اهل قبله در عصر ما بود، در حقیقت نمونه نادری از رهبران سیاسی و اندیشمندان دینی است که در نشر و ترویج اندیشه و معارف اسلامی، خستگی ناپذیر بوده است. حسن البناء مصلح اجتماعی و رهبر مردمی، که محور فکر و حرکت قشرها و طیف های مختلف جوامع اسلامی ـ عربی بود، در اندک زمانی یک سازمان و تشکیلات اسلامی را تأسیس نموده و بنیان گذاشت که هنوز هم به عنوان عامل اصلی و مؤثر، در جریانات سیاسی و فکری جهان و اسلام و عرب به شمار می رود؛ سازمانی که هم چنان عنصر قابل توجهی در معادلات سیاسی کشور مصر می باشد.
حسن البناء در بسیج و سازماندهی مردم مسلمان مصر قدرت فوق العاده ای داشت و یک الگوی ستودنی از یک عالم اسلامی و رهبر فکری و جنبشی بوده و اغلب معاصرین وی و پژوهشگران سیاسی و تاریخی به نبوغ و قدرت فوق العاده رهبری کاریزماتیک او اذعان دارند. از دوران نوجوانی، تجربیات حضورش در عرصه فرهنگی و سازمان های اجتماعی و جمعیت های خیریه و مذهبی، از او یک رهبر و زعیمی نستوه، روشن، بیدار و آگاه ساخت که در تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشورش اثربخش و تحول زا بوده است.
سوابق حضور وی در «جماعت السلوک و الاخلاق»، «جماعت النهی عن المنکر» و «طریقت اخوان الحصافیه» با تجربیات ارزنده ای همراه بود که تأثیر به سزایی برای تکوین شخصیت البناء به عنوان یک رهبر و مؤسس داشت. در دوران نوجوانی، حسن البناء «جمعیت الحصافیه للبر» را رهبری کرد تا اصول اخلاق اسلامی را در جامعه مسلمانان مصر پاس بدارد و با فعالیت های میسیونرهای مذهبی غربی، که برای تبشیر مسیحیت به بلاد عربی گسیل شده بودند، مقابله کند. در سال 1927 نقش کلیدی را در تأسیس «جمعیت جوانان مسلمان» داشت و در سن بیست و دو سالگی، با شش نفر از یارانش «جمعیت اخوان المسلمین» را بنیان نهاد.
آغاز فعالیت
حسن البناء در خاطراتش می نویسد: در ماه مارس 1928 شش تن از برادرانی که در درس ها و کنفرانس های من شرکت داشتند، به منزل من آمدند و گفتند: «ما دیگر از این زندگی مذلت بار به تنگ آمده ایم، در این دیار مسلمانان هیچ عزتی ندارند و جایگاه آن ها از خدمتکاران و بیگانگان نیز پایین تر است. ما حاضریم با نثار خون خود، ایمان و تقوای خویش در راه خدا، با تو همگام شویم». من به حدی از سخنان آن ها متاثر شدم که نمی توانستم از زیر بار مسئولیتی که به من واگذار شده بود، شانه خالی کنم؛ از این رو به دعوت آن ها لبیک گفتم و در همان جا سوگند خوردیم تا جان در بدن داریم در راه اسلام فعالیت و مبارزه کنیم. در آنجا کسی پرسید: چه نامی برای خود انتخاب کنیم؟ یک انجمن، فرقه، اتحادیه و... تا رسمیت پیدا کنیم. گفتم: هیچ یک! ما برادرانی هستیم در خدمت اسلام یعنی «اخوان المسلمین» و اخوان شعار خود را: (الله هدف ماست، رسول الله رهبر ماست، قرآن برنامه ماست، جهاد و تلاش کار ماست، شهادت آرزوی ماست) قرار داد.
از ابتدای جوانی، حسن البناء در آموزش و پرورش مصر به عنوان معلم زبان عربی و مربی اخلاق و معارف اسلامی حضور داشت و از این رهگذر مهارت ها و فنون تبلیغ و تعلیم آیین و احکام اسلامی را هم تکمیل کرد که تأثیری در تکوین فکری و توان روحی و شخصیتی وی داشت. پس از آشنایی و همکاری با «محب الدین خطیب» و «شیخ رشید رضا»، شخصیت علمی و معرفتی وی تکامل یافت و فنون روزنامه نگاری و آیین کار رسانه ای را با کار کردن در مطبوعات وابسته به جریان اسلامی وقت یاد گرفت و عجیب آن که هرگز تحت تأثیر روش های تندروانه آن دو، درباره مذاهب اسلامی، چه در دوره همکاری با آن ها و چه بعد از آن، قرار نگرفت و روش منطقی تقریب بین مذاهب را جزو برنامه حرکتی خود قرار داد.
حسن البناء با سازماندهی دقیق و چاپ و نشر هفته نامه و مطبوعات اسلامی، طلیعه دار و پیشگام رسانه ها و نشریات متعهد اسلامی گشت. نشریات اخوان المسلمین، نقش کلیدی در اهتمام به بیداری «زن مسلمان» داشت و سازماندهی زنان مسلمان در تشکیلات «الاخوات المسلمات». خواهران مسلمان ـ توسط حسن البناء ـ که بعدها به دعوت وی، زیر نظر زینب الغزالی اداره می شد، از شاخص های اندیشه نهضتی فراگیر وی بوده است.
در عرصه مبارزه و جنبش مبارزه و ستیزجویی با استعمار انگلیس و فرانسه در کشورهای عربی، حسن البناء و سازمان اخوان المسلمین همواره حاضر و فعال و همیشه در جبهه مقدم بوده است. در ذکاوت و دوراندیشی وی همین کافی است که وی با دوازده کابینه دولت مصر، معاصر بوده و با هر یک از آن ها، مطابق مقتضیات زمان، رفتار و تعامل متناسب مختلفی داشته است. قضیه فلسطین و آزادی آن از یوغ سلطه صهیونیست ها، جایگاه محوری در اندیشه سیاسی حسن البناء داشت. او همیشه تأکید داشت که فلسطین، قضیه تمامی مسلمانان جهان است و معتقد بود که انگلیس و صهیونیست ها تنها یک زبان می فهمند و آن زبان «انقلاب، زور و اسلحه» است.
حسن البناء به عنوان مرشد اخوان المسلمین در شش مه 1948 م، فتوای «جهاد مقدس» برای آزادی فلسطین را صادر نمود و گردان های مجاهدین را در سراسر جهان عرب ـ به ویژه مصر، سوریه، اردن و عراق ـ بسیج و سازماندهی نمود و اگر خیانت های رهبران و سران رژیم های عرب نبود، مجاهدین مسلمان، صهیونیست ها را سرکوب و فلسطین را آزاد می ساختند.
با حضور مجاهدین اخوان المسلمین در نبرد علیه صهیونیست ها و دفاع جانانه آن ها از سرزمین اسلامی فلسطین، توطئه ها و دسیسه ها علیه حسن البناء و سازمان وی افزایش یافت. فشار انگلیس ها، دولت مصر را وادار ساخت که حکم انحلال اخوان المسلمین را صادر کند که به دنبال آن همه نیروهای رزمنده و مجاهد اخوان، از جبهه های نبرد فرا خوانده شده و خلع سلاح شدند و پس از اندک مدتی، حسن البناء در 12 فوریه 1949 م، توسط ایادی دولت وابسته به استعمار شهید شد. در حقیقت حسن البناء شهید قضیه فلسطین و مبارزه با استعمارگران گردید. البته عناصر وابسته به انگلیس و آمریکا، به ظاهر توانستند شیخ حسن البناء را ترور کنند ولی نتوانستند فکر و اندیشه و سیر جنبش او را از بین ببرند و یا متوقف سازند و درخت مبارکی که البناء کاشت، هنوز ثمر می دهد.
جایگاه حسن البناء در جریانات اندیشه اسلامی معاصر
جنبش و نهضت حسن البناء در اصول و مفاهیم مطرح شده آن، در حقیقت مکمل جریان اسلامی پیشین بود که سید جمال الدین حسینی [اسدآبادی] در اواخر قرن نوزدهم آغازگر آن بوده است. سید جمال الدین دو بار به مصر سفر کرد و در آنجا اقامت یافت و به تدریس و تربیت افراد و ایراد سخنرانی در محافل و مجامع پرداخت و در واقع جنبش فکری بس عظیمی در آنجا برپا نمود و در واقع در تشکیل و یا تحریک محافل روشنفکری در مصر و دیگر کشورهای عربی نقش رهبری را به عهده داشت. اغلب مورخان و پژوهشگران تاریخ نهضت احیاگری اسلامی بر نقش سید جمال تأکید داشته اند. سید با نبوغ فوق العاده خویش، در اندک زمانی توانست شاگردان و مریدان زیادی گرد اندیشه های احیاگری اسلامی جمع کند و نهضت پایداری فراگیری را بنیان گذاری نماید. ارکان و اصول این نهضت را چنین می توان خلاصه نمود:
ـ التزام و تعهد به مبادی و آئین مبین دین اسلام و پیروی از سلف صالح امت اسلامی؛
ـ آزادی و رهایی امت اسلامی از استبداد داخلی و خارجی؛
ـ فراگیری علوم و فنون جدید جهت کسب اقتدار امت اسلامی.
سید جمال الدین جهل، خرافه گرایی مسلمانان و دوری جهان اسلام از چرخه تمدن و علوم جدید را اساس و ریشه بیماری و انحطاط این امت می دانست، و به همین دلیل دانشمندان و عقلای این امت را به بسیج و تشویق جامعه اسلامی، برای رهایی از جهل و خرافات، دعوت می نمود.
سید در نهضت خود، بر مقابله و مقاومت در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی تأکید فراوانی می کرد و در واقع تلاش ها و اندیشه های وی نقش اساسی در تکامل اندیشه سیاسی اسلامی داشته و طرح «اسلام آزاد از قیود تقلید کورکورانه» و تأکید بر باز بودن «باب اجتهاد» و طرح «اسلام سیاسی مبارز و مخالف طغیان و استبداد داخلی و خارجی» از تراوش های فکری او بوده که بر روند جریانات اسلامی بعدی، اثربخش بوده است. شیخ محمد عبده شاگرد همگام سید جمال الدین به عنوان مصلح اجتماعی و فرهنگی و مکمل مسیر سید پا به عرصه نهضت اسلامی نهاد و با طرح نظریه «اصلاحات فرهنگی و آموزشی» به جنبش اسلامی، غنا و تکامل بخشید. شیخ محمد عبده در ابعاد مختلف حیات جامعه مصر و کشورهای شمال آفریقا از جمله: تونس، الجزایر، مغرب، سوریه و لبنان حضور فعالی داشته و اندیشه های او در برنامه های اصلاحی دانشگاه الأزهر مصر، نتایج سودمند و جاودانه ای به بار آورد.
حسن البناء در کتاب خاطرات خود به نام «مذکرات الدعوه و الداعیه» می نویسد: پس از سید جمال الدین و شیخ محمد عبده، ادامه دهنده نهضت احیاگری اسلامی و راه و روش آن دو بوده است. وی شاگرد محب الدین خطیب و شیخ رشید رضا صاحب تفسیر المنار ـ شاگرد خاص شیخ محمد عبده ـ بود.
حسن البناء و جنبش اخوان المسلمین دو واژه به هم پیوسته هستند که هرگز از هم جدا نمی شوند. البناء به عنوان مرشد، مصلح و آموزگار، با ارائه نظریات اسلامی نقش برجسته ای در غنای به نهضت اسلامی و جریانات اسلام سیاسی، داشته است. در واقع و بی هیچ تردیدی اخوان المسلمین به عنوان گروه پیشگام احزاب و سازمان های اسلامی قرن بیستم، نقش ارزنده ای در رشد و نمو نهضت اسلامی و تقویت پایه های فرهنگی و علمی اسلام در مقابل یورش فرهنگ های غربی و سکولار در جهان عرب و اسلام، داشته است.
در تاریخ معاصر جهان اسلام و عرب، البناء بزرگ ترین شخصیت اسلامی است که درباره او و آثار و اندیشه های وی کتاب ها و پژوهش های فراوان نوشته شده و هنوز ـ پس از گذشت حدود 80 سال از تأسیس حرکت اخوان ـ نویسندگان و پژوهشگران درباره او و اخوان المسلمین مقالات بی شمار و کتاب های بسیار می نویسند.
بی تردید پژوهش و نقد اندیشه ها و بررسی ابعاد شخصیتی حسن البناء نقش مؤثری در تطور و پیشرفت اندیشه سیاسی اسلامی داشته است. علی رغم عمر کوتاه حسن البنا، او در شکل گیری جریانات سیاسی و اسلامی کشور مصر و بقیه بلاد عربی، نقش اثربخشی داشته و تشکیلاتی را که او در سال 1928 م با شش نفر از یارانش، سازماندهی نموده بود با وجود تمامی سرکوب ها و اعدام ها و فشارها و اختناق ها و استبدادهای دولت های حاکم از زمان ملک فاروق و سپس سرهنگ جمال عبدالناصر، افکار عمومی را در اختیار دارد و حتی رقیب حزب حاکم در پارلمان مصر می باشد و اگر دسیسه های غرب و همکاری استبداد داخلی نبود، جریان اخوان المسلمین نه فقط رهبری جامعه مصر را در دست داشت؛ بلکه در کشورهای عربی و اسلامی دیگر نیز در حاکمیت و اقتدار بود.
زیرساختارهای سیاسی نهضت
حسن البناء جهت برپایی یک نهضت جهانی اسلامی به جستجوی زیرساختارهای سیاسی این نهضت می پردازد. به نظر او، پایه های اساسی این نهضت عبارتند از:
رهبری: از دید البناء الگوی این رهبری همانا پیامبر گرامی اسلام(ص) است.
وحدت: از نظر حسن البناء «وحدت» پایه اساسی نهضت است و بدون از میان برداشتن عوامل و عناصر تشتت و تفرقه امت اسلامی، پیروزی نهضت اسلامی میسر نیست.
آزادی از سلطه استعمار: البناء از واژه «استخراب» (ویرانخواهی) به جای واژه «استعمار» استفاده می کند و استعمار را عنصر مخرب وحدت امت اسلامی و مانع اساسی ایجاد یک نهضت اسلامی، می داند و به همین دلیل از جوامع اسلامی می خواهد با استعمار، مبارزه و از بندهای آن رها شوند تا مقدمات پایه گذاری یک «نهضت فراگیر» را فراهم آورند.
برپایی حکومت اسلامی: از منظر حسن البناء برپایی حکومت اسلامی بر پایه های احکام قرآنی و سنت و سیرت نبوی، یک ضرورت حیاتی و لازم جهت برپا نمودن یک نهضت اسلامی است.
علل انحطاط جهان اسلام
در راستای اندیشه چگونگی ایجاد یک نهضت اسلامی فراگیر، حسن البناء به پژوهش درباره علل و اسباب انحطاط جهان اسلام می پردازد تا در پرتو این پژوهش ها و مطالعات، آفت ها و اشتباهات گذشته و تجربه انحطاط جهان اسلام تبیین و به روند برپا نمودن نهضت اسلامی کمک و یاری کند، تا تجربیات تلخ انحطاط و فروپاشی جهان اسلام دگربار تکرار نشود. مرشد اخوان المسلمین در رساله «بین الامس والیوم» (میان دیروز و امروز) به جستجوی علل عقب ماندگی جهان اسلام می پردازد. از دیدگاه وی عوامل زیر در عقب گرد دولت اسلامی و درنگ در تمدن آن نقش مؤثری داشته اند:
اختلافات سیاسی و نژادی و منازعه بر سر جاه و مقام
دولت های اسلامی طی قرن های گذشته دچار اختلافات سیاسی و قومی شده و زمینه های تفرقه و تشتت امت اسلامی را فراهم آورده اند.
اختلافات
اختلافات مذهبی میان فرقه ها و مذاهب اسلامی، ارکان وحدت اسلامی را متزلزل نموده و بستر فروپاشی پایه های اتحاد اسلامی را مهیا نموده است.
دنیا طلبی و فرو رفتن در لذت های دنیوی
از مهم ترین عوامل عقب ماندگی جهان اسلام، «دنیاطلبی» مسلمانان و دوری از اعتقاد به آخرت و رها کردن تعالیم اسلامی در تنظیم زندگی در این دنیا بوده است. علت اساسی ضعف مسلمانان از دیدگاه البناء «حب دنیا و ترس و بیزاری از مرگ» بوده است که در این راستا، حیات اخروی و شهادت طلبی و مجاهدت را به فراموشی سپردند و با فرو رفتن در لذت های زودگذر مادی، عوامل ضعف انسان ها و دولت ها را فراهم کردند.
دور شدن از چرخه تمدن انسانی و کسب مهارت ها، فنون و علوم جدید
با بسته شدن مراکز علمی و فکری و مهجور شدن کتابخانه ها و تعطیلی خانه های علم و فضیلت، جهان اسلام از لحاظ فکری و تمدنی عقب ماند و با فرو رفتن اندیشمندان جهان اسلام در علوم و فلسفه های عقیم و نابارور دیگران، اوضاع علمی و فکری جهان اسلام، با بحران داخلی روبه رو شد.
مسلمانان با فراموش کردن احادیثی همچون: «اطلبو العلم من المهد الی اللحد» و «اطلبو العلم ولو فی الصین»، از قافله تمدن و علم عقب ماندند. در واقع چیرگی جهالت، عامل کلیدی در انحطاط امت اسلامی بوده است.
مغرور شدن حاکمان مسلمان و عدم اهتمام به امور مسلمین
دولتمردان مسلمان به اقتدار و تسلط ظاهری خود مغرور گشته و اهتمام به امور مسلمانان را فراموش کردند؛ به طوری که با رها شدن مسئولیت ها، تعهدات و وظایف خطیر رهبری امت اسلامی، عامل اصلی شکست و ضعف امت اسلامی شکل گرفت.
پیروی کورکورانه از دولت های قدرتمند و زورگو
شکست مسلمانان در برابر قدرت های استعماری و بیگانه، زمینه را برای پیروی کورکورانه بلاد اسلامی از اهداف و اندیشه های این قدرت ها، فراهم ساخت و تقلید بدون بررسی، از فرهنگ غربی مایه انحطاط امت اسلامی گردید.
روش حسن البناء در برپایی نهضت اسلامی
حسن البناء رهبر و مؤسس اخوان المسلمین با حضور عینی در عرصه سیاست و جامعه مصر و با آشنایی جریانات سیاسی و فرهنگی حاکم در این جامعه، روش ویژه ای در راستای دعوت اسلامی و برپایی یک نهضت اسلامی و مردمی اتخاذ نمود که کاملاً با شرایط و مقتضیات زمانه سازگار و مناسب بود. وی با بینش عمیق اسلامی و با مطالعات تاریخی و پژوهش های فرهنگی و فکری خود، با آگاهی از شیوه های مصلحان و سلف صالح به نتایجی رسید، از جمله:
ـ اسلام میان شیوه های اصلاحی و انقلابی، پیوند انعطاف پذیری برقرار کرده است.
ـ تمام ابزارها و شیوه های اصلاحی، باید در خدمت زندگی جدید و طرح تغییر انقلاب جامعه باشد.
ـ عدالت طلبی و آزادی خواهی و مساوات جویی، نباید بدیل و جایگزین شریعت الهی باشد.
ـ دموکراسی نباید آلترناتیو نظام شورای اسلامی باشد.
ـ دولت انسان گرا و جامعه مدنی غربی، نباید بدیل و جانشین دولت و جامعه اسلامی باشد.
مراحل نهضت
مرحله تبلیغ و دعوت: در این مرحله افکار و معارف آیین اسلام، به جامعه معرفی و تبلیغ می شود.
مرحله تشکل: در این مرحله یاران و پیروان نهضت اسلامی انتخاب و سازماندهی می شوند تا ضمن تقویت روند تبلیغات اسلامی، زمینه را برای ظهور دولت اسلامی در عرصه سیاست و جامعه فراهم سازند.
مرحله ایجاد دولت اسلامی: در این مرحله نظام سیاسی اسلامی در جامعه برپا می شود و احکام و شریعت الهی اجرا و عملی می گردد.
مرحله احیای خلافت اسلامی: حکومت اسلامی فراگیر
روش البناء در تعامل با حکومت های موجود
شیخ حسن البناء جهت تعامل با حکومت های موجود که بخشی از اقدامات و اهداف راهبردی مرحله دوم نهضت اسلامی است، اصول و قواعدی را مطرح و چنین تبیین کرده است:
ـ ما قدرت و حکومت را برای «خود» نمی خواهیم و اگر کسی برای عهده دار شدن آن آماده باشد که به احکام و شریعت اسلام پایبند و وفادار باشد، او را انتخاب می کنیم. در این شرایط، ما همگی سربازان و هواداران او خواهیم بود، ولی در صورتی که کسی برای رهبری دولت اسلامی پیدا نکردیم، تشکیل حکومت بر عهده ما خواهد بود و ما جهت رسیدن و نیل به آن، از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد.
ـ ما طرح های خود را جهت اصلاح امور مسلمانان به دولت پیشنهاد می کنیم و با دولت با همان ادبیات و زبان خودش گفتگو خواهیم کرد.
ـ ما می دانیم کسانی که در دامن استعمار پرورش یافته اند، به خواسته ها و مطالبات ما در راه اصلاح امور و برپا کردن دولت اسلامی، گوش فرا نخواهند داد و ما انتظار نداریم که آن ها به خواسته های مشروع ما توجه کنند، ولی ما به نصیحت و موعظه و گفتگو با این دولت ها ادامه خواهیم داد تا حجت را بر آن ها تمام کنیم و وظایف شرعی خود را انجام داده باشیم.
البته ممکن است دولت با خشونت با ما رفتار کند، در این صورت ما باید از خود نرمش و انعطاف نشان دهیم تا توفان خشم دولت حاکمه! فروکش کند تا دیگر بار ما به عرصه مبارزه و مقاومت باز گردیم.
جایگاه زن در اندیشه نهضت حسن البناء
در طرح نهضتی حسن البناء، اهتمام به امور زنان و ارتقای جایگاه و مقام آنان، مکان ویژه ای دارد. وی در طرح اهتمام ویژه به امور زنان مسلمان پیشگام بوده و در واقع پاسخگوی متعهد یک ضرورت تاریخی بوده است. در اوایل دهه نخست قرن بیستم، مصر عرصه فعالیت هسته های جنبش آزادی زنان عرب بوده که با حمایت همه جانبه استعمار انگلیس در پوشش نهضت های روشنفکری و غرب گرایی پدیدار گشتند. جامعه زنان مصری، در آن شرایط همچون سایر زنان کشورهای اسلامی و عربی، در جهالت مطلق و عقب ماندگی فکری ـ فرهنگی قرار گرفته بودند و ابتکار عمل حسن البناء در ارتقای مقام زن مسلمان مصر، در واقع یک اقدام پیشگامانه و پاسخگو به مقتضیات اجتماعی و سیاسی مصر، آن زمان بوده است.
تأسیس سازمان ویژه خواهران به نام "اخوات المسلمات" ابتکار عمل مهمی در تاریخ فعالیت های حسن البناء و اخوان المسلمین بوده؛ زیرا این تشکیلات، بعدها به عنوان الگو و پیشگام نهضت زنان در جهان عرب و اسلام مطرح گشت. مبارزه با بیسوادی و نهضت آگاه سازی زنان مسلمان و اهتمام به تربیت کودکان و نونهالان، بخشی از آموزه های تربیتی و اقدامات عملی حسن البناء، جهت متحول ساختن جامعه زنان مصر بوده است.
از دیدگاه البناء ارتقای سطح معرفتی و انسانی زنان مسلمان، بخشی از روند عملیات تحول و تغییر جامعه اسلامی است و به فرآیند تشکیل جامعه و حکومت اسلامی کمک خواهد کرد. از دید وی بدون ارتقای مقام و جایگاه نیمی از جامعه یعنی زنان، موفقیت و پیروی نهضت اسلامی در جامعه مصری، ناممکن بوده است.
جنبش تقریب مذاهب اسلامی
یکی از انگیزه ها و عوامل حمله غیرمنصفانه سلفی ها با طیف های مختلف آن، به حسن البناء و اندیشه های او و جماعت اخوان المسلمین، اهتمام وی و دیگر رهبران اخوان المسلمین، به نهضت تقریب بین مذاهب اسلامی بوده است. در ادبیات سلفی های جدید، مناسبات اخوان المسلمین و رهبران آن با به اصطلاح مخالفان سنت به ویژه شیعیان مردود است و آن را یکی از ادله های انحرافات و بدعت گذاری این جماعت می دانند.
عمق اختلافات میان اخوان المسلمین و جریانات مدعی سلفی گری، در حوادثِ حمله وحشیانه صهیونیست ها علیه لبنان و حزب الله و مقاومت اسلامی، ملموس و هویدا شد تا آنجا که متأسفانه بعضی از علمای سلفی حتی دعا برای ِپیروزی مقاومت اسلامی لبنان را به خاطر حضور چشمگیر و بلامنازع حزب الله لبنان در این جبهه، حرام و مردود دانستند. در مقابل، اخوان المسلمین و رهبران آن ـ به ویژه در مصر ـ از مقاومت اسلامی در لبنان حمایت گسترده ای کرده و فتاوی علمای سعودی را مردود و مایه فتنه و فساد دانستند.
از دیدگاه حسن البناء نهضت تقریب مذاهب اسلامی بخشی از گستره نهضت وحدت اسلامی است که در خدمت اهداف عالیه نهضت اسلامی است. وی به عنوان یک اندیشمند اهل سنت و مؤسس و مرشد اخوان المسلمین از دیرباز، روابط خود را با علمای شیعه و حوزه های علمیه آن ها، برقرار و گام هایی به سوی تقویت جنبش تقریب مذاهب اسلامی برداشت و پس از او نیز رهبران و مرشدان اخوان المسلمین به تأسی از وی و در مسیر او، گام های مثبتی برداشتند.
به نظر حسن البناء اختلافات فقهی نباید عامل تفرقه مذاهب اسلامی باشد و تشدید اختلافات می تواند مایه ضعف امت اسلامی و زمینه ساز تشتت جامعه اسلامی شود. شیخ حسن البناء با توجه به واقعیت ها و نقش ارزنده شیعه در اعتلای اسلام و تمدن آن، مذهب شیعه امامیه را به رسمیت شناخت و از این رهگذر از علمای بزرگ الأزهر ـ مانند مرحوم شیخ محمود شلتوت و البته قبل از فتوای مشهور وی ـ در به رسمیت شناختن مذهب شیعه جعفری، به عنوان مذهب پنجم مسلمانان پیروی کرده است. البناء با داشتن روابط حسنه با علمای شیعه، از جمله پیشگامان نهضت تقریب مذاهب اسلامی محسوب می شود و خود جزو مؤسسین نخستین جماعهالتقریب بین المذاهب الاسلامیه در قاهره مصر در کنار علامه شیخ محمدتقی قمی بوده است.
خاطرات تاریخی ای درباره نقش تقریبی شیخ حسن البناء نقل شده، از جمله اینکه: به دنبال تبلیغات سوء سلفی های سعودی، در یک مراسم حج که حسن البناء نیز حضور داشت، بعضی از مصریان به علت عدم آشنایی با حقیقت تشیع، به شیعیان شرکت کننده در حج، اعتراض می کردند! مرحوم حسن البناء پس از اطلاع از این امر، در مرکز تجمع حجاج مصری حضور یافت و در یک سخنرانی روشنایی بخش هشدار داد که هیچکس حق تعرض به مسلمانان دیگر را ندارد و بعد افزود: فرقی که بعضی از اهل سنت با شیعیان دارند در این است که شیعه ها، اهل بیت پیامبر(ص) یعنی دختر وی، فاطمه زهرا(س) و اولاد او را بیشتر از آن ها دوست دارند و این امر، یک مزیتی است که شیعیان دارند و باید سرمشق ما مصریان که به اهل بیت((ع)) علاقه داریم، قرار گیرند.[1]
مرحوم علامه محمدتقی قمی، مؤسس «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر، نقل کردند که پس از حادثه قتل «ابوطالب یزدی» در حجاز توسط سعودی ها، سفر ایرانیان برای حج، چند سالی قطع شد... و پس از کوشش فراوان و برای رفع شبهات، دارالتقریب اقدام به چاپ کتاب «مناسک حج» بر اساس مذاهب چهارگانه اهل سنت و مذهب شیعه امامیه نمود تا کاملاً روشن گردد که در مسائل حج نیز وحدت نظر کلی میان مذاهب اسلامی وجود دارد، ولی متأسفانه مقامات سعودی مانع نقل کتاب مناسک به حجاز گردیدند و وقتی موضوع را با شیخ حسن البناء که خود جزو مؤسسین دارالتقریب بوده مطرح کردیم، راه حل جالبی برای انتقال کتاب مناسک حج «مذاهب خمسه» پیدا کرد و دستور داد که همه مسائل حج، در روزنامه رسمی ارگان اخوان المسلمین چاپ شود و سپس روزنامه ها را، توسط حجاج مصری به حجاز فرستاد و در میان حجاج پخش و توزیع گردید که اثر مثبت و درخشانی در ایجاد وحدت بین مسلمانان داشت.
نکته دیگر در این رابطه، ملاقات شیخ حسن البناء با آیت الله کاشانی در این سفر حج بود که پس از مذاکراتی، تصمیم می گیرند که یک کنفرانس اسلامی با شرکت شخصیت های جهانی اسلام، در تهران برگزار شود تا روابط صمیمانه بین مسلمانان، مستحکم تر گردد... ولی متأسفانه با مخالفت دولت وقت روبه رو گردید و به بهانه نداشتن بودجه!! از برگزاری آن جلوگیری به عمل آمد... و عجیب تر آنکه، حسن البناء هم پس از مراجعت به مصر، مدت کوتاهی نگذشت که توسط حکوت شاه فاروق، ترور شد... و طبق نوشته تاریخ نویسان مصری، طبق اسناد موجود، یکی از علل اساسی ترور وی علاوه بر قضیه فلسطین، همین ملاقات و تصمیم گیری جهان تشیع و دنیای اهل سنت برای «وحدت» بود.
قضیه فلسطین در اندیشه و عمل حسن البناء
فلسطین و مسائل آن، از جمله قضایای محوری در اندیشه سیاسی و مبارزاتی حسن البناء و اخوان المسلمین بوده است. مبارزه با انگلیس و صهیونیست ها در اندیشه مرشد اخوان، به عنوان بخش مهمی از مبارزه برای رسیدن به تشکیل دولت اسلامی و وحدت امت اسلامی می باشد. همانطور که اشاره شد در جنگ رژیم صهیونیستی و اعراب و حادثه تقسیم فلسطین و تأسیس دولت غاصب اسرائیل در سال 1948 م، حسن البناء به عنوان مجاهدی نستوه و رهبر اخوان، تمام امکانات و ظرفیت های تشکیلاتی سازمان را در خدمت آزادی فلسطین قرار داد و در راه بسیج مسلمانان و مجاهدین عرب از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و سرانجام هم جان خود را در این راه مقدس فدا نمود.
مبارزه اخوان المسلمین و رهبری آن، با استعمار انگلیس و حضور مجاهدین اخوان المسلمین در جبهه های نبرد فلسطین علیه صهیونیست ها در سال 1948 م، عامل اصلی در صدور فرمان انحلال جماعت اخوان المسلمین و ترور حسن البناء توسط دولت مزدور مصر، طبق پرونده های موجود و کتاب ها و اسناد منتشر شده، به دستور سفارت انگلیس و آمریکا در قاهره و موافقت دربار فاسد پادشاهی مصر، بوده است.
انشعاب در اخوان
بین سال های 1937و 1939 اعضایی که عقاید انفرادی داشتند، اخوان را به دلیل ناخرسندی از رویه حسن البناء که با تدبیر و صبورانه عمل می کرد، ترک کردند؛ زیرا به نظر آن ها اعمال وی آشکارا با اهداف آموزشی سازمان ناسازگار بود. در سال1939 اختلاف نظرها بر سر مسائل سیاسی و مصرف وجوه جمع آوری شده برای فلسطین در مصر و امتناع البناء از اجازه اقدام عملی از طریق توسل به زور، بذر جدایی طلبی و انشعاب را در جنبش اخوان کاشت. از آن جمله می توان به (جامعه جوانان محمدی) و پیوستن محمد ابوزید سردبیر نشریه النذیر به آن ها اشاره کرد.
ترور حسن البناء
انحلال جامعه اخوان باعث شد فعالیت های زیرزمینی آن شدت یابد. در 28 دسامبر 1948 نقراشی نخست وزیر وقت مصر در حال ورود به وزارت کشور مصر توسط یکی از جوانان اخوان ترور شد.
بعد از مرگ نقراشی، دولت جدیدی توسط دوست نزدیک وی ابراهیم عبدالهادی تشکیل شد. حسن البناء از همان ابتدا می خواست با عبدالهادی مذاکره کرده و مرگ نقراشی را محکوم کند، اما عبدالهادی قبول نکرد. عبدالهادی اقدامات شدیدی را در رابطه با انهدام شاخه زیرزمینی اخوان انجام داد. البناء که از دولت ناامید شده بود در نامه کوتاهی به نام (قول الفضل) تمام اتهامات به اخوان را رد کرد و انحلال آن را محکوم کرد. این آخرین نوشته بنا بود؛ چرا که وی در 12 فوریه 1949 به طور مرموزی در مقابل مقر سازمان مسلمانان جوان به هنگام سوار شدن در یک تاکسی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چند دقیقه بعد در بیمارستان درگذشت. تحقیقات و محاکمه های بعدی حاکی از دخالت نخست وزیر مصر و مأمورین پلیس در ترور حسن البناء بود.
فعالیت اخوان پس از قتل حسن البناء
پس از قتل حسن البناء، حسن الهضیبی به عنوان دومین مرشد العام اخوان المسلمین انتخاب شد. وی بعد از امضای قرارداد 1954 بین مصر و انگلستان توسط جمال عبدالناصر، وی را خائن خواند و اخوان اقدام به ترور ناصر کرد که این ترور نافرجام ماند و در نتیجه بسیاری از سران و اعضای اخوان المسلمین دستگیر و اعدام شدند.
بعد از ناصر و در زمان ریاست جمهوری انور السادات، به دلیل اعتقاد وی به سکولاریسم و مخالفت شدید با فعالیت اخوان، در ششم اکتبر 1981سادات توسط شاخه ای از اخوان المسلمین موسوم به (تکفیر و الهجره) به رهبری خالد الاسلامبولی ترورشد. از قتل سادات و اعدام اسلامبولی فشارهای زیادی بر اخوان المسلمین وارد شد و فعالیت های آن ها بیشتر جنبه مخفیانه و زیرزمینی پیدا کرد و دچار انشعابات زیادی شد.
اندیشه های اخوان المسلمین، واکنشی به عقب ماندگی جوامع اسلامی از یک سو و غرب زدگی از سوی دیگر بود. در اندیشه های بدوی اخوان المسلمین، کمتر اثری از نگاه تکفیری به چشم می خورد. نگاه تفکیری را باید محصول فشارهای سیاسی بعد از سال 1954 و سرکوب های شدید جمال عبدالناصر علیه این جنبش اسلامی دانست که اندیشمندان رده بالای اخوانی را به گوشه زندان ها برد و اندیشه های رده میانی را بعضاً به متن تفکر اخوانی کشانید.
حسن البناء در بدو تأسیس علناً این جنبش را «حقیقتی صوفیانه» خوانده بود که نشان از نگاه واسع وی به فرق اسلامی داشت، اما اخوانی ها در دهه 1980 به بعد با برقرار کردن رابطه با نیروهای سلفی ـ وهابی برآمده از خاندان آل شیخ در عربستان سعودی، صاحب نوعی اندیشه تکفیری شدند که به سلفی گری وهابیون نزدیک شد. به طوری که تکفیر در اندیشه معاصر اخوانی ها اگرچه از تکفیر حکام شروع شد، اما تا حدودی به تکفیر سایر مسلمین نیز انجامید که این گفتمان متأسفانه با اصول و مبانی اولیه مؤسس این جنبش فاصله زیادی پیدا کرد.
البته در مقام ارزیابی عملکرد هشت دهه حرکت اخوان المسلمین، دیدگاه ها و نظریات مختلف و متناقضی وجود دارد. با اینکه این سازمان توانسته است در سراسر جهان اسلام و عرب، منشأ خدماتی برای دنیای اسلام باشد، ولی رهبری این جنبش در روند حرکت و مراحل تاریخی خود بسان هر نهاد دیگری در عرصه عمل و حرکت مرتکب اشتباهاتی شده است.
منابع:
[1]. نقل خاطره از آیتالله سیدرضا صدر، برادر بزرگ امام موسی صدر در تاریخ 1375 هـ . ق.
تاریخ جمعیت اخوان المسلمین، از آغاز تا امروز، ریچارد میشل، ترجمه سید هادی خسروشاهی.
www.khosroshahi.org
www.bashgah.ir
www.porsemani.ir
سه شنبه 31 مرداد 1396 - 17:29:46