تهران- الکوثر: حزب فالانژهای لبنان (حزب الکتائباللبنانیة)، به عنوان یک جنبش به اصلاح ناسیونالیستی، در سال 1936 و توسط پیر الجمیل تأسیس شد.ماهیت فاشیستی و غیر انسانی این حزب از همان آغاز مشخص بود، چرا که یکی از اعضای آن، در خاطرات خود درباره نحوه شکلگیری حزب فالانژ مینویسد "پس از دیدار رئیس مؤسسه از آلمان، در خلال دوران نازیها، از لبنان شکل گرفت؛ در حقیقت حزب فالانژ، الهامگرفته شده از حزب نازیهای آلمان است".
"پیر جمیل"، موسس حزب فالانژهای لبنان
تقلید از حرکات نازیها در کنگرههای حزب فالانژ
حزب فالانژ، از ابتدای تأسیسش، تلاش ویژهای را برای اثبات سیاسی بودن و پنهان کردن بعد شبه نظامی خود داشت، از همینرو، بارها تلاش گستردهای را برای پیروزی در انتخاباتهای پارلمانی لبنان به خرج داد. در همین زمینه، در سال 1968 و پس از ایجاد ائتلاف سهگانه با احزاب "لیبرالهای ملی لبنان" و همچنین "جمعیت وطنی لبنان"، توانست صرفاً به 9 کرسی در پارلمان این کشور دست یابد. همچنین، دیگر تلاش این جریان نیز، برای فعالیتهای انتخاباتی در سال 2005 با شکست مواجه شد، به طوری که این حزب، تنها توانست 3 کرسی از پارلمان لبنان را بدست آورد.
کمپینهای تبلیغاتی حزب فالانژ
البته ناتوانی حزب فالانژ در انجام فعالیتهای سیاسی به حوزه انتخاباتی محدود نمیشد، چرا که فعالیتهای درونسازمانی حزب نیز به هیچوجه، رنگو بوی سیاسی نداشت. گفتنی است؛ "کریم بقرادونی" در سال 2001 و پس از مرگ جمیل به ریاست حزب انتخاب شد.اما تنها با گذشت مدت زمان اندکی، آتش جنگ داخلی حزب، برای رسیدن به رهبری، به قدری بالا گرفت که زنجیرهای از ترورهای درونسازمانی را ایجاد کرد. رقیب اصلی بقرادونی برای رسیدن به ریاست این حزب کوچک، "امینالجمیل" بود.
در نهایت و پس از درگیریهای درونحزبی، اعضای حزب فالانژ، برای پایان دادن به نزاعی که به تدریج داشت حزب فالانژ را به دست خودش از بین میبرد، به راهکاری دست یافتند که بیشتر به طنز شبیه بود! کمیته مرکزی حزب، برای آنکه الجمیل ناراحت نشده و از نبردهای داخلی کوتاه بیاید، سمتی جدید به نام "ریاست اعلی" را تعریف کرده و الجمیل را به ریاست آن گماشت و بقرادویی رئیس حزب باقی ماند!
همچنین از دیگر فعالیتهای ناکام سیاسی حزب فالانژ، مشارکت در بنیانگذاری حزب "القواتالبنانیة" بود. علیرغم اینکه حزب فالانژ، از اصلیترین مؤسسان این جریان تازه تأسیس به حساب میآمد، اما به دلیل نبود سازمان و تشکیلات صحیح حزبی، و صرفاً به علت مرگ رهبر فالانژها در سال 1948، این حزب تمام جایگاه خود را در القوات البنانیه از دست داد؛ کار تا جایی پیش رفت که چندین سال، پس از مرگ رهبر، شاهد انشعابات عدیدهای در درون خود بود.
ناتوانی حزب فالانژ، در پیشبرد فعالیتهای سیاسی، این حزب فاشیستی را ناچار کرد، برای دست یافتن به اهداف خود دست به اقدامات نظامی-تروریستی بزند.
البته با نگاهی به تاریخچه و عملکرد این حزب، میتوان دید، علیرغم آنکه حزب فالانژ، سعی در اظهار آرمانهای عربی-ناسیونالیستی دارد، اما در حقیقت در تمامی اقدامات کلیدی این حزب، نوعی همسویی قابل توجه با منافع رژیم صهیونیستی به چشم میخورد. از جمله اقدامات مطرح این حزب در صحنه سیاسی لبنان در 13 آوریل سال 1975 رخ داد، که طی آن شبهنظامیان فالانژ، یک اتوبوس حامل فلسطینیها را در منطقه "عینالرمانة" به طور کامل قتل عام کردند.
تصویری تاریخی از اتوبوس حامل فلسطینیها که فالانژها به آن جمله کردند
واکنشها به این اقدام تروریستی، آغازی بود بر جنگ داخلی لبنان، که 15 سال به طول انجامید و طی آن صدمات بعضا جبرانناپذیری به این کشور وارد شد. البته این تنها اقدام تروریستی فالانژها نبود، چرا که شبهنظامیان وابسته به این حزب، بارها و به طور پراکنده، با استفاده نامشروع از سلاح در خیابانها لبنان به هرکس که تشخیص میدادند فلسطینی است حمله کرده و آنها را میکشتند.
حمله به جوان فلسطینی از سوی فالانژهای لبنان
اما اصلیترین اقدام تروریستی و در حقیقت جنایت این حزب، که هیچگاه از صحنه تاریخ محو نمیشود، و مایه تنفر جامعه جهانی حتی از نام فالانژها شد، قتلعام "صبرا و شتیلا" بود. در سال 1982 "ایلی حبیقة"، یکی از رهبران نظامی این حزب با مشارکت ارتش رژیم صهیونیستی دست به قتلعام حدود 3500 فلسطینی که به مرزهای لبنان پناه آورده بودند، زدند. تاکنون، آمار و گزارشهای مختلفی از تعداد شهدای این جنایت و همچنین میزان نقش هریک از گروههای مشارکتکننده در آن منتشر شده است.
به طور کلی، هم ارتش رژیم صهیونیستی و هم حزب فالانژهای لبنان، سعی در نوعی شانهخالی کردن از این جنایت داشته و دارند. آنچه که مشخص است، نیروهای فالانژ (که از مخالفان اصلی پناه دادن در لبنانه به فلسطینیها بودند) پس از مهیا کردن مقدمات از سوی ارتش رژیم صهیونیستی، در شامگاه 16 آوریل 1982، به اردوگاه فلسطینیها یورش برده و طی 48 ساعت به طور مستمر، به کشتار آوارگان فلسطینی پرداختند.
تصاویری تکاندهنده از فردای قتلعام "صبرا و شتیلا"
گفتنی است؛ جانیان فالانژ، هیچ فرقی میان قربانیان قائل نشده و همه از جمله کودکان و زنان فلسطینی را از دم تیغ خود گذراندند. از آنجا که پس از ورود شبهنظامیان فالانژ به اردوگاه، ارتش رژیم صهیونیستی راه را به روی هرگونه خبرنگار و فعال رسانهای بسته بود، هیچ تصویری از لحظات کشتار در دست نیست.
"امنون کابلیوک"، خبرنگار اسرائیلی-فرانسوی، در کتاب خود، با موضوع قتلعام صبرا و شتیلا، که توسط "هلالاحمر"، منتشر شد تاکید کرده "تعداد کشتهشدگان قتلعام صبرا و شتیلا حداقل 3000 نفر است".
گفتنی است؛ ابعاد واکنشهای جامعه جهانی به این جنایت تاریخی به حدی بود که حتی دولت رژیم صهیونیستی نیز ناچار به تشکیل کمیتهای برای بررسی حوادث اردوگاه فلسطینیان شد. سرانجام، این کمیته، "آریل شارون"، وزیر دفاع وقت دولت رژیم صهیونیستی را مسئول مستقیم این جنایت برشمرد. البته شارون هیچگاه این اتهام را نپذیرفت و پس از آن نیز همچنان در کابینه این رژیم باقی ماند.
همچنین از جمله جانیان فالانژی که به اردوگاه فلسطینیان یورش برده و در فتلعام صبرا و شتیلا حضور داشتهاند، سمیر جعجع، از فعالان سیاسی حال حاضر لبنان و البته از مخالفان سرسخت حزبالله است.
"سمیر جعجع"، رئیس فالانژهای لبنان
این قاتل فالانژ، چندی پیش و در پی پاسخ قدرتمندانه سید حسن نصرالله به تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک لبنان، گفته بود "چه کسی به تو ماموریت داده است از حقوق لبنانی ها دفاع کنی سید حسن؟ پس چرا انتخابات پارلمانی برگزار شد؟ وجود رئیس جمهوری برای چیست"؟
وی همچنین در اظهار نظری سخیف و توهینآمیز ادعا کرده بود "شما چه کارهاید آقای سید حسن، بگذار ارتش پاسخ هر گونه تجاوز احتمالی را بدهد"!
این در حالی است که ارتش این کشور تاکنون چندینبار عدم توانایی خود را نه تنها در مقابله با تهدیدات خارجی، بلکه در مهار نا امنیهای داخلی این کشور نیز نشان داده است.
با توجه به همسویی و حتی همکاری این حزب و رهبران جانی آن با رژیم صهیونیستی، دشمنی سمیر جعجع و به طور کلی حزب فالانژ با پایگاه مقاومت در لبنان(حزبالله) کاملا قابل فهم است.
چهار شنبه 25 مرداد 1396 - 10:26:33