کدام کشور برنده جنگ خلیج فارس خواهد بود؟
قدرت سخت کشورهای عربی حاشیه خیلج فارس در چه وضعیتی است؟ سال ها قبل در کوران جنگ سرد حوزه روابط بین الملل متاثر از جریان های مختلف رئالیستی برای محاسبه قدرت یک کشور به قدرت سخت تکیه می کرد. تنها عوامل سخت افزاری مطالعه می شدند و در معادلات جای می گرفتند. یکی از عادات موازنه و مقایسه قدرت بین دو بلوک شمارش تانک ها و موشک های بالستیک و زیردریایی های اتمی بود. اما بعد از فراگیر شدن اقتصاد جهانی و پیشرفت جدی در پروسه جهانی شدن، عوامل بسیاری وارد عرصه قدرت شدند. اکنون رسانه، نفوذ فرهنگی و معنوی، انسجام اجتماعی و اقلیت ها و نیز شکاف های مختلف جامعه مورد مطالعه، به عنوان عوامل مهم وارد معادله شده اند. اکنون چه بسا کشورهایی که فاقد ارتش و نیروی مسلح هستند اما با اتکا به توانمندی اقتصادی به عنوان یک کشور موثر همواره در کنار قدرت های بزرگ نقش آفرینی می کند. هم چنین چه بسیاری کشورهایی با ارتش های بسیار بزرگ و پرجمعیت و توان نظامی اتمی که در منطقه ما حضور دارند اما زیر فشارهای مختلف اجتماعی و فرهنگی هستند. به عنوان نمونه پاکستان با بزرگترین ارتش منطقه که قریب به 900 هزار نفر نیرو و بالغ بر 10 هزار تانک و 200 سامانه پدافند هوایی اما فاقد توان ملی برای اثرگذاری در منطقه است. از سوی دیگر شهروندان این کشور نیز به عنوان کارگر دون پایه در سراسر دنیا خصوصا کشورهای عربی آواره هستند. در این سالها خصوصا بعد از بهار عربی سیاست پاکستان همواره متاثر از کاستی های اقتصادیش بوده. در سیل سالهای گذشته یکی از روزنامه نگاران غربی که از قحطی و گرسنگی میلیونی مردم سیل زده گزارش تهیه کرده بود، به عنوان کنایه گفت حال باید کلاهک های هسته ای و تانک هایشان را خورد کنند و به عنوان غذا و دارو به مردم در حال مرگ پاکستان تقدیم کنند. به هر حال در مطالعه و مقایسه قدرت سخت کشورهای عربی، اتکا بر همان روش های سنتی است و عوامل قدرت نرم در نظر گرفته نشده است. البته در این روش بخشی از واقعیت امکان تحلیل و بررسی را پیدا می کند. عربستان با 675 جنگنده، 233500 نیروی پیاده و 25000 احتیاط، 7960 تانک و 55 سازه دریایی رزمی نفر اول منطقه است. مقام دوم از آن امارات است با 497جنگنده و در پایان لیست، بحرین قرار دارد که مجموع نیروی پیاده آن 13500 نفر و 104 جنگنده در اختیار دارد. با توجه به علایم مندج در تصویر امکان مقایسه و مطالعه کل آمار نیز وجود دارد. اما نگاهی اجمالی به این منطقه نشان می دهد به طور طبیعی عربستان تمایل دارد نقش اول و رول ژاندارمی منطقه را ایفا کند. در این کشورهای کم جمعیت، کوچک و نفتی خلیج فارس هیچ قدرتی وجود ندارد. به تازگی قطر سر ناسازگاری دارد که با واکنش سعودی رو به رو شده است. عربستان در آن سوی آبهای خود یمن را دارد که کشوری فقیر و ضعیف است. بنابر این با توجه به وجود مکه و مدینه به عنوان قطب های مرکزی و سمبل های دین اسلام و نیز حضور پررنگ مدارس وهابی و دلارهای نفتی که برای این پروژه وهابی سازی جهان اسلام هزینه شده است، عربستان خواهان داشتن بالاترین و تعیین کننده ترین قدرت در منطقه باشد. بعد از آنکه نسل اول از زمامداران سعودی به اتمام رسیدند و دیگر از آن نسل کسی توان نقش آفرینی جدی ندارد حال نوبت به زمامداران جوانی رسیده است که دیگر در قبیله و چادهای عشایری مشق اداب عربی نکرده اند و آن خصلت محافظه کاری را ندارند. اینان در غرب درس خوانده اند و توسعه را می شناسند و پرشور و ریسک پذیر هستند. چندی قبل برنامه چشم انداز 2030 عربستان نشان داد که ولیعهد جوان سودای توسعه سعودی و عدم اتکا به نفت و خام فروشی را در سر می پرود. از سوی دیگر جنگ یمن نیز نشان داد که سعودی دیگر آن کشور محافظه کار که خواهان حل و فصل کدخدامنشانه امور در پشت پرده نیست. با وجود تغییرات جدی و عقد قراردادهای تسلیحاتی خیلی زود این شاخص ها نیز تغییر خواهد کرد. اکنون خاورمیانه و به ویژه خلیج فارس به انباری از سلاح های پیشرفته تبدیل شده است. امید است که رغبت سازندگان به آزمایش این تسلیحات در این منطقه فعلا بی پاسخ باشد. تمام نشانه ها حاکی از تغییرات بنیادین و طوفانی است و منطقه آبستن حوادث بزرگی است. منبع خبر : مطالعات جهان عرب
یک شنبه 4 تیر 1396 - 11:19:37