شاید 32 سال پیش که انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران به وقوع پیوست کسی فکر نمی کرد تشعشعات آن دیگر کشورها را هم بگیرد، به طوری که امروز شاهد موج گسترده بیداری اسلامی در بسیاری از کشورهای منطقه هستیم. اما بررسی انگیزه ها و نوع عملکرد بنیان گذار انقلاب اسلامی و دیدگاههای ایشان درباره ی بیداری اسلامی یکی از مواردی است که نشان می دهد این مسئله خیلی هم غیرقابل انتظار نبوده است.
اصلی ترین عامل توجه حضرت امام به بیداری اسلامی نشات گرفته از شناخت دقیق و صحیح ایشان از مکتب اسلام است. به طوری که نگاهشان نسبت به آیین مقدس اسلام همه جانبه و عمیق است و همواره از نگاه ناقص به اسلام هشدار می دادند و این مسئله را توطئه بیگانگان می خواندند، تا جایی که می فرمایند: «دست های اجانب برای اینکه مسلمین و روشنفکران مسلمان را، که نسل جوان ما باشند، از اسلام منحرف کنند، وسوسه کرده اند که اسلام چیزی ندارد؛ اسلام پاره ای احکام حیض و نفاس است! آخوندها باید حیض و نفاس بخوانند!»[1]
همین نگاه دقیق و جامع ایشان به اسلام و شناخت درست از احکام اسلام موجب شد تا در وهله ی اول خود ایشان در برابر ظلم و حکومت جور مقاومت کنند و حکومت اسلامی را برپا دارند و همچنین دیگران را هم به مقابله ی با ستم و حاکمان طاغوت دعوت کنند.
« شما قوانین اسلام و آثار اجتماعی و فواید آن را بنویسید و نشر کنید. روش و طرز تبلیغ و فعالیت خودتان را تکمیل کنید. اعتماد به نفس داشته باشید، و بدانید که از عهده ی این کار برمی آیید. ... اسلام را به مردم معرفی کنید تا نسل جوان تصور نکند که آخوندها در گوشه نجف یا قم احکام حیض و نفاس می خوانند و کاری به سیاست ندارند، و باید دیانت از سیاست جدا باشد. این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند، این را بی دین ها می گویند.»[2]
« اگر ما مسلمانان کاری جز نماز خواندن و دعا و ذکر گفتن نداشته باشیم، استعمارگران و دولت های جائر متحد آن ها هیچ کاری به ما ندارند.» [3]
همه ی این دیدگاه ها نشان دهنده ی تاکید فراوان امام به وجه سیاسی – اجتماعی اسلام و ناشی از جامع نگری ایشان نسبت به دین است که اسلام را از چند دستور عبادی و فردی فراتر می دانند، لذا بر همین مبنا و با توجه به شناخت دقیق و درست از اسلام ، ایشان همواره بر مبارزه با ظلم و بیداری اسلامی و اینکه نباید زیر بار ظلم رفت تاکید داشته اند و مسلمانان را در سراسر جهان به مقابله با حاکمان طاغوت دعوت می کردند.
« ما باید قیام کنیم در مقابل ظلم؛ مسلمان ها باید در مقابل جورها، در مقابل ظلم ها، در مقابل منکرات قیام کنند.»[4]
لذا تاکید بر ظلم ستیزی و بیداری اسلامی در نگاه حضرت امام خمینی (ره) دارای مختصات و مولفه های متعددی است که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنم.
امام نه تنها احکام اسلام، که بطور کلی بعثت پیامبر را هم را در راستای ظلم ستیزی و نفی طاغوت معرفی می کنند؛ و اعتقاد دارند که از اهداف اصلی پیامبران مبارزه با ظلم و حاکمان جور بوده است. تاکید ایشان بر ظلم ستیزی و و نفی ظلم به قدری است که اصلا مکتب اسلام را خلاصه ی در زیر بار ظلم نرفتن و ظلم نکردن می دانند؛ که البته بدون شک این نوع نگاه هم نتیجه دریافت دقیق و جامع ایشان نسبت به دین است.
«نبوت اصلا آمده است، نبی اصلش مبعوث است برای اینکه قدرتمندهایی که به مردم ظلم می کنند پایه های ظلم آن ها را بشکند.» [5]
« ملت اسلام پیرو مکتبی است که برنامه آن مکتب خلاصه می شود در دو کلمه ی ؛ لا تظلمون و لا تظلمون.»[6]
از مولفه های بیداری اسلامی در نگاه امام این است که ایشان همواره بر بیداری همه ی ملت ها، صرف نظر از جغرافیایی که در آن قرار دارند تاکید کرده اند و مبارزه را در هر کجا که باشد مد نظر دارند. مقابله با ظلم و مبارزه با طاغوت را منحصر در جا و مکان خاصی نمی دانند و تاکید دارند که مسلمانان در هر کجای عالم که هستند نباید اجازه جور حاکمان را بدهند. « برای من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه، صورت بگیرد آنجا خواهم بود.»[7]
یکی دیگر از مختصات بیداری اسلامی که در بینش امام جلب توجه می کند این است که ایشان مقابله با ظلم را نه تنها حق مسلمانان می دانند که آن را به عنوان تکلیف برمی شمارند و تاکید می کنند که هیچ مسلمانی حق ندارد رضایت بر حکومت ظلم و جور بدهد و باید به وظیفه خود نسبت به ایستادگی در برابر حکومت جور هر مقدار که می تواند عمل کند. اعتقاد به اینکه نفی ظلم علاوه بر اینکه تکلیف مسلمانان است، حق آن ها هم می باشد منبعث از نگاهی نو است که در پیشبرد این هدف هم تاثیر بیشتری خواهد داشت.
« هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به حکومت ظالمی –ولو یک ساعت. و همه ی ما مکلفیم که این حکومت هایی که روی کار آمده اند و برخلاف موازین الهی و موازین قانونی –حتی قانونی خودشان- هستند، همه ی ما مکلفیم که با آن ها مبارزه بکنیم. هر کس به هر مقدار که می تواند باید با این ها معارضه و مبارزه بکند و هیچ عذری پذیرفته نیست.» [8]
حضرت امام، همانطور که خودشان فردی پرهیزکار و عارف بودند و پس از سال ها خودسازی و کسب معارف عالی و نیل به درجات والای انسانی و اخلاقی، نهضت اسلامی ایران را شروع کردند؛ لذا همواره بر خودسازی و تزکیه نفس تاکید فراوان دارند. با مطالعه در آراء ایشان می توان دریافت که عدم تزکیه و خودسازی را عامل بسیاری از مشکلات مسلمانان می دانند و ظلم کردن و پذیرش ظلم را هم نتیجه همین مسئله می دانند. لذا یکی دیگر از مولفه هایی که در نگاه حضرت امام نسبت به بیداری و مقابله با ظلم دیده می شود این است که ایشان بی تفاوتی نسبت به ظلم و خود ظلم کردن را نتیجه عدم تزکیه و خودسازی افراد می دانند و تزکیه را مقدمه ی نفی ظلم می دانند.
« زیر بار ظلم رفتن مثل –ظالم- ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است. ... تزکیه، ذکر اسم الله و صلوه، این ها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا می کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم. دولت ها تزکیه نشدند و نخواهند شد –مگر خدا عنایت کند- و ظالمند. ملت هایی هم که تزکیه نشده اند، بار ظلم را به دوش می گیرند. » [9]
یکی از زیباترین و مهم ترین ترین مختصات دیدگاه امام در زمینه بیدار ی اسلامی تبلور قاعده «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء » در اندیشه ایشان است. « همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستسم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همه ی زمین ها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه ی روزها غفلت نکنند. ملت ها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند.» [10]
شاید بتوان گفت یکی از اصلی ترین عواملی که امام (ره) را از بسیاری افراد و مبارزین دیگر متمایز کرد و موجب پیروزی نهضت ایشان در ایران شد، قاطعیت عمل ایشان در مقابله با طاغوت و ظلم و جور آن ها بود و اینکه ایشان در این زمینه هیچ گونه سازشی را نمی پذیرفتند. مثلا در جریان مشروطه هم موقعیت مناسبی برای رهبران آن به وجود آمد، لکن آنچه که موجب عدم پیشبرد بهتر شد، تسامح و تساهل و سازشی بود که آن ها پیش گرفتند. یا سلطه ی آمریکا و استکبار بر بسیاری از کشورهای اسلامی نتیجه سازش آن ها با ابرقدرت ها می باشد. اما یکی از مهم ترین مولفه های امام خمینی(ره) درباره بیداری این است که ایشان سازش با ابرقدرت ها را ظلم بر بشر می دانند و می گویند: « سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرت ها، ظلم بر بشر است. آن هایی که به ما می گویند سازش کنید، آن ها یا جاهل هستند یا مزدور.» [11]
اینکه دولت های استکباری و استعمارگران از دیرباز تفرقه افکنی بین مسلمانان را یکی از جدی ترین راهبردهای خود برای اعمال سلطه بر آن ها در دستور کار داشته اند، چیزی نیست که امروز دیگر بر کسی پوشیده باشد. آن ها در طول سال های گذشته با افکندن بذر تفرقه بین مسلمانان و به ویژه طرح مباحثی مانند شیعه و سنی و دامن زدن به آن، تا امروز هم دارند از ماحصل آن بهره برداری می کنند، اما حضرت امام همواره بر این توطئه ی دشمنان تاکید کرده و آن را گوشزد می کردند . ایشان همواره بر وحدت کلمه بین مسلمین تاکید داشته و آن را یکی از لازمه های اصلی بیداری می دانند؛ «مستضعفین جهان، چه آن ها که زیر سلطه ی آمریکا و چه آن ها که زیر سلطه ی سایر قدرتمندان هستند اگر بیدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قیام نکنند، سلطه های شیطانی رفع نخواهد شد.» [12]
و دیگر اینکه امام بر صدور تجربه های حاصل از انقلاب اسلامی برای بیداری دیگر کشورها تاکید می کنند و می فرمایند: « ما به تمام جهان تجربه هایمان را صادر می کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتی، به مبارزان راه حق انتقال می دهیم و مسلما محصول صدور این تجربه ها، جز شکوفه های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملت های دربند نیست.»[13]
ایشان همچنین می فرمایند: « معنی صدور انقلاب ما این است که همه ی ملت ها بیدار بشوند و همه ی دولت ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه ی مخازن آن ها دارد به باد می رود و خودشان به نحو فقر زندگی می کنند نجات بدهد.» [14]
« مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت –ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»[15]
[1] کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی (ره) ص 12
[2] کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی (ره) ص 22-21
[3] کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی (ره) ص 22
[4] صحیفه امام، جلد 21، ص 3
[5] صحیفه امام، جلد 4، ص 162
[6] صحیفه امام، جلد 4، ص 81
[7] صحیفه امام، جلد 5 ص 301
[8] صحیفه امام، جلد 5، ص 30-29
[9] صحیفه امام، جلد 18، ص 499
[10] صحیفه امام، جلد 10، ص 123-122
[11] صحیفه امام، جلد 18، ص 500
[12] صحیفه امام، جلد 17، ص 429
[13] صحیفه امام، جلد 20، ص 325
[14] صحیفه امام، جلد 13، ص 281
[15] صحیفه امام، جلد 21، ص 327
دو شنبه 1 خرداد 1396 - 13:39:0