از زمان ورود رژیم صهیونیستی به خاک فلسطین، این رژیم اشغالگر با پیشروی تدریجی و گام بهگام در داخل سرزمین فلسطین، شهرک هایی را برای اسکان مهاجران یهودی تأسیس نموده است. آنچه مسلم است این است که آنها از همان ابتدای ورد به سرزمین فلسطین یک برنامه درازمدت و از پیش تعیین شده برای خلق یک دولت یهودی را دنبال مینمودند.
لذا سادهاندیشی است که در برخی از تحلیل ها گفتهمیشود، ساکنین عرب زبان و عرب نژاد در بیتالمقدس، قسمتی از زمینهایشان را به یهودیان مهاجر فروختند و آنها هم بنا به حقی که داشتند، احداث اماکن تفریحی ورزشی، مدارس و دانشگاهها، پادگانهای نظامی، بیمارستان و … را در دستور کار خود قرار دادند و زمینه تشکیل دولت یهودی را بهوجود آوردند.
این در حالی است که در دنیا شاهد بسیاری از اقوام و مذاهب هستیم که هم از حیث شمار شهروندان و هم به لحاظ توان اقتصادی از نفوذ بالایی برخوردارند اما به هیچ وجه به فکر به وجود آوردن یک دولت مجزا نبودهاند. با این وجود، رژیم صهیونیستی، زمین های مسلمانان را به زور تصاحب نموده و آنجا را سرزمین اجداد خود میدانند. به گونه ای که امروزه نه تنها در خاک فلسطین اقدام به اجرای اهداف استعماری خود می کند، بلکه در سطح منطقه نیز تنشهای خطرناکی را در داخل کشورهای مسلمان منطقه مدیریت می کند.
بر همین اساس، در این مقاله سعی بر آن است تا ذیل محورهایی به این سؤالات پاسخ داده شود که اساساً ایدئولوژی و هدف صهیونیسم از دخالت های خود در غرب آسیا چیست؟ همچنین پیشروی سرزمینی رژیم صهیونیستی در خاک فلسطین چگونه بوده و در صورت نبود مقاومت فلسطین چه سرعتی در آینده به خود خواهد گرفت.
۱- ایدئولوژی و هدف رژیم صهیونیسم برای تسلط بر منطقه غرب آسیا
امام خمینی (ره) در ارتباط با اهداف اساسی رژیم صهیونیستی صراحتاً بیان میدارد که اساساً شکلگیری این رژیم از همان ابتدا در جهت اعمال فشار علیه اسلام و مسلمانان و راه انداختن چالشهای منطقهای بوده است «این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمیباشد، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه مناطق غرب آسیا است.
نقشه، استیلا و سیطره صهیونیزم و استعمار بر دنیای اسلام و بیشتر سرزمینهای زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی میباشد.» بنابر این، ایدئولوژی این دولت حول باوری سیاسی از یهودیت شکل گرفته است که به شدت غیر ستیز و دشمن ساز است و هر آن کس که گونهای فراتر یا فروتر از چارچوبهای تفکر صهیونیستی بیندیشد را «دیگری» یا «غیر» تلقی کرده و آن را مستلزم طرد و رفض جدی میداند.
در همین راستا، سیاستهای درازمدت رژیم صهیونیستی و کشورهای همپیمانش در میان کشورهای مسلمان غرب آسیا، اعمال قدرت و سلطه، گسترش حوزه نفوذ و برتری منطقهای است. بدین صورت که از یک طرف سعی میشود سیاستهای سلطهجویانه حفظ شود و از سوی دیگر این سیاستها برمبنای استراتژیهای تهاجمی تدوین میگردد. درواقع موضع صهیونیستها، در میانمدت و یا بلندمدت، فقط بر مبنای استراتژی تهاجم دنبال میشود. ازاینرو، امام (ره) اتخاذ هرگونه سیاست سازشکارانه و همراه با مسامحه را در برابر آنها جایز نمیدانند: «اگر سست بگیرید، اینها تا فرات میخواهند بروند. اینها همه اینجا را ملک خودشان میگویند هست.»
مقام معظم رهبری نیز در ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین ضمن تمجید از نیروهای مقاومت، سازش با این رژیم جعلی را مساوی با پیشروی سرزمینی آنها، حتی فراتر از جغرافیای کنونی فلسطین میداند. «نقش مقاومت در دورههای بعد از اشغال بر کسی پوشیده نیست و یقیناً نمیتوان حتّی نقش مقاومت را در پیروزیِ ولو مختصرِ جنگ سال ۱۳۵۲ مصادف با ۱۹۷۳ میلادی نادیده انگاشت؛ و از سال ۱۳۶۱ مصادف با ۱۹۸۲ میلادی که عملاً بار مقاومت بر دوش مردم داخل فلسطین قرار گرفت، مقاومت اسلامی لبنان- حزبالله- از راه رسید تا یاریگر فلسطینیان در مسیر مبارزاتیشان باشد. اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمینگیر نکرده بود، اینک شاهد دستاندازی آن به دیگر سرزمینهای منطقه بودیم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیج فارس و غیره؛ آری این دستاورد بسیار مهم است"
از بررسی کنش سیاسی-نظامی صهیونیستها و بیانات مقام معظم رهبری و امام میتوان به این نتیجه دست یافت که سیاست توسعه ارضی و گسترش آن از نیل تا فرات، از اهداف اساسی بنیانگذاران دولت یهود به شمار میرود. در همین راستا، همواره بازگشت به ارض موعود با تمسک به متون مذهبی و بر اساس تفاسیر دینی، بخشی از برنامههای رهبران سیاسی رژیم صهیونیستی را به خود اختصاص میدهد تا از این طریق نوعی علاقه ملی و احساس ملیگرایی را در میان یهودیان برای بازگشت به سرزمین فلسطین ایجاد نمایند. آنها برای تحقق مقاصد و نیاتشان، از امکانات نظامی و اقدامات تروریستی جهت پیشروی و توسعه ارضی و همچنین تسلط بر اماکن مذهبی مانند بیتالمقدس استفاده میکنند.
در همین راستا، بنگوریون در سی و یکم اوت ۱۹۴۹ در دیدار با گروهی از امریکائیها، چنین گفته است: «اگرچه ما رویای ایجاد دولت اسرائیل را عملی کردهایم، هنوز در آغاز کار قرار داریم. در حال حاضر، جز نهصد هزار یهودی در اسرائیل زندگی نمیکنند و حالآنکه اکثریت قوم یهود هنوز در خارج حضور دارند. تلاش آینده ما این است که همگی یهودیان را به اسرائیل بیاوریم. ».
علاوه بر این، صهیونیستها همانطور که اشاره شد، اهدافی فراتر از سرزمین فلسطین دنبال می کنند. به عنوان مثال به صورت مستقیم وارد خاک سوریه میشوند و بهطور رسمی هدف خود از تجاوز به خاک سوریه را جلوگیری از ورود تجهیزات از خاک سوریه به حزب الله لبنان عنوان می کنند.
این در حالی است که در پس این ادعاها، هدف استراتژیک بسیار مهمتری را دنبال میکنند. توضیح آنکه، آنها با هدف قرار دادن ارگانهای دولتی در سوریه سعی دارند تا مانع رسیدن ارتش سوریه به پیروزی قریب الوقوع در برابر شورشیان تحت حمایت غربی ها در این کشور شوند، و البته در ادامه این تلاش، گسترش فرقهگرایی در منطقه غرب آسیا برای آنها اهمیت ویژه ای دارد .
علاوه بر این، در صورت وقوع شکست دولت سوریه، قطعاً اسرائیل دو هدف دگر را دنبال خواهد کرد تا به منافع مدنظر خود دست یابد: "یکی آنکه صهیونیستها دیگر نگران پس دادن بلندیهای جولان به سوریها پس از تاراج آن از جنگ مشهور در سال ۱۹۷۶ میلادی نخواهند بود و دیگری و احتمالاً مهمترین سود آنها، سعی در تقسیم کردن خاک سوریه به کشورهای کوچکتر بوده و ضمن آن تسریع در نزاع قومی و فرقهای باعث میشود که درگیری بین فرقههای شیعه و سنی در سوریه، موجب از همپاشی تمامیت ارضی این کشور شود."
۲- پیشروی سرزمینی رژیم صهیونیستی و کیفیت آن در صورت نبود مقاومت
در ارتباط با فرایند پیشروی رژیم صهیونیستی، باید بیان داشت که در شرایط کنونی، در داخل کشور فلسطین، پیشروی تدریجی این رژیم جهت سلطه کامل بر مسجدالاقصی به مرزهای نگران کنندهای رسیده است. این پیشروی در چند محور جریان دارد که عبارتاند از: ۱- اشغال و فتح جغرافیای مسجدالاقصی و کنار گذاشتن مسلمانان از سلطه بر آن. ۲-مستقر نمودن نیروهای امنیتی در حاشیه و اطراف مسجد و کامل نمودن محاصره امنیتی آن. ۳- تخریب مستقیم و غیرمستقیم مسجد از داخل و بیرون به بهانههای مختلف چون حفاری زیر مسجد با هدف پیدا کردن آثار تاریخی یهود و تغییر شناسنامه آثار تاریخی و کشفیات اسلامی و تبدیل آنها به آثار یهودی. ۴- امنیتی و نظامی کردن حرم قدسی و تقسیم حرم بین یهودیان و مسلمانان از سوی سران رژیم صهیونیستی به عنوان راه حل، تا از این طریق تسلط تدریجی صهیونیستها بر مسجدالاقصی تحقق یابد و جریان یهودیسازی حرم مقدس عملیاتی شود که در صورت توفیق در این زمینه، فاجعهای دینی و سیاسی برای جهان اسلام خواهد بود. به نظر میرسد این تلاشها در چند محور صورت میپذیرد:
الف- از بین بردن معالم و آثار اسلامی به بهانه توسعه خدمات شهری
ب- جلوگیری از بازسازی و ترمیم مناطق قدیمی شهر و عملاً تبدیل مناطق اسلامی به بافتهای فرسوده.
ج- ایجاد شهرکهای صهیونیستی نشین در داخل و اطراف شهر بیتالمقدس و در مناطق مهم کشور فلسطین
د- تغییر وضعیت دیموگرافی و ساختار جمعیتی شهر بیتالمقدس و تزریق جمعیت یهودیان صهیونیست به شهر از طریق واگذاری واحدهای مسکونی به قیمتهای ناچیز و تسهیلات به شهرکنشینان و کوچ کنندگان یهودی از خارج به اسرائیل.
2- قرار دادن مدیریت شهری در اختیار یهودیان با تغییر معادله جمعیتی و قانونمند کردنِ ظاهریِ روند یهودی سازی بیتالمقدس، تغییر اسامی محلات و خیابانها و کوچهها به اسامی عبری، و عبری کردن تابلوها و غیره.
حال سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که در مقابلِ پیشروی جسورانه رژیم صهیونیستی، کشورها اسلامی، نهادهای عربی و نیروهای مقاومت چه تلاشی داشتهاند؟
3-۱- کشورهای عربی
واقعیت آن است که امروزه بخش وسیعی از کشورهای جهان عرب، توان نظامی و مدیریتی و مؤسساتی خود را بجای نابودی رژیم صهیونیستی، برای سرنگونی نظام سوریه به عنوان دژ مقاومت ضد صهیونیستی در جهان عرب بسیج کرده و دیگر بخشهای جهان اسلام را هم در این رویکرد انحرافی درگیر ساختهاند؛ بنابراین، امروزه برخی از کشورهای عربی با گم کردن راه و دشمن اصلی، وارد جنگ ناتمام مذهبی سنی-شیعی شده و راه تسلط آمریکا و رژیم صهیونیستی را نه تنها بر حرم قدسی مسجدالاقصی و بیتالمقدس بلکه بر سراسر جهان اسلام هموار میسازند.
3-۲- نهادهای اسلامی و عربی
در میانه این وضعیت فاجعهآمیز، نهادهای اسلامی و عربی نظیر سازمان همکاریهای اسلامی، که بهطور اصولی برای دفاع از بیتالمقدس تأسیس شده است عمدهترین کاری که میکنند، صادر کردن بیانیههای محکومیت خالی از هرگونه تأثیری است، چرا که این سازمانها در برگیرنده نمایندگان دولتها هستند که عمده آنها همپیمان آمریکا بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی و متحدان آشکار و پنهان این رژیم هستند و متأسفانه بیشتر این دولتها تبلور اراده و خواست ملتهایشان نیستند و لذا کار چندانی از آنها برنمیآید، این نهادها زمانی خواهند توانست اثرگذاری کنند که تجلیگر اراده ملتها و منافع و امنیت ملی و اسلامی کشورها و امت اسلامی باشند. سیر قهقرایی اتحادیه عرب نیز خصوصاً پس از وقوع انقلابهای بیداری در برخی کشورهای عربی و تسلط کشورهای به شدت مرتجع عرب روند نزولی یافته است.
3-۳- نیروهای مقاومت
این در حالی است که نیروهای مقاومت چون حزب الله لبنان و حماس، سالها است که با تمام توان خود علیه رژیم صهیونیستی فعالیت نموده و سعی در بر هم زدن اهداف استعماری این رژیم دارد. در این زمینه نیز تا کنون جنگهای زیادی صورت گرفته است.
به عنوان مثال جنگهای ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه نمادی از مقاومت بینظیر جنبش مقاومت علیه رژیم صهیونیستی است. مقام معظم رهبری در همین رابطه میفرمایند "جنگ ۳۳ روزه لبنان و جنگهای ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در غزّه، همگی صفحات درخشانی از کارنامه مقاومت است که موجب افتخار تمام ملّتهای منطقه، جهان اسلام و همه انسانهای آزادیخواه جهان است. در جنگ ۳۳ روزه، عملاً همه راههای امدادرسانی به ملّت لبنان و مقاومان سلحشور حزبالله بسته شده بود، امّا به یاری خداوند و اتّکاء به نیروی عظیم مردم مقاوم لبنان، رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی ایالات متّحده آمریکا، شکست مفتضحانهای را متحمّل شدند که دیگر بهآسانی جرئت حمله به آن دیار را نخواهند کرد. مقاومتهای پی در پی غزّه، که اینک به قلعه شکستناپذیر مقاومت مبدّل شده است، در طی چند جنگ پیاپی نشان داد که این رژیم، ضعیفتر از آن است که در مقابل اراده یک ملّت، توان ایستادگی داشته باشد."
این مقاومتها گاه با تهدیدات گفتاری رنگ و بوی خاصی از اقتدار را نیز به خود میگیرد. به عنوان مثال، سید حسن نصرالله در یکی از سخنرانیهای خود در ماه محرم به اشغالگران فلسطین هشدار داد که در صورت وقوع جنگ هیچ منطقه امنی را در امتداد خاک فلسطین اشغالی پیدا نخواهند کرد که موشکهای حزبالله لبنان به آنجا نرسد. این گویهها نقش بازدارنده مهمی را جهت پیشگیری از حمله احتمالی رژیم اشغالگر قدس در غرب آسیا ایفا میکند. همچنین تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به غزه و شکست آن، عمق تفکر صهیونیستها در رابطه با آغاز جنگ بر ضد لبنان را راکد کرده و باعث شد رژیم صهیونیستی در مفهوم اشغالگری زمینی که در جنگ آینده نسبت به آن تهدید کرده است، تجدیدنظر کند.
از طرفی نیز، حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی، از شرایط نه صلح و نه جنگ کنونی با دشمن صهیونیستی برای افزایش آمادگی خود در عرصههای مختلف استفاده میکنند. به گونهای که امروزه رژیم صهیونیستی بجای اقدامات گسترده نظامی، تنها در حد رسانههای خود، هر از چند گاهی تهدیداتی را بر ضد نیروهای مقاومت داخل فلسطین و ساکنان جنوب لبنان به ویژه ساکنان مناطق مرزی مطرح می کنند که میتوان آن را در چارچوب جنگ روانی موجود ارزیابی کرد.
این در حالی است که ساکنان و زائران مناطق جنوبی لبنان معتقدند این تهدیدات از حد تلاش برای ارعاب فراتر نمیرود و حتی اگر به واقعیت نیز بپیوندد، مردم لبنان کسانی هستند که در بدترین شرایط جنگی زندگی کردهاند، لذا آماده هر نوع مقابله با هر حماقت اسرائیل هستند. حتی اگر این حماقت به قیمت جان و مال آنها باشد؛ بنابراین، می توان به صراحت بیان داشت که در صورت نبود مقاومت، همانطور که مقام معظم رهبری و امام خمینی پیشبینی نمودند، رژیم صهیونیستی میتوانست اهداف استعماری خود را فراتر از مرزهای فلسطین اشغالی، حتی در کشورهای سوریه، اردن، مصر و خلیج فارس تا فرات دنبال کند.
جمعبندی
بنابر آنچه گفته شد رژیم صهیونیستی اهداف داخلی و خارجی گسترده ای دارد که آن را با انگیزه های مذهبی نیز عجین نموده است. در این میان آنچه تاکنون باعث شده تا این رژیم به تمایلات خود دست نیابد را میتوان در کلام مقام معظم رهبری در زمان تمجید از نیروهای مقاومت دریافت. بخصوص آنجا که میفرمایند مهمترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژههای صهیونیستی است. پروژههای بلندمدت و کوتاهمدتی که با محاسبات دقیق تدوین شدهاند.
در این میان، موفّقیّت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، «یعنی توانسته برنامه اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کلِّ منطقه بود، به شکست بکشاند. در این روند، باید به حق، از اصل مقاومت و سلحشورانی که در دورههای مختلف و از همان ابتدای اجرای پرده تأسیس رژیم صهیونیستی به مقاومت پرداختند و با تقدیم جان خود، پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشته و نسل به نسل آن را منتقل کردند، تجلیل شود». این مقاومت شجاعانه، امروزه توانسته نقش بازدارنده و پیشگیرانه منحصر به فردی در زمان و صحنه ای ایفا کند که بسیاری از کشورهای عربزبان منطقه غرب آسیا، از تلاش جهت تحقق حقوق مردم مظلوم فلسطین غافل شده اند.
منبع: اندیشکده تبیین
شنبه 9 اردیبهشت 1396 - 13:24:34