یک پند و هزار نکته باریکتر از مو:

حکایت چوب فروش و منبت کار

یک شنبه 6 فروردین 1396 - 13:8:33
حکایت چوب فروش و منبت کار

نقل است از حاج اسماعیل دولابی که در بازار چوب فروش ها، در هر حجره روزی چند کامیون چوب معامله می شود ولی در پایان روز که سؤال کنی چقدر کاسبی کرده اید، می گویند مثلا ده هزار تومان.

اما یک منبّت کار، تکّه ای از آن چوب ها را می گیرد و حسابی روی آن کار می کند و بر روی آن نقش می اندازد و همان تکّه چوب را صدهزار تومان یا بیشتر می فروشد.

گاهی اوقات آن قدر نفیس می شود که نمی شود روی آن قیمت گذاشت.

در اعمال عبادی هم زیاد عبادت کردن چندان ارزش ندارد، بلکه روي عمل حسابی کار کردن و آن را خوب از کار در آوردن و حقّ آن را ادا کردن نتیجه بخش است.

زیارت عاشورا را، مناجات شعبانیه را، نماز شب را یک دفعه بخوان، ولی خوب بخوان؛ لازم نیست خیلی بخوانی.

در خیلی خواندن، خطر عادت شدن و بی روح و بی توجه تکرار کردن وجود دارد.

مبادا یک عمر توي ظاهر و لفظ و اصطلاح باشید، آنچه مهم است خاصیت و باطن است.

مبادا یک عمر با قواعد و الفاظ بازي کنید و از اصل و مغز غافل بمانید.


یک شنبه 6 فروردین 1396 - 13:7:21

دسته بندی :