به اشتراک بگذارید

هدف واقعی نتانیاهو از بزرگ‌نمایی توان موشکی ایران چیست؟

یک پژوهشگر مسائل رژیم صهیونیستی در تحلیل جدید خود به واکاوی انگیزه‌های پشت ادعاهای اخیر نتانیاهو درباره توان موشکی ایران پرداخته و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی می‌تواند ایران را به عرصه تقابل جدیدی بکشاند یا در نهایت در برابر محافظه‌کاری واشنگتن شکست خواهد خورد.

هدف واقعی نتانیاهو از بزرگ‌نمایی توان موشکی ایران چیست؟

محمد هلسه، پژوهشگر مسائل رژیم صهیونیستی در یادداشتی نوشت: در آستانه دیدار نتانیاهو و ترامپ، تبلیغات گسترده رژیم صهیونیستی درباره «تهدید موشکی ایران» و «آمادگی برای حمله پیش‌دستانه» بار دیگر ابعاد جدیدی از جنگ روانی و محاسبات سیاسی داخلی این رژیم را آشکار کرده است. این روایت‌سازی‌ها نه بر اساس ارزیابی واقعی تهدید، بلکه بیشتر در راستای تأمین اهداف کوتاه‌مدت نتانیاهو در عرصه داخلی و بین‌المللی طراحی شده است.

 جنگ روانی به مثابه ابزار سیاست داخلی نتانیاهو

ادعاهای مکرر مقامات صهیونیستی درباره توان موشکی ایران و خطر حمله قریب‌الوقوع، پیش از هر چیز بازتابی از بحران سیاسی داخلی نتانیاهو است. منابع حزب لیکود تأیید می‌کنند که نتانیاهو به دنبال به تعویق انداختن کنفرانس حزب و حتی انتخابات آینده با ایجاد فضای «اضطراری امنیتی» است. این تاکتیک به او امکان می‌دهد تا با مطرح کردن خطر خارجی، توجه افکار عمومی را از اتهامات فساد و بحران مشروعیت خود منحرف کرده و اتحادی موقت در پشت سر «تهدید وجودی» ایجاد کند.

بیشتر بدانید

لایحه اعدام سریع اسرا؛ تبدیل پزشکی به ابزار قتل در رژیم صهیونیستی| فلسطین الصمود

لبنان در تنگنای پایان سال: فشار برای خلع سلاح مقاومت و انتظار نتایج دیدار ترامپ و نتانیاهو| مع المراسلین

بازی با ارقام؛ تحریف واقعیت برای القای ضرورت حمله

ارقام اغراق‌آمیزی مانند «دارا بودن ۲۰۰۰ موشک» یا «تولید سالانه ۳۰۰۰ موشک» توسط رسانه‌های صهیونیستی، نه بر اساس اسناد اطلاعاتی مستدل، بلکه بخشی از مهندسی ذهن افکار عمومی داخلی و بین‌المللی است. هدف، تبدیل «گزینه حمله» به «ضرورت استراتژیک» است. این ادعاها حتی در محافل امنیتی خود رژیم صهیونیستی مورد تردید است، چرا که ایران همواره بر ماهیت دفاعی و بازدارنده توان موشکی خود تأکید داشته و هیچ نشانه‌ای از تهاجم اولیه از سوی آن مشاهده نشده است.

 نتانیاهو و بازی بزرگ با واشنگتن؛ معامله‌ای خطرناک

نتانیاهو در دیدار با ترامپ به دنبال «معامله بزرگ» است: پیشنهاد حمله به ایران در ازای پذیرش طرح صلح آمریکا برای فلسطین (معامله قرن) و عادی‌سازی روابط با برخی کشورهای عربی. او می‌کوشد با مرتبط کردن تمام جبهه‌های درگیری (غزه، لبنان، یمن، سوریه) به ایران، این تصور را ایجاد کند که حل مناقشه منطقه‌ای تنها از طریق مقابله با «دشمن مرکزی» (ایران) ممکن است. این استراتژی، تلاشی برای فرار از بن‌بست نظامی در جبهه‌های فرعی و انتقال هزینه‌های جنگ به آمریکاست.

محدودیت‌های استراتژی نتانیاهو؛ تردید واشنگتن و واقعیت میدانی

علیرغم تمام تلاش‌های نتانیاهو، دو مانع بزرگ پیش روی او وجود دارد: نخست، تردید ذاتی ترامپ و حلقه مشاورانش در ورود به جنگی پرهزینه با ایران که می‌تواند نظم منطقه را بر هم زند و منافع اقتصادی آمریکا را به خطر بیندازد. دوم، واقعیت میدانی قدرت بازدارندگی ایران که نه تنها پس از جنگ ۱۲ روزه تضعیف نشده، بلکه با گسترش شبکه موشکی و پهپادی تقویت شده است. هرگونه حمله محدود می‌تواند به درگیری گسترده و غیرقابل کنترلی تبدیل شود که طبق ارزیابی‌های نظامی صهیونیستی، این رژیم را در جنگ چندجبهه‌ای فرسایشی قرار می‌دهد.

 آینده محتمل؛ تشدید جنگ روانی و تنش‌های کنترل‌شده

در کوتاه‌مدت، احتمالاً شاهد تشدید جنگ روانی، نشت اطلاعات هدفمند و perhaps درگیری‌های محدود در سوریه یا عراق خواهیم بود. اما حمله تمام‌عیار به ایران به دلیل محاسبه پیچیدۀ هزینه-فایده برای هر دو طرف (آمریکا و رژیم صهیونیستی) محتمل نیست. استراتژی ایران نیز مبتنی بر صبر و افزایش توان بازدارندگی چندلایه است تا وادار به واکنش عجولانه نشود. سناریوی محتمل، ادامۀ وضعیت «تنش بدون جنگ تمام‌عیار» است که در آن هر طرف سعی می‌کند با حداقل هزینه، حداکثر امتیاز را در میدان روانی و دیپلماتیک کسب کند.

پربازدیدترین