بررسی گزارشی درباره برنامهریزی غربیها برای جنگ با ایران و نقش آنها در جنگ ۱۲روزه در سرمقاله شماره جدید روزنامه اینترنتی KHAMENEI.IR منتشر شد.
گزارش تفصیلی مشترک واشنگتن پست و فرانتلاین با عنوان «کشتن اتاق فکر»، اگرچه با ادبیات پیروزمندانه غربی تنظیم شده، اما در بین سطور خود حامل اعترافی است که سالها انکار میشد: تصمیم برای حمله به ایران، یک واکنش لحظهای به بنبست دیپلماتیک دور جدید مذاکرات دوره دولت دکتر پزشکیان نبود، بلکه اجرای فاز نهایی یک پروژه «بیستساله» بوده است؛ یعنی همان دستکش مخملی مذاکره روی پنجهی چدنی همیشگی. جنگ ۱۲ روزه خرداد ۱۴۰۴ ناگهانی نبود؛ فقط لحظه صفرِ طرحی قدیمی فرا رسید.
بیشتر بدانید
یلدا، نماد پیروزی نور بر تاریکی: نگاهی به سنتهای دیرینه ایرانی| مراحب
روز شهید عراقی؛ درخواستهای سیاسی برای دولتی مقتدر و عملگرا| عراق الغد
چندی پیش نیز، تصویری معنادار منتشر شد: دونالد ترامپ در کاخ سفید از خلبانانی که عملیات «چکش نیمهشب» (Midnight Hammer) را علیه تأسیسات هستهای فردو اجرا کردند، تقدیر میکند. اما جملهای که ترامپ در آن نشست نقل کرد، میتوانست از انفجار بمبهای ۳۰ هزار پوندی GBU-57 پرصداتر باشد: «خلبانان به من گفتند ما ۲۲ سال است که این مسیر را تمرین میکنیم؛ سالی سه بار، برای بیست و دو سال.»
این عدد تصادفی نیست. ۲۲ سال، دقیقاً با سال ۲۰۰۳ و آغاز پرونده هستهای ایران همپوشانی دارد؛ یعنی درست در همان روزهایی که دیپلماتهای وزرای خارجه سه کشور اروپایی با واسطه از آمریکا به کاخ سعدآباد میآمدند و ایران به تشخیص دولتمردان آن روز به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود فعالیت غنیسازیاش را تعلیق کرد، در نیروی هوایی آمریکا، بمباران نطنز و فردو تمرین میشد.
گزارش واشنگتن پست تصریح میکند که سطح هماهنگی عملیاتی آمریکا و اسرائیل در «عملیات نارنیا» (ترور دانشمندان هستهای در شب اول جنگ) بیسابقه بوده است. طبق این اسناد، طرح حمله نهایی در دیدار محرمانه فوریه ۲۰۲۵ میان نتانیاهو و ترامپ با بررسی «چهار گزینه» قطعی شده بود و مانورهای دیپلماتیک بعدی، از جمله «اولتیماتوم ۶۰ روزه»، صرفاً بخشی از عملیات فریب برای کاهش سطح هوشیاری پدافندی ایران بوده است.
تحلیلهای مؤسسه امنیتی-صهیونیستی JINSA نشان میدهد تا زمانی که رژیم در محاصره نیروهای مقاومت در منطقه بود، هیچ سناریوی حملهای برای دشمنان ایران بدون ریسک نبود. سقوط دولت سوریه در ۱۸ آذر ۱۴۰۳ و تحت فشار قرار دادن حزبالله، دقیقاً همان متغیرهایی بودند که قفل دروازههای جنگ را باز کردند. دشمن بیش از ۲۰ سال قصد و برنامه و حتی نقشه تمرینشده حمله داشت؛ اما فرصت و جرأت آن را نداشت.

تحمیل دهها میلیارد دلار خسارت به اقتصاد رژیم صهیونیستی و عبور موشکهای ایرانی از سد پدافند با نرخ اصابت بالا و موثر (که افسانه نفوذناپذیری گنبد آهنین را باطل کرد)، نشان داد که ایران تعیینکننده میدان است. رهبر انقلاب در سخنرانی ششم آذر ۱۴۰۴، این واقعیت را در یک جمله راهبردی خلاصه کردند: «در جنگ دوازدهروزه، ملت ایران هم آمریکا را شکست داد هم صهیونیستها را... آمدند شرارت کردند و دست خالی برگشتند.
هدف پنهان غرب در جنگ ۱۲ روزه، فشار به مردم و ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت و خالی شدن پشتوانه مقاومت ایران بود. اما نتیجه چه شد؟ گزارش محرمانه افشاشده از دیدار ژنرال «شلومی بایندر» (رئیس آمان) با «مایک والتز» (مشاور امنیت ملی آمریکا) اعترافی را برملا کرد: «ایران هنوز حدود ۲۰۰۰ موشک بالستیک سنگین در اختیار دارد.»
این یعنی پس از ۲۲ سال تمرین ارتش آمریکا و طرحریزی موساد، ۱۲ روز بمباران سنگین و ترور ۱۱ دانشمند، همدستی اطلاعاتی و امنیتی ارتش کشورهای غربی علیه ایران، ستون فقرات بازدارندگی جمهوری اسلامی دستنخورده باقی مانده است.
بیتردید این جنگ بیهزینه نبود؛ جانهای عزیزی رفت و زیرساختهایی آسیب دید. اما یک حقیقت بزرگ را در حافظه منطقه حک کرد: راهبرد مقاومت مثل هر راهبردی هزینههای خود را دارد، اما راهبرد تسلیم و سازش که منجر به خالی شدن دست ایران از بازوهای بازدارنده دفاعی و موشکی و تضعیف دوستان منطقهای میشد میتوانست به قیمت حذف ایران تمام شود.