روزنامه اینترنتی KHAMENEI.IR در سرمقاله ای در صدوپنجاهوپنجمین شماره اش نوشت: رژیم صهیونی عامل بینظمی منطقهای، این مرتبه با کنار گذاشتن ژستهای اخلاقی بدون هشدار قبلی، روز دوم آذر ۱۴۰۴ به پایتخت لبنان حمله کرد. حمله به پایتخت و نقض صریح و علنی آتشبس در حالی صورت میگیرد که تمام جریانهای خارجی و حتی بعضی جریانهای داخلی لبنان با توهم اینکه پذیرفتن شروط محور صهیونی – امریکایی میتواند موجب بازگشت آرامش به لبنان شود در طول یک سال گذشته برای خلع سلاح مقاومت مشغول فشار به حزبالله بودند و هستند. ترور یکشنبه عصر حومۀ جنوبی بیروت حالا بیش از هر زمان دیگری اثبات میکند که تحلیل راهبردی مقاومت از رفتار دشمن درست بوده، هست و خواهد بود.
مدعیان گزارهی «اگر خلع سلاح، آنگاه صلح و آرامش» زیر تیغ آفتاب مشغول نوشتن توهمات خود روی یخ هستند. جهاد حزبالله محدود به جهاد نظامی نبوده و نیست. همراهی نجیبانهی ساختار قدرتمند مقاومت لبنان - که حتما قدرت کوتاه کردن دست تجاوز صهیونی را داراست - با برخی جریانهای سیاسی داخلی را میتوان وجه دیگری از جهاد شرافتمندانهی مقاومت ذیل جهاد تبیین تحلیل کرد.
بیشتر بدانید
وضعیت خیمهنشینان غزه؛ هر قطره باران، تلاشی برای خاموش کردن آخرین شعلههای بقا| فلسطین الصمود
تخریب عمدی هویت؛ نابودی قصر الباشا و بیش از ۳۰۰ بنای تاریخی در غزه به دست اشغالگران| مع المراسلین
درخواست کلی، بدون مخاطب و بیتأثیر برخی چهرههای ارشد سیاسی لبنان از جمله رئیسجمهور این کشور از جامعهی جهانی - همانهایی که در طول این چند ماه صرفاً تماشاگر نقضهای مکرر آتشبس توسط صهیونیستها در غزه و لبنان بودهاند – حالا دیگر بیش از هر زمان دیگری اثباتکنندهی دستگاه تحلیلی مقاومت است.
مقاومت اسلامی لبنان از ابتدا نه به آتشبس دشمن صهیونی خوشبین بود و نه به مذاکرهکنندگان دشمن امریکایی. اولی در روی زمین مشغول توسعهطلبی و تجاوز به منافع لبنان است و دومی همان هدف اولی را در ساحت سیاست دنبال میکند. حسب تحلیل اشتباه امریکاییها، قرار بود جریانهای داخلی لبنان روبروی مقاومت قرار گیرند. سیرهی حزبالله ولو با زخمهایی که از ترور بر پیکرش نشست اما این خدعه را باطل کرد.
مذاکره و رفتوآمدهای دیپلماتیک هرقدر برای مقاومت بیمعنا بود و او در میدان مشغول آمادهسازی خود برای دور بعدی نبرد احتمالی با دشمن صهیونی بود اما برای بعضی جریانهای سیاسی داخلی لبنان فریبنده و دلربا آمد. بااینحال مقاومت با همهی شروط جریانهای داخلی لبنان ازجمله ارتش و دولت همراه شد تا بهانهای به دشمن صهیونی نداده باشد.
حالا دیگر از خورشیدِ میانهی تابستان روشنتر است که دشمن حتی به تعهدی که خودش یک طرف آن بوده پایبند نیست. تنها با زبان قدرت است که میتوان این عامل بینظمیِ منطقهای را مهار کرد. همان گزارهای که نهفقط مقاومت لبنان بلکه تمام جریانهای مقاومت در تمام طول این سالها آن را تکرار کرده و حالا بعد از هفت اکتبر و جنگ سال گذشتۀ لبنان و جنگ ۱۲روزه علیه ایران هنوز هم با قدرت دنبال میکنند. تنها زبان قدرت و زدن ضربۀ دردناک به دشمن صهیونی است که میتواند او را مجبور به تجدیدنظر در تصمیمهایش کند.
نظمی اگر قرار است در غرب آسیا برقرار شود نه با منطق تحمیلی امریکا با محوریت رژیم صهیونی بهعنوان عامل بینظمی در منطقه بلکه با مشت قدرتمند مقاومت و تحمیل ارادهاش بر دشمن برقرار خواهد شد. این را ترور یکشنبه عصر جنوب بیروت میگوید.