تجلی شکست استعمار کهن در برابر خرد ایرانی
رونمایی از تندیس زانو زدن والرین، فرمانده سپاه روم، در برابر شاپور دوم ساسانی، صرفاً یک رویداد تاریخی نیست، بلکه یک کنش سیاسی-فرهنگی هدفمند در فضای معاصر است. این تندیس به وضوح نمادی از شکست قدرت مادی و تجاوزگر غرب (نماینده روم باستان) در برابر عظمت، خرد و عمق تمدن ایرانی است. تاریخسازی مجدد این واقعه، پیامی دوگانه دارد: اول، یادآوری شکستهای تاریخی قدرتهای سلطهجو در برابر ایران قدرتمند، و دوم، ایجاد یک ارجاع تاریخی برای تقویت روحیه ملی و پیشبینی شکست مجدد صفآراییهای فعلی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران. این اقدام در واقع بازخوانی تاریخ برای تأکید بر تداوم “عظمت و خرد ایرانی” در مقابل “زیادهخواهیهای غربی” است.
ضربالاجل شاپور و افول زودهنگام کنستانتیوس دوم
ماجرا با یک درخواست قاطع و دیپلماتیک آغاز شد؛ شاپور دوم در سال ۳۵۹ میلادی با ارسال نامهای مؤدبانه اما قاطع، خواستار تخلیه سرزمینهای تاریخی ایران از نیروهای رومی شد. این اقدام، قدرت نظامی و موقعیت برتر ایران در آن مقطع را اثبات میکند، چرا که ایران پیشتر بخشهایی از قلمرو روم را تصرف کرده بود. شکست کنستانتیوس دوم در ارائه پاسخ سریع و مشورت با سنا، نشاندهنده تردید و ضعف داخلی امپراتوری روم بود. این تردید، یک فرصت تاریخی برای شاپور دوم فراهم کرد تا برتری خود را با حمله نظامی در بهار ۳۶۰ میلادی، با تسخیر بزابده، تثبیت نماید، که این خود نشان از فرصتطلبی استراتژیک فرمانروای ساسانی داشت.
بیشتر بدانید
فرماندهان شهید یمن و محور مقاومت در قاب بزرگترین نمایشگاه شهدا در صنعا| مع المراسلین
دکتر حسن احمد: موضع حزبالله بازتابدهنده موضعی ملی در برابر عادیسازی است| قضیة ساخنة
ژولیان فیلسوف و اشتباه محاسباتی در آمادهسازی جنگ
جانشین کنستانتیوس، ژولیان دوم، که رویکردی فلسفی و متفاوت داشت، تلاش کرد با بسیج نیروهای مزدور (فرانک و ایلری) و صرف دو سال زمان برای تدارکات، یک لشکرکشی عظیم را شکل دهد. تعویق حمله به دلیل فرمان ضد مسیحی در ژوئن ۳۶۲ میلادی، اگرچه به مسائل داخلی روم بازمیگردد، اما نشاندهنده عدم تمرکز کامل امپراتوری بر جبهه شرق بود. قربانی کردن گوساله در معبد زئوس توسط ژولیان، تلاشی برای کسب حمایت الهی بود که در نهایت راه به جایی نبرد. این سرمایهگذاری عظیم زمانی که در سال ۳۶۳ میلادی با نیروی بزرگ به خاک ایران نفوذ کرد، با یک استراتژی هوشمندانه ایرانی روبرو شد که مسیر جنگ را تغییر داد.
استراتژی رویارویی در عمق و پایان تراژیک لشکرکشی
برخلاف انتظار رومیها برای نبردی مرزی، شاپور دوم تصمیم گرفت دشمن را در عمق خاک ایران و در نزدیکی تیسفون به دام اندازد. این استراتژی دفاع فعال، نیروهای بزرگ ژولیان را در محاصره و فرسایش قرار داد و منجر به شکست سنگین در نبرد اصلی شد. کشته شدن ژولیان به دست سوار پارسی، نقطهپایان فرماندهی رومیان بود. انتخاب ژنرال ژوویان به عنوان امپراتور موقت، صرفاً برای نجات آنچه از ارتش باقی مانده بود، انجام شد. واگذاری تمامی مناطق مورد ادعای شاپور، واگذاری ۱۸ پایگاه مرزی، و پذیرش تعهدات مذهبی و مالیاتی، عمق این شکست را برای روم مشخص میسازد.
تکرار تاریخ و درسهایی برای غرب معاصر
انتقاد شدید سنای روم از ژوویان و خودکشی او در پی این تحقیر، نشان میدهد که شکست نظامی در برابر ایران، تا چه حد برای اعتبار رهبران روم سنگین بود. گزارش جنگجویان مزدور درباره انضباط ایرانیان، وجه دیگری از برتری فرهنگی-نظامی در آن دوران است. متن پایانی، این روایت تاریخی را مستقیماً به مواجهه امروز ایران با غرب (به سرکردگی آمریکا و اسرائیل) پیوند میدهد. پیام نهایی این است که غرب، وارث همان فرهنگ تجاوزگر است و اگر دوباره قصد حمله به “ایران قوی و مقتدر” را داشته باشد، همانند گذشته، با شکست در برابر “خرد و عظمت ایران” مواجه شده و در انزوا قرار خواهد گرفت؛ تاریخی که به باور نویسنده، قطعاً تکرار خواهد شد.