رسوایی سدی تیمان؛ پردهبرداری از ساختار پنهان خشونت در رژیم صهیونیستی
محمد جرادات، تحلیلگر فلسطینی در یادداشتی نوشت: زندان یا پایگاه نظامی «سدی تیمان» نه فقط مکانی برای بازداشت، بلکه نمادی از سیستماتیک بودن خشونت نهادینهشده در ساختار قدرت اسرائیل است. افشای فیلمهای شکنجه، تجاوز و رفتارهای غیرانسانی علیه اسیران فلسطینی، بار دیگر ثابت کرد که جنایت در این رژیم نه استثنا، بلکه روش حکمرانی است. استعفای «ییفات تومر یروشالِمی»، دادستان کل نظامی ارتش، که در نامهاش به انتشار بخشی از فیلمهای شکنجه اذعان کرده، نشان میدهد سطح بحران از ابعاد فردی و عملیاتی فراتر رفته و به بحران اخلاقی، حقوقی و مشروعیتی در ساختار ارتش اسرائیل تبدیل شده است.
۲. بحران فروپاشی اخلاقی در ارتش؛ از لاپوشانی تا افتخار به جنایت
آنچه در پرونده سدی تیمان اهمیت دارد، تنها وقوع جنایت نیست، بلکه فرهنگ پنهانسازی و توجیه آن در بدنه سیاسی، رسانهای و دینی رژیم صهیونیستی است. تجاوز جنسی و شکنجه در بازداشتگاهها با مشارکت مستقیم افسران و در سکوت خاخامها صورت میگیرد، اما به جای محاکمه و شرمساری، عاملان این جنایات «شجاع» تلقی میشوند. راستگرایان و حتی لیبرالهای اسرائیلی، با وارونهسازی معنای قانون و اخلاق، از جنایتکاران به عنوان «مدافعان وطن» یاد میکنند. این روند، نشانگر زوال معیارهای اخلاقی در ساختار تصمیمسازی سیاسی و نظامی اسرائیل است؛ جایی که جنایتکار به قهرمان بدل میشود و قربانی به ابزار تبلیغات دشمن.
بیشتر بدانید
دکتر رضوان قاسم: هدف پشت پرده آتشبس امریکا در سودان، تسلط بر منطقه است| قضیة ساخنة
اهمیت راهبردی انتخابات آتی عراق؛ پیشبینی مشارکت بالا علیرغم عدم حضور جریان صدر| مع المراسلین
نتانیاهو و سیاست وارونهگویی؛ از جنایت میدانی تا جنگ ادراکی
در مواجهه با رسوایی سدی تیمان، بنیامین نتانیاهو بهجای پاسخگویی، بار دیگر به سلاح روایتسازی پناه برد. او همان سیاستی را ادامه میدهد که در بمباران بیمارستانهای غزه نیز از آن بهره برد: فرافکنی اخلاقی و تاریخی. با یادآوری رخدادهای جنگ جهانی دوم یا تحریف روایات مربوط به وقایع بیروت، نتانیاهو تلاش دارد جنایات امروز را در پیوستار «ناگزیر بودن جنگ» توجیه کند. اما شکست این روایت زمانی رقم خورد که افکار عمومی جهانی بین تبلیغات و واقعیت تمایز قائل شد. عکسها، شهادتها و فیلمهای فاششده از سدی تیمان، منطق تبلیغاتی نتانیاهو را بر باد داد و به روشنترین شکل ثابت کرد که بحران کنونی، نه محصول دشمنی خارجی، بلکه نتیجه فروپاشی درونی رژیم است.
نقش دادستانی نظامی و بحران مشروعیت قضایی در اسرائیل
دادستانی نظامی اسرائیل که باید نهاد ناظر بر انضباط ارتش باشد، اکنون به یکی از کارگزاران اصلی لاپوشانی جنایتها تبدیل شده است. از پرونده تجاوز به «شیخ مصطفی دیرانی» تا وقایع سدی تیمان، همگی نشان میدهند که قانون در این رژیم ابزاری برای مدیریت بحران مشروعیت است، نه عدالت. استعفای دادستان نظامی، درظاهر یک کنارهگیری اخلاقی است، اما در واقع نشانه نجات فردی از سقوط نهادی محسوب میشود. دستگاه قضایی اسرائیل در وضعیتی paradoxical گرفتار شده است: از یک سو میخواهد با بازنمایی «نظم حقوقی» چهرهای متمدن ارائه دهد، و از سوی دیگر، مجوز کشتار و شکنجه میفروشد. این تضاد ساختاری، اسرائیل را از درون میفرساید.
از نسلکشی مستند تا بحران موجودیتی؛ ارتشی که از کنترل خارج شد
پرونده سدی تیمان صرفاً یک رسوایی رسانهای نیست؛ بلکه نشانهای از تبدیل شدن ارتش اسرائیل به نیرویی بیمهار و فاقد انضباط اخلاقی و حقوقی است. سربازانی که مجازند هر رفتاری را با عنوان «مبارزه با ترور» انجام دهند، دیگر در چارچوب قانون نمیگنجند و به کابوس خود رژیم بدل میشوند. این وضعیت، نقطه عطفی در فروپاشی روانی و ایدئولوژیک اسرائیل است؛ رژیمی که روزگاری با شعار «ارتش پاکترین» مشروعیت میگرفت، امروز در برابر چشم جهان، به عنوان الگوی جنایت ساختاریافته، شکنجه سیستماتیک و فروپاشی هویت انسانی شناخته میشود.
رسوایی سدی تیمان، آینهای است که تمام قرن نسلکشی صهیونیستی را در خود بازتاب داده است—از دیر یاسین تا غزه، از اتلیت تا تیمان. و این بار، حقیقت از پشت نوارهای ویدئویی فاش شد، نه از آمار سرد سازمانها.