به اشتراک بگذارید

سه پیام بزرگ یک اعتراف تاریخی درباره ایران؛ جنگ با ایران اشتباهی تاریخی بود

به‌دنبال اعتراف اخیر خبرنگار وال‌استریت ژورنال مبنی بر اینکه «جنگ با ایران اشتباهی تاریخی بود» و اینکه «ایران ممکن است قدرتی هسته‌ای اعلام‌نشده باشد»، تحلیلگران جهانی سه پیام راهبردی از این موضع دریافت کرده‌اند: نخست، شکست سیاست‌های فشار و تقابل نظامی علیه ایران؛ دوم، ارتقای جایگاه تهران از قدرت منطقه‌ای به بازیگر مؤثر در نظم جهانی؛ و سوم، نقش بازدارندگی و دیپلماسی هوشمندانه ایران در تثبیت امنیت و تغییر موازنه قدرت به سود خود.

سه پیام بزرگ یک اعتراف تاریخی درباره ایران؛ جنگ با ایران اشتباهی تاریخی بود

در روزهای اخیر، اظهارنظر خبرنگار وال‌استریت ژورنال مبنی بر اینکه «جنگ با ایران اشتباهی تاریخی بود» و اینکه «ایران ممکن است قدرتی هسته‌ای اعلام‌نشده باشد»، موجی از تحلیل‌های ژرف را در عرصه سیاست بین‌الملل برانگیخته است. این اظهارنظر نه‌تنها بازتاب نگاه واقع‌گرایانه‌تر غرب به جایگاه ایران است، بلکه اعترافی ضمنی به شکست سیاست‌های مهار، تحریم و تقابل نظامی علیه تهران محسوب می‌شود. در واقع، این موضع‌گیری نشان می‌دهد هندسه قدرت در غرب آسیا دیگر بر محور مداخله نظامی استوار نیست، بلکه بر پایه نقش و نفوذ ایران در معادلات سیاسی، امنیتی و حتی هسته‌ای بازتنظیم شده است.

پیام نخست: شکست راهبرد جنگ‌های کوتاه‌مدت علیه ایران

نخستین پیام این اعتراف، تأیید ناکارآمدی راهبرد جنگ‌های محدود و کوتاه‌مدت علیه ایران است. تجربه درگیری ۱۲ روزه و بازتاب گسترده آن در محافل سیاسی غرب، نشان داد که چنین اقداماتی نه‌تنها از ثبات‌زدایی از ایران ناتوان است، بلکه با تقویت انسجام داخلی و افزایش جایگاه بین‌المللی تهران همراه می‌شود. رسانه‌های غربی ـ از وال‌استریت ژورنال تا فایننشال تایمز ـ اکنون به‌روشنی اذعان می‌کنند که هزینه‌های راهبردی این نوع جنگ‌ها بسیار فراتر از دستاوردهای ادعایی است. به‌بیان دیگر، هرگونه تجاوز نظامی علیه ایران، با واکنش‌ نرم‌افزاری و دیپلماتیک تهران مواجه می‌شود که نهایتاً توازن قوا را به سود جمهوری اسلامی تغییر می‌دهد.

بیشتر بدانید

هشدار مدیر دفتر رسانه‌ای غزه درباره شدت گرفتن نسل‌کشی رژیم صهیونیستی| مع المراسلین

تحلیل دبیرکل جبهه التحرير درباره ناکامی سیاسی و نظامی رژیم صهیونی در غزه| قضیة ساخنة

پیام دوم: ایران در مرکز نظم جدید جهانی

دومین پیام این تحول رسانه‌ای، تأیید انتقال جایگاه ایران از یک بازیگر صرفاً منطقه‌ای به قدرتی مؤثر در نظم جهانی است. اشاره به احتمال «هسته‌ای بودن ایران» ـ حتی بدون اعلام رسمی ـ نشانه‌ای از واقعیت جدیدی است که غرب به‌ناچار آن را پذیرفته است: ایران دیگر نه موضوع سیاست مهار، بلکه بخشی از معادله قدرت جهانی است. در همین چهارچوب، تحلیلگران غربی ایران را در ردیف کشورهایی می‌دانند که توانایی بازدارندگی، نفوذ سیاسی و ظرفیت فناورانه را توأمان در اختیار دارند. از این منظر، تهران اکنون یکی از ستون‌های شکل‌گیری نظم چندقطبی جدید به‌شمار می‌رود؛ نظمی که در آن، قدرت‌های نوظهور آسیا و غرب آسیا نقش تعیین‌کننده‌تری یافته‌اند.

پیام سوم: بازدارندگی هوشمندانه، رمز ثبات و نفوذ ایران

سومین پیام این اعتراف، ناظر بر اهمیت بازدارندگی در دکترین سیاست خارجی و امنیت ملی ایران است. توانمندی‌های فناورانه و هسته‌ای کشور، حتی در صورت عدم اعلام رسمی، چنان سطحی از بازدارندگی ایجاد کرده که هرگونه تهدید خارجی با احتیاط و تردید همراه است. همین عامل، فضای دیپلماسی ایران را از موضع تدافعی به موضع اقتدارگرایانه تبدیل کرده و به تهران اجازه داده در گفت‌وگوهای بین‌المللی نقش فاعل نه منفعل ایفا کند. علاوه بر آن، بازتاب این اقتدار در میان محور مقاومت، نوعی مشروعیت راهبردی برای ایران فراهم آورده و بر قدرت چانه‌زنی متحدان منطقه‌ای آن افزوده است.

بهره سخن: اعترافی که موازنه را تغییر می‌دهد

در مجموع، اعتراف رسانه‌های غربی مبنی بر اشتباه بودن جنگ علیه ایران و پذیرش جایگاه آن به‌عنوان بازیگری برخوردار از توان هسته‌ای اعلام‌نشده، نقطه عطفی در منازعه ژئوپلیتیک چنددهه‌ای تهران و غرب محسوب می‌شود. این تحول نشان می‌دهد سیاست فشار و تهدید نظامی به بن‌بست رسیده و دوران جدیدی از بازتعریف روابط بر پایه توازن قدرت واقعی آغاز شده است. ایران امروز نه‌تنها باثبات‌تر از گذشته در صحنه جهانی حضور دارد، بلکه از سرمایه‌ای راهبردی بهره‌مند است که بر توان علمی، بازدارندگی امنیتی و دیپلماسی هوشمندانه‌اش استوار است؛ سرمایه‌ای که آینده نظم منطقه‌ای را به سود خود رقم می‌زند.

پربازدیدترین