دیرآمدم در داشت می‌سوخت...

یک شنبه 27 آبان 1403 - 20:0:0

شعری از جناب آقای حسن بیاتانی در دیدار شعرای مذهبی‌سرا که رهبر انقلاب را به گریه انداخت.

به گزارش پایگاه شبکه الکوثر،  اسفندماه ۹۵ در آستانه ایام شهادت حضرت صدیقه کبری (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه (۱۳۹۵/۱۲/۵) جمعی از شاعران مذهبی‌سُرا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

بیشتــر بدانیــد:

مرور بخشی بیانات رهبر انقلاب به مناسبت همایش حضرت جعفربن‌ابی‌طالب (ع)

روایت روزهای پایانی بزرگ‌بانوی بانوان جهان


«دیوار دم می‌داد، در بر سینه می‌زد» عنوان شعری است که در این دیدار جناب آقای حسن بیاتانی درباره‌ی «تلفیق حوادث صدر اسلام و حوادث زمانه اخیر» خواند. پس از این شعرخوانی، رهبر انقلاب با تحسین وی فرمودند:
«خیلی خوب بود، این تلفیق بین حوادث صدر اسلام حوادث ذیل اسلام، که حوادث دوران دفاع مقدس و اینهاست یک چیز جالبی است. این نکته ابتکاری جالبی بود در شعر شما.» ۱۳۹۵/۱۲/۵
متن شعر را با هم می خوانیم:



دیر آمدم دیر آمدم در داشت می‌سوخت
هیئت میان وای مادر داشت می‌سوخت

دیوار دم می‌داد، در بر سینه می‌زد
محراب می‌نالید، منبر داشت می‌سوخت

جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه‌تر آیات کوثر داشت می‌سوخت

آتش قیامت کرد، هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت

یاد حسین افتاده‌ام آن شب آب می‌خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت

آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود، اصغر داشت می‌سوخت

سربند «یازهرا»ی محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت می‌سوخت

باید به یاران شهیدم می‌رسیدم
خط زیر آتش بود معبر داشت می‌سوخت

برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق سرتاپای اکبر داشت می‌سوخت

دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال گل می‌داد خنجر داشت می‌سوخت

شب بود بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود حیدر داشت می‌سوخت


ویژه‌های الکوثر را اینجا دنبال کنید.

برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید.


یک شنبه 27 آبان 1403 - 19:6:0