قسمت اول
تهران- الکوثر: در تفسير نمونه ذيل آيات علمي قرآن، اكتشافات و علوم روز مورد توجه بوده و اعجازهاي علمي آنها مشخص گرديده است.
در اين مقاله آياتي كه در تفسير نمونه سخن از اعجاز علمي آنها به ميان آمده است، گردآوري و در پاره اي از موارد تحليل شده است. اين موارد 14 موضوع است که عبارتند از:
تزيين آسمان با ستارگان؛ جايگاه و مسير مشخص ستارگان؛ حركت دوراني و جرياني خورشيد؛ حرکت زمين؛ قانون جاذبه؛ آماده شدن زمين براي زراعت به وسيله باران؛ زوجيت در گياهان؛ رستاخيز انرژيها؛ تشكيل تمام اجسام از اتم؛ زندگي اجتماعي زنبور عسل؛ آفرينش انسان از علق؛ شکل گيري استخوان ها در جنين؛ رقيق تر بودن هوا در ارتفاعات و بريدگي ميان رشته كوهها
مقدمه
اعجاز علمي از مهمترين ابعاد اعجاز قرآن در عصر حاضر است. تفسير ارزشمند «نمونه» نوشته مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي و همکاران از جمله تفاسيري است كه نسبت به اعجاز علمي قرآن كريم رويكردي مثبت و متعادل دارد. شيوه اين تفسير استخدام علوم در فهم، تفسير و بيان اعجاز علمي قرآن است و تلاش کرده است تا از علوم قطعي در اين راستا استفاده کند نه اینکه نظريههاي اثبات نشده را بر قرآن تحميل نماید.
مؤلف محترم در تفسير آيه شريفه ذلِكَ الْكِتَابُ لاَرَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ (بقره/ 2) مينويسد: «جالب اينكه گذشت زمان نه تنها طراوت قرآن را نميكاهد، بلكه با پيشرفت علوم و برداشته شدن پرده از روي اسرار كائنات، حقائق قرآن روشنتر ميگردد و هر قدر علم به سوي تكامل پيش ميرود، درخشش اين آيات بيشتر ميشود. اين يك ادعا نيست، واقعيتي است كه به خواست خدا در لابهلاي همين كتاب تفسير به آن پي خواهيم برد» (مکارم شیرازی، تفسير نمونه، 1/ 66).
همچنين ذیل تفسير آيه 89 از سوره مبارکه اسراء مينويسد:
«اين آيه در واقع، بيان يكي از جنبههاي اعجاز قرآن يعني جامعيت آن است. به راستي اين تنوع محتويات قرآن، آن هم از انساني درس نخوانده عجيب است؛ چرا كه در اين كتاب آسماني، هم دلايل متين عقلي با ريزهكاريهاي مخصوصش در زمينه عقاید آمده و هم بيان احكام متين و استوار بر اساس نيازمنديهاي بشر در همه زمينهها. هم بحثهاي تاريخي قرآن در نوع خود بينظير، هيجانانگيز، بيدارگر، دلچسب، تكاندهنده و خالي از هر گونه خرافه است و هم مباحث اخلاقيش كه با دلهاي آماده همان كار را ميكند كه باران بهار با زمينهاي مرده! مسائل علمي كه در قرآن مطرح شده، پرده از روي حقايقي بر ميدارد كه حداقل در آن زمان براي هيچ دانشمندی شناخته نشده بود» (همان، 12/ 276).
همچنين در جاي ديگر تفسير نمونه بیان میدارد: «ميدانيم قرآن يك كتاب علوم طبيعي نيست، بلكه يك كتاب انسانسازي است و بنابراين، نبايد انتظار داشت كه جزئيات اين علوم از قبيل مسائل مربوط به تكامل، تشريح، جنينشناسي، گياهشناسي و مانند آن در قرآن مطرح شود، ولي اين مانع از آن نخواهد بود كه به تناسب بحثهاي تربيتي اشارة كوتاهي به قسمتهايي از اين علوم در قرآن بشود» (همان، 11/ 81).
با توجه به اين رويكرد، به بررسی موارد چهاردهگانهاي از اعجاز علمی که در اين تفسير بیان شده، میپردازیم.
1ـ تزيين آسمان با ستارگان
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (الصافات/ 6)؛ «در حقيقت، ما آسمان نزديك را با زيور سيّارات آراستيم».
نكتة علمي
خداي متعال در آيه فوق ميفرمايد: «آسمان پایين را با كواكب تزيين كرديم»، در حالي كه فرضيهاي كه در آن زمان بر افكار و دانشمندان حاكم بود ميگفت فقط آسمان بالا (آسمان هشتم طبق فرضيه بطلميوس) آسمان ستارگان ثوابت است.
ولي چنان كه ميدانيم، بطلان اين فرضيه اثبات شده و عدم پيروي قــرآن از فرضية نادرست مشهور آن زمان، خود معجزه زندهاي از اين كتاب آسماني است (همان، 19/17).
نكته جالب ديگر اينكه از نظر علم امروز مسلم است كه چشمك زدن زيباي ستارگان به خاطر قشر هوايي است كه اطراف زمين را فرا گرفته و آنها را به اين كار وا ميدارد و اين با تعبير «السماء الدنيا»؛ (آسمان پايين) بسيار مناسب است، اما در بيرون جو زمين، ستارگان حالت زیبای چشمک زنی را ندارند.
2ـ جايگاه و مسير مشخص ستارگان
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (واقعه/ 75 و 76)؛ «و به جايگاه ستارگان، سوگند ياد مىكنم! و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانيد!».
نكتة علمي
امروزه براي ما روشن شده است كه ستارگان آسمان هر كدام جايگاه مشخصي دارد و مســير و مدار آنها كه طبق قانون جاذبه و دافعه تعيين ميشود، بسيار دقيق و حساب شده است. سرعت سير هر كدام از آنها با برنامه معيني انجام ميپذيرد. اين مسأله گرچه در كرات دور دست دقيقاً قابل محاسبه نيست، اما در منظومه شمسي كه خانواده ستارگان نزديك به ما را تشكيل ميدهد، دقيقاً مورد بررسي قرار گرفته و نظام مدارات آنها به قدري دقيق و حساب شده است كه انسان را به شگفتي وا ميدارد.
هنگامي كه به اين نكته توجه كنيم كه طبق گواهي دانشمندان تنها در كهكشان ما حدود يك هزار ميليون ستاره وجود دارد و در جهان، كهكشانهاي زيادي موجود است كه هر كدام مسير خاصي دارد، به اهميت اين سوگند قرآن بیشتر پی میبریم.
بیشتر بخوانید:
بررسی آیات مهدوی قرآن کریم
مهربانترین آیه قرآن کدام است؟
امیدبخش ترین آیه قرآن کدام است؟
پرخیرترین آیه قرآن
بهترین آیه قرآن چیست؟
محکم ترین آیه در قرآن کدام آیه است؟
عاشقانه ترین آیات قران
شدیدترین آیه قرآن کدام است؟
وسيع ترين آيه قرآن
پیچیده ترین آیه قرآن
منحصر به فردترین آیه قرآن
همچنين دانشمندان فلكي معتقدند اين ستارگان كه تعداد آنها بیش از ميلياردها عدد است، فقط قسمتي از آنها را با چشم غيرمسلح ميتوان ديد و قسمت بسيار بيشتري را جز با تلسكوبها نميتوان ديد. حتی قسمتي از آنها با تلسكوب هم دیدهشدنی نيست، بلکه فقط با وسائل خاصي ميتوان از آنها عكسبرداري كرد و همه اينها در مدار مخصوص خود شناورند و هيچ احتمال نیز وجود ندارد كه يكي از آنها در حوزة جاذبه ستاره ديگري قرار گيرد يا با ستاره ديگری تصادف كند. در واقع، چنين تصادفي همانند اين است كه فرض كنيم يك كشتي اقيانوس پيما در درياي مديترانه با كشتي ديگري در اقيانوس كبير تصادف كند، در حالي كه هر دو كشتي به يكسو و با سرعت واحدي در حركتند. چنين احتمالي اگر محال نباشد، لااقل بعيد است.
با توجه به اين اكتشافات علمي از وضع ستارگان اهميت سوگند بالا بیشتر روشن ميگردد؛ از اینرو، آيه بعد ميافزايد: وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (واقعه/ 76)؛ «و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانيد!». این آیه به خوبي گواهي ميدهد كه علم و دانش بشر در آن زمان اين حقيقت را به طور كامل درك نكرده بود و اين خود كه در عصري كه شايد هنوز عدهاي ميپنداشتند ستارگان ميخهاي نقرهاي هستند كه بر سقف آسمان كوبيده شدهاند، يك اعجاز علمي قرآن به شمار ميرود. يك چنين بياني، آن هم در محيطي كه به حق محيط جهل و ناداني بود، محال است از يك انسان عادي صادر شود (همان، 23/ 265).
3ـ حركت دوراني و جرياني خورشيد
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَااللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِوَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (يس/ 38ـ40)؛ «و خورشيد كه تا قرارگاهش روان است؛ اين اندازهگيرى (خداى) شكستناپذير داناست * و ماه را برايش منزلگاههايى قرار داديم، تا اينكه همچون شاخك ديرينه [قوسى شكلِ زرد رنگ] برگردد * نه خورشيد برايش سزاوار است كه ماه را دريابد، و نه شب بر روز پيشى گيرنده است؛ در حالى كه هريك در مدارى شناورند».
نكتة علمي
آن روز كه اين آيات نازل شد، فرضيه هيأت بطلميوس با قدرت هر چه تمام بر محافل علمي حاكم بود. طبق اين فرضيه، اجرام آسماني به خودي خود گردشي نداشتند، بلكه در دل افلاك كه اجسامي بلورين و همچون طبقات پوست پياز روي هم متراكم بودند، ميخكوب شده بودند و حركت آنها تابع حركت افلاكشان بود؛ بنابراين، در آن روز نه شناور بودن خورشيد مفهومي داشت و نه حركت طولي و جرياني آن، اما بعد از فرو ريختن پايههاي فرضية بطلميوس در پرتو كشفيات قرون اخير و آزاد شدن اجرام آسماني از قيد و بند افلاك بلورين، اين نظريه قوت گرفت كه خورشيد در مركز منظومه شمسي ثابت و بيحركت است و تمام منظومه شمسي پروانهوار به گرد آن ميچرخند.
در اينجا باز مفهوم تعبيرات آيات فوق كه حركت طولي و دوراني را به خورشيد نسبت ميداد، روشن نبود تا اينكه باز علـم به پيشرفت خود ادامـه داد و حركتهایی براي خـورشيد ثابت شد حرکتهایی از قبیل:
1ـ حركت وضعي آن به دور خودش؛
2ـ حركت طولي آن همراه منظومه شمسي به سوي نقطه مشخصي از آسمان؛
3ـ حركت دوراني آن همراه مجموعه كهكشاني كه جزیي از آن است.
و بدين ترتيب، يك معجزه ديگر علمي برای قرآن به اثبات رسيد.
براي روشنتر شدن اين مسأله، قسمتي از بحثي را كه در يكي از دايرةالمعارفها پيرامون حركت خورشيد آمده است، در اينجا ميآوريم.
خورشيد داراي حركات ظاهري (حركت يومي و حركت ساليانه) و حركات واقعي است. خورشيد در حركت يومي و حركت ظاهري كره آسمان شركت دارد. در نيمكره ما از مشرق طلوع ميكند، در طرف جنوب از نصف النهار محل ميگذرد و در مغرب غروب مينماید. عبور آن از نصف النهار (ظهر حقيقي) را مشخص ميسازد. خورشيد، حركت (ظاهري) ساليانهاي به دور زمين نيز دارد كه هر روز آن را نزدیک يك درجه از مغرب به طرف مشرق ميبرد. در اين حركت، خورشيد سالي يكبار از مقابل برجها ميگذرد. مدار اين حركت در صفحه دائرة البروج واقع است. اين حركت در تاريخ نجوم اهميت فراوان داشته است، اعتدالين و انقلاب و ميل كلي مربوط به آن، و سال شمسي مبتني بر آن است.
علاوه بر اين، حركات ظاهري حركت دوراني كهكشان، خورشيد را با سرعت حدود يك ميليون و يكصد و سي هزار كيلومتر در ساعت در فضا ميگرداند، اما در داخل كهكشان ثابت نيست بلكه با سرعتي قريب هفتاد و دو هزار و چهارصد كيلومتر در ساعت! به جانب صورت فلكي حركت ميكند و اينكه ما از اين حركت سريع خورشيد در فضا بيخبريم، به سبب دوري اجرام فلكي است كه مأخذ تشخيص اين حركت وضعي خاص نيز هست. دوره حرکت وضعي خورشيد در استواي آن حدود بيست و پنج شبانه روز ميباشد (همان، 18/ 388).
بررسي
درباره انطباق حرکتهاي خورشيد با آيات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است:
نکته اول ـ سه احتمال در کلمه «مستقر» وجود دارد؛ مصدر ميمي اسم مکان و اسم زمان. همچنين چند احتمال در معناي لام در «لمستقر» وجود دارد؛ به معني «الي»، «في» و به معنی غایت. همچنين در مورد کلمه «جريان» چهار احتمال وجود دارد؛ حرکت انتقالي طولي، حرکت وضعي، ادامه حيات زماني و حرکت دروني خورشيد.
با ترکیب اين احتمالات با يکديگر 36 احتمال در معناي آيه متصور است که ممکن است همه اين احتمالات مراد آيه باشد.
پس اين احتمال هم وجود دارد که جريان (حرکت) ديگري هم براي خورشيد وجود داشته باشد که هنوز کشف نشده باشد و آن هم مراد باشد؛ از اينرو، نميتوان به طور قطعي گفت که مقصود آيه يکي از اين احتمالات است و دیگر احتمالات شناخته شده يا کشف نشده را نفی کرد. البته ظاهر آيات 37ـ40 سوره يس، همان معناي حرکت دوراني خورشيد در يک مدار ثابت است که با واژه «يسبحون» در ذيل آيه تأييد ميشود.
نکته دوم ـ حرکت انتقالي خورشيد به طرف يک مکان نامعلوم را ميتوان از کلمه «لمستقر» استفاده کرد، اما تعيين اين مکان (ستاره وگا يا...) يا تحميل آن بر آيه قرآن صحيح به نظر نميرسد؛ چرا که تعيين قطعي اين مکان مشخص نيست؛ لذا نميتوان مکانهاي حدسي را به قرآن نسبت داد.
نکته سوم ـ اشارات صريح قرآن به حرکت خورشيد ـ هر کدام از معاني حرکت و جريان را که در نظر بگيريم ـ از مطالب علمي قرآن و نوعي رازگويي است؛ چون قرآن کريم در زماني سخن از مدار (فلک) خورشيد و جريان و حرکت واقعي آن گفته که هيأت بطلميوسي فقط همين حرکت کاذب را به رسميت ميشناخت و اين مطلب، عظمت علمي قرآن و آورنده آن، یعنی پيامبر اکرم9 را نشان ميدهد.
نکته چهارم ـ در مورد اينکه آيا اين اشارات علـمي قـــرآن اعجاز علمـي آن را اثبات ميکند يا خير، ميتوان تفصيل قایل شد؛ بدین معنی که بگویيم بخشي از اين حرکتها قبلاً توسط کتاب مقدس گزارش نشده بود، بلکه توسط قرآن و بر خلاف هيأت بطلميوسي بيان شده است، پس اعجاز علمي قرآن است. آنچه کتاب مقدس از آن خبر داده، همان جملهاي است که ميگويد: و «خورشيد» مثل پهلوان از دويدن در ميدان شادي ميکند» (کتاب مقدس، کتاب مزامير، 19/ 5). از اين جمله فقط حرکت انتقالي دوراني خورشيد استفاده ميشود؛ چون پهلوانان در ميادين به طرف جلو و به صورت دوراني ميدوند.
اما حرکتهاي ديگر مثل حرکت انتقالي طولي، حرکت وضعی، حرکت زماني و حرکت دوراني خورشيد از ابتکارات قرآن است که اعجاز علمي آن را ثابت ميکند (رضایی اصفهانی، پژوهشی دراعجاز علمی قرآن، 1/ 169).
4ـ حرکت زمين
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل/ 88)؛ «كوهها را ميبيني و آنها را ساكن و جامد ميپنداري، در حالي كه مانند ابر در حركتند. اين صنع و آفرينش خداوندي است كه همه چيز را متقن آفريده است. او از كارهايي كه شما انجام ميدهيد، آگاه است».
نكتة علمي
قرآن در اين آيه به مسأله مبدأ و معاد و نشانه هاي قدرت و عظمت خداوند در عالم هستي و همچنين حوادث رستاخيز پرداخته است.
بسياري از مفسران معتقدند این آيه به حوادث آستانه رستاخيز اشاره دارد؛ چرا كه ميدانيم در پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر، زلزله ها، انفجارها و دگرگونيهاي عظيم واقع ميشود و كوهها از هم متلاشي ميگردند. اين نكته در بسياري از سورههاي آخر قرآن صريحاً آمده است. قرار گرفتن اين آيه در ميان آيات رستاخيز، دليل و گواه اين تفسير است، ولي قراین فراواني در آيه وجود دارد كه تفسير ديگري را تأييد ميكند و آن اينكه آيه فوق از قبيل آيات توحيد و نشانههاي عظمت خداوند در همين دنياست و به حركت كره زمين كه براي ما محسوس نيست، اشاره ميكند. در توضيح این تفسیر، مطالب زیر جالب توجه است:
1. آيه ميگويد: گمان ميكني كوهها جامد و ساكنند، در حالي كه همچون ابر در حركتند. معلوم است اين تعبير با حوادث آغاز رستاخيز سازگار نيست؛ چرا كه اين حوادث به قدري آشكار است كه به تعبير قرآن از مشاهده آنها مادران كودكان شيرخوار خود را فراموش ميكنند و زنان باردار سقط جنين مينمايند و مردم از شدت وحشت همچون مستانند، در حالي كه مست نيستند.
2. تشبيه به حركت ابرها متناسب حركات يكنواخت و نرم و بدون سر و صداست نه انفجارهاي عظيمي كه صداي رعدآسايش، گوشها را كر ميكند.
3. تعبير بالا نشان ميدهد، در عين اينكه كوهها ظاهراً ساكنند، در واقع، در همان حال به سرعت حركت ميكنند؛ يعني آیه دو حالت از يك شيء را در آن واحد بيان ميكند.
4. تعبير به اتقان كه به معني منظم ساختن و محكم نمودن است نيز تناسب با زمان برقراري نظام جهان دارد، نه زماني كه اين نظام فرو ميريزد و متلاشي و ويران ميگردد.
5. جمله إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ مخصوصاً با توجه به اينكه «تفعلون» فعل مضارع است، نشان ميدهد كه مربوط به اين دنياست؛ چرا كه ميگويد: او از اعمالي كه شما در حال و آينده انجام ميدهيد با خبر است؛ لذا اگر مربوط به پايان اين جهان بود، ميبايست گفته شود «ما فعلتـم» (كاري كه انجام داديد). از مجموع اين قراین دقيقاً چنين استفاده ميشود كه اين آيه يكي ديگر از عجایب آفرينش را بيان ميكند.
نتيجه اي كه از تفسير آيه ميگيريم، اين است كه اين كوهها كه ما آنها را ساكن ميپنداريم، با سرعت زياد در حركتند. مسلّماً حركت كوهها بدون حركت زمينهاي ديگر كه به آنها متصل است، معني ندارد و به اين ترتيب معني آيه چنين ميشود كه زمين با سرعت حركت ميكند، همچون حركت ابرها. طبق محاسبات دانشمندان امروز سرعت سير حركت زمين به دور خود نزديك به 30 كيلومتر در هر دقيقه است و سرعت سير آن در حركت انتقالي به دور آفتاب از اين هم بيشتر است.
اینکه چرا قرآن كوهها را مركز بحث قرار داده، شايد بدين جهت است كه كوهها از نظر سنگيني و وزن و پا بر جایي ضربالمثلاند و براي تشريح قدرت خداوند نمونه خوبی هستند؛ زیرا آنجا كه كوهها با اين عظمت و سنگيني به فرمان خدا (همراه زمين) حركت كنند، قدرت او بر هر چيز به ثبوت ميرسد. به هر حال، آيه مورد نظر از معجزات علمي قرآن است؛ زيرا ميدانيم نخستين دانشمنداني كه حركت كره زمين را كشف كردند، گاليله ايتاليایي و كپرنيك لهستاني بودند كه در اواخر قرن 16 و اوائل قرن 17 م. اين عقيده را برملا کردند، هر چند ارباب كليسا به شدت آنها را محكوم كرده، تحت فشار گذاشتند. با این حال میبینیم که قرآن مجيد حدود يكهزار سال قبل از آن دو، پرده از روي اين حقيقت برداشت و حركت زمين را به صورت فوق به عنوان يك نشانه توحيد مطرح ساخت (همان، 15/ 563).
بررسي
در مورد حرکت زمين چند نکته لازم است که بيان شود.
نکته اول ـ به طور کلي ميتوان نتيجه گرفت که حرکت زمين اجمالاً مورد پذيرش قرآن کريم بوده است؛ هر چند اين آيات به حرکتهاي متفاوت زمين اشاره ميکند و تنها يک حرکت خاص را در نظر ندارد.
نکته دوم ـ تعبيرات قرآن و اشارات علمي آن به حرکت زمين، بر خلاف هيأت بطلميوسي حاکم بر فضاي علمي زمان نزول قرآن است؛ چرا که در هيأت بطلميوسي زمين را ساکن و مرکز جهان ميدانستند، اما قرآن سخن از حرکت آن گفته است و اين يکي از مطالب علمي حق و صادق قرآن بود که حدود 9 قرن بعد از نزول آن توسط امثال کپرنيک به اثبات رسيد و اين گونه عظمت قرآن و پيامبر9 را اثبات میکند.
نکته سوم ـ خبر دادن قرآن از حرکت زمين، هر چند که عظمت قرآن را ميرساند، اعجاز علمي قرآن به شمار نمیرود؛ چرا که افرادي مثل فيثاغورث، فلوته خوس، ارشميدس، استرخوس ساموسي و کليانتوس آسوسي قبل از بطلميوس قایل به حرکت زمين شده بودند. پس قبل از اسلام دو ديدگاه در محافل علمي جهان در مورد حرکت و سکون زمين بوده است که ديدگاه حاکم و مشهور همان سکون زمين يعني نظريه بطلميوس بود و ديدگاه مغلوب همان حرکت زمين بود.
اعجاز علمي قرآن وقتي ثابت است که قرآن نظريهاي را ابراز کند و کسي نتواند مثل و مانند آن را به صورت عادي بياورد، در حالي که نظرية حرکت زمين قبل از قرآن آورده شده بود، ولي مشهور نبود؛ هر چند اين مطلب ضرري به عظمت قرآن نميزند چرا که قرآن در عصري که مشهور دانشمندان مقهور نظريه سکون زمين بطلميوس بودند، شجاعانه و با صراحت بر خلاف آن سخن گفت و مطالب علمي حق و صادقي را به جهان عرضه کرد که قرنها بعد به صورت قطعي به اثبات رسيد (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 185).
ادامه دارد...
آخرین اخبار جهان و منطقه را در الکوثر فارسی پیگیری کنید
جدیدترین خبرها را در کانال تلگرامی الکوثرفارسی بخوانید: (کلیک کنید)
اینستاگرام instagram.com/alkawthar.tv
از صفحات دین و زندگی و ندای نور الکوثر فارسی دیدن کنید
آموزش سوره های قرآن ویژه کودکان
صفحه ادعیه و زیارات الکوثر فارسی
سه شنبه 6 مهر 1400 - 9:25:23