شرح منظوم ماجرای حدیث کساء

چهار شنبه 21 آبان 1399 - 16:18:20
شرح منظوم  ماجرای حدیث کساء

حدیث شریف کسا، روایتی است از عظمت پنج‌تن آل عبا، روایتی جالب و جاذب از پنج بزرگواری که محور عالم هستی هستند؛حضرت فاطمه زهرا و پدرشان پیامبر اسلام و شوهرشان حضرت علی و فرزندانشان امام حسن وامام حسین. سلام الله علیهم اجمعین.

این حدیث آمد ز زهرای بتول ، 
فاطمه صدیقه بنت الرسول
روزی آمد خانه ما مصطفی  ،
گفت با حالی شبیه التجا
ضعف دارم جان بابا دخترم  ، 
پهن کن بابا عبایی بر سرم
آن عبایی را که دارم از یمن ، 
آن عبا بر من بکش ای ممتحن
گفتمش بابا بلا دور از شما ، 
در پناه مهر و الطاف خدا 
من کشیدم آن عبا بر روی او ، 
یک نظر کردم به ماه روی او
صورتی زیبا تر از قرص قمر ، 
روشن و زیبا نکو تر از سحر
ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ، 
گفت ای مادر سلام و صد دعا
گفتمش مادر سلامم بر شما ، 
نور چشمم ای عزیز با وفا 
گفت مادر خانه دارد عطر گل ، 
هست بوی  جد ما ختم رسل 
گفتمش ای نور چشمم بوی او ، 
آمده در خانه  با گیسوی او 
رفت نزد حضرت خاتم حسن ، 
گفت بابا جان فدایت جان و تن 
گفت بابا صد سلام و صد درود ، 
بر شما ای خاتم رب ودود  
با اجازه رفت در تحت کسا ، 
در کنار مصطفی شد مجتبی
بعد از آن آمد حسین و با سلام ، 
گفت بوی جدم آید بر مشام 
گفتمش ای نور چشمانم حسین ، 
ای عزیز فاطمه ای نور عین
جدتان در خانه در زیر کسا ، 
آمده امروز شد مهمان ما 
با اجازه رفت در زیر کسا ، 
در کنار مصطفی شد با حیا 
بعد از آن آمد علی مرتضا، 
گفت زهرا جان سلامم بر شما 
بوی یار مهربان آید همی ، 
بوی جوی مولیان آید همی
گفتم او را یار ختمی مرتبت ، 
صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت 
آمده مهمان ما بابای من ، 
آمده مانند جان در جسم و تن 
رفت نزد احمد و گفت این سوال ، 
چیست رمز و راز این وقت و مجال
 با اجازه رفت در زیر کسا ، 
در کنار مصطفی شد مرتضا 
بعد از آن رفتم کنار اهل خود ، 
تا بجویم با عزیزان وصل خود 
ما همه بودیم در زیر کسا ، 
دست خود برداشت بابا بر دعا
گفت یارب اهلبیتم را ببین ، 
بهترین خلق خدا روی زمین 
خونشان با خون پاک من قرین ، 
جسم و جان دارند از من با یقین
جسمشان را  از بدیها دور کن ، 
قلبشان را خانه ای از نور کن
لطف کن بر خاندانم با کرم ، 
تا ابد آباد گردان این حرم 
دشمن آنها مرا هم دشمن است ، 
پیش چشمم جلوه اهریمن است 
هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ، 
می شود محبوب من در دو جهان 

بانگ حق برخاست از عرش برین ، 
کای ملائک بشنوید این با یقین
هر چه را من آفریدم در جهان ، 
این زمین و جمله هفت آسمان 
کوه و دریا را اگر من ساختم ، 
نه فلک را اینچنین پرداختم
هر چه زیبائیست در شمس و قمر ،
ظلمتِ شبها و نور در سحر
ساختم اینها به عشق مصطفی ، 
ساختم با مهر این اهل کسا
بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ، 
صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا 
بانگ حق برخاست زهرا س و پدر ، 
معدن ایمان و کان هر گوهر
حیدر و فرزند پاکش مجتبی ، 
هم حسینِ بنِ علی در کربلا 

گفت جبرائیل ای رب جلی
میروم من نزد زهرا و علی
با اجازه نزد ما زیر کسا
آمد و می خواند ،   پیغام خدا
گفت ای پیغمبر عالی مقام ، 
می رساند حق به درگاهت سلام
هر چه که در کل عالم خلق شد ، 
از برای اهل زیر دلق شد 
گفت از این خانواده تا ابد
دور شد ناپاکی و هر فعل بد
جسم و روح خاندانت پاک شد ، 
نامشان بر تارک افلاک شد 
گفت حیدر چیست رمز جمع ما ، 
چیست مزد راوی این وضع ما
گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ، 
در میان دوستان مرتضا
هر غمی دارد خدا شادی کند ، 
بر اسیران بانگ آزادی کند
مشکلات جمعشان حل می شود ، 
سحر درد و غصه باطل می شود 
گفت مولا رستگارانیم ما
همچنان گل در بهارانیم ما 
شیعه با این نقل می گردد سعید
بهتر از این مژدگانی کس ندید

شفای تمامی مریض ها و رفع کرونا و این این بیماری واگیردار ، به حق پنج تن آل عبا علیهم صلوات الله، صلوات🌹               
                           
                                                                                                                        " التماس دعا "


آخرین اخبار جهان و منطقه را در الکوثر فارسی پیگیری کنید
کانال تلگرامی الکوثر فارسی alkawtharfa@
اینستاگرام  🆔 instagram.com/alkawthar.tv


 


چهار شنبه 21 آبان 1399 - 16:18:14

دسته بندی :