شبث بن ربعی مرد هزار چهره ی کوفه

چهار شنبه 1 آبان 1398 - 11:48:53
شبث بن ربعی مرد هزار چهره ی کوفه

شبث‌بن‌ربعی در دوران حیاتش، پیامبر (ص) را درک کرد ولی از اصحاب ایشان به شمار نمی‌آید. وی به علت نداشتن ایمان قوی، بخش زیادی از حیات خود که تا دوران زبیریان را در بر می‌گرفت، بین حق و باطل سرگردان بود.

تهران- الکوثر: یکی از شخصیت‌هایی که بسیاری از مردم در سریال مختارنامه با چهره او آشنا می‌شوند، شخصیت «شبث‌بن‌ربعی» است. چهره‌ای که به علت ضعف ایمان و سرگردانی در دو راهی‌ها، قدرت تشخیص بین حق و باطل را ندارد. بر اساس منابع رجالی، یعنی منابعی که به زندگی‌نامه‌های اشخاص می‌پردازند؛ شبث‌بن‌ ربعی‌بن‌ حصین‌ بن‌ عثیم‌ بن‌ ربیعه‌ بن‌ زید بن‌ ریاح‌ بن‌ یربوع‌ بن‌ حنظله، از بنی‌تمیم با کنیه «أباعبدالقدوس»[۱]‏، شیخ و بزرگ مصر و ساکن کوفه بود.

رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، اولین دو راهی بود که شبث در آن سرگردان شد و به یکی از پیامبران دروغین به نام سجاح پیوست ولی اندکی بعد توبه کرد و برگشت. بررسی روند زندگانی شبث نشان می‌دهد که برگشت وی از ارتداد بعد از رحلت پیامبر (ص) با بصیرت و ایمان نبوده، چرا که در زندگی خود در بزنگاه‌ها ایمانش لرزیده و نتوانسته درست، مسیر حق را تشخیص دهد.

بر اساس گزارش‌های تاریخی اگر چه شبث در دوران خلیفه دوم در فتوحات حضور داشت[۲] ولی از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و به همراه برخی از دیگر کوفیان، خواهان کناره‌گیری او بود.

با آغاز حکومت حضرت علی (ع)، شبث به ایشان پیوست تا جایی که شیخ طوسی، شبث‌بن‌ربعی را در شمار اصحاب حضرت امیرالمومنین (ع) آورده است.[۴] در جریان جنگ صفین، حضرت، شبث را به همراه تنی چند برای ارشاد نزد معاویه فرستاد که نتیجه‌ای حاصل نشد.‏[۵] نقش شبث در جنگ صفین، تنها به نمایندگی از طرف امام (ع) و تلاش در راه روشنگری حقایق محدود نشد، بلکه شبث در جنگ صفین سِمت فرماندهی حنظله کوفه‏ را نیز بر عهده داشت.

وقوع حکمیت در صفین یک دو راهی دیگر در زندگی شبث محسوب می‌شود، به گونه‌ای که او هم با ملاحظه نتیجه حکمیت به امام (ع) معترض شده و از سپاه کناره گرفت و به خوارج پیوست[۶] و عنوان فرمانده جنگ (امیر قتال) را گرفت.[۷] حضور شبث در میان خوارج کوتاه است و از آن‌ها هم کناره می‌گیرد و دوباره به سپاه امام (ع) ملحق می‌شود[۸] و در جنگ نهروان فرماندهی سمت چپ نیروهای حضرت را بر عهده می‌گیرد.[۹]

اگر چه نصایح امام (ع) منجر به جدایی شبث از سپاه عمر سعد نشد، ولی شبث در مدت زمان حضور خود در کربلا همه سعی و تلاش خود را انجام داد که با امام و یارانش روبرو نشود.

بعد از شهادت حضرت علی (ع)، شبث به طرف امویان گرایش پیدا می‌کند و این خوش‌خدمتی خود را با امضای شکواییه‌ای که والی کوفه «مغیره‌بن‌شعبه»، علیه «حجربن‌عدی» و دوستان وی تهیه کرده بود به اثبات می‌رساند و بر تمرد، سرکشی و عدم اطاعت حجر شهادت می‌دهد.[۱۰] شبث‌بن‌ربعی در دوران امامت امام حسن (ع) نیز چونان فردی سست عنصر در کنار امام قرار داشت.[۱۱] در دوره امامت امام حسین (ع)، شبث نیز از جمله اشراف کوفه بود که به حسین‌بن‌علی (ع) نامه نوشت[۱۲] ولی با شروع قیام «مسلم‌بن‌عقیل» در کوفه، بار دیگر تغییر جبهه داده و به حزب اموی پیوست و در روز شهادت مسلم بر فراز بام آمد و بانگ برداشت که «ای مردم کوفه از خدا بترسید و بر فتنه‏‌انگیزی شتاب مکنید و هماهنگی و اتحاد این امت را از میان مبرید و سواران شام را به این‌جا نکشانید که پیش از این مزه آن را چشیده‏‌اید و شوکت ایشان را آزموده‏‌اید».[۱۳]

حسین‌بن‌علی (ع) با هفتاد دو تن از یاران خود در مسیر عراق بود و این حضور به خواست سران و رهبران کوفه از جمله شبث بود. شبث‌بن‌ربعی که تا کنون در دو راهی‌های مختلف قرار گرفته و همیشه راه را اشتباه رفته بود، این بار در برابر آزمون سخت‌تری قرار گرفت و موضوع کشتن نواده پیامبر (ص) در میان بود. از این رو در پاسخ به «عبیدالله‌بن‌زیاد» جهت پیوستن به «عمر سعد» در کربلا، تظاهر به بیماری کرد[۱۴] و ناخوشی را بهانه آورد تا در این جنگ شرکت نکند.

ابن‌زیاد کاملا بر نیت شبث واقف بود و از آن‌جایی که این حرکت او را ناشی از تمارض می‌دانست، شبث را در مسیری تعیین شده قرار داد که اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو و شبث چون این سخن را شنید حرکت کرد[۱۵] و در روز عاشورا، فرماندهی سپاه پیادگان عمر سعد را بر عهده گرفت.[۱۶]

امام حسین (ع) در کربلا در دفعات مختلف تلاش کرد تا حقایق را بر مردم روشن کند و چشم‌های بسته و قلب‌های خفته آن‌ها را بیدار کند. امام (ع) در یکی از روشنگری‌های خود، اشراف کوفه را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: «یا شبث‌بن‌ربعی یا حجاربن‌أبجر، یا قیس‌بن‌الأشعث یا یزیدبن‌الحرث»[۱۷] «آیا شما برای من نوشته ننوشتید و مرا به کوفه دعوت کردید؟ مگر به من ننوشتید که میوه‌ها رسیده و باغستان‌ها سرسبز شده و چاه‌ها پر آب شده و پیش سپاه آماده خویش می‏‌آیی، بیا». جوابی که از آن‌ها شنید این بود که «ما ننوشتیم» امام دوباره فرمودند: «سبحان‌الله، چرا، به خدا شما نوشتید»[۱۸].

اگر چه نصایح امام (ع) منجر به جدایی شبث از سپاه عمر سعد نشد، ولی شبث در مدت زمان حضور خود در کربلا همه سعی و تلاش خود را انجام داد که با امام و یارانش روبرو نشود.[۱۹] با پایان یافتن جریان عاشورا و قدرت‌گیری «عبدالله‌بن‌زبیر»، شبث چند صباحی با مختار بیعت کرد و سپس بیعت شکسته و در کنار زبیریان قرار گرفت و به مخالفت با مختار برخواست.[۲۰] شبث‌بن‌ربعی در آخرین دهه زندگی خود، بار دیگر جبهه خود را تغییر داد؛ با غلبه «حجاج‌بن‌یوسف» (فرمانروای مروانیان) بر زبیریان در کوفه او به مروانیان پیوست. سرانجام شبث‌بن‌ربعی که عمری در انتخاب دو راهی‌های مختلف، همیشه به هوای نفس جواب داده بود در سال هفتاد[۲۱] یا هشتاد ه.ق در کوفه درگذشت.[۲۲]


 پی نوشت:

[1] - ابن‌سعد، ج 6، ص 241.
[2] - طبری، ج‏ 3، ص 464.
[3] - ابن‌حجر عسقلانی، ج 3، ص 303.
[4] - طوسی، ص 68؛ خویی، ج 9، ص 11.
[5] - ابومخنف کوفی، ص 203؛ طبری، ج ‏4، ص 573؛ ابن‌خلدون، ج 2، ص 627.
[6] - بلاذری، ج ‏2، ص 362، ابن‌خلدون، ج ‏2، ص 379؛ ذهبی، ج 5، ص 416؛ ‏ابن‌خلدون، ص 461؛ حلی، ص 229.
[7] - طبری، ج ‏5، ص 63؛ بلاذری، ج‏2 ، ص 342؛ مقدسی، ج ‏5، ص 222.
[8] - ابن‌خلدون، ج‏2 ، ص 379؛ ذهبی، ج 5، ص 416.
[9] - دینوری، ص 210.
[10] - طبری، ج ‏5، ص 269؛ بلاذری، انساب، ج‏5 ، ص 254.
[11] - ابن‌بابویه، ج ‏1، ص 221.
[12] - بلاذری، ج ‏3، ص 158.
[13] - طبری، ج ‏5، ص 369، ابن‌اعثم کوفی، ج 5، ص 50.
[14] - بلاذری، ج ‏3، ص 178.
[15] - دینوری، ص 259.
[16] - طبری، ج ‏5، ص 422، بلاذری، ج‏3 ، ص 187.
[17] - بلاذری، ج 3، ص 188.
[18] - طبری، ج‏5 ، ص 425؛ ابن‌اثیر، ج ‏4، ص 62.
[19] - ابومخنف کوفی، 227.
  [20] - ذهبی، ج 5، 58-557.
[21] - ابن‌حجر، ج ‏3، ص 303.
[22] - زرکلی، ج 3، ص 154.
 


چهار شنبه 1 آبان 1398 - 11:47:3