به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، زائران یادشده بخشی از حدود 600 هزار زائری هستند که از کشورهای مختلف جهان به مکه و مدینه آمده اند. قرار است این تعداد تا دو هفته آینده به بیش از دو میلیون نفر برسد. سهم ایران از این جمعیت، بیش از 86 هزار نفر خواهد بود.
بیش از 600 هزار تن از شهروندان عربستانی هم به عنوان حاجی به جمع زائران اضافه خواهند شد.
به گفته مسئولان ذیربط در سازمان حج و زیارت، میانگین حضور زائران ایرانی در خاک عربستان در سال جاری حدود 36 روز است که از این تعداد، آنها حدود یک ماه را در مکه مکرمه می گذرانند.
کمبود هتلها در مدینه منوره باعث شده است حضور زائران در شهر پیامبر از شش روز بیشتر نشود.
در مکه، تنها مکانی که زیارتگاه هر روزه زائران ایرانی است، «مسجدالحرام»، خانه خدا و حریم امن الهی است و چه جایی بهتر و مقدس تر از آن برای یک مسلمان در روی کره زمین.
زائران و حجاج ایرانی بطور مستقیم از طریق جده و یا پس از زیارت شهر پیامبر، از مدینه به مکه می آیند؛ آنهم وقتی که در میقات جحفه ویا شجره لباس سفید احرام را بر تن می کنند.
ایرانیان به محض ورود به مکه مکرمه، ترجیح می دهند خود را به مسجدالحرام برسانند و با طواف کعبه و انجام مناسک عمره تمتع یا مفرده، با شور و شوق، یکی از مهمترین مراحل حج خویش را انجام دهند.
لحظه ورود آنان به خانه خدا واقعا دیدنی است. لبیک گویان به سوی کعبه می شتابند و شیفته و سرگشته، محو دیدار خانه دوست می شوند؛ خانه ای سنگی با روکش پارچه ای از جنس حریر، تمام مشکی با نوشته هایی از قرآن با نخ طلا و نقره.
اما، جنس این خانه نیست که آنها را به سوی خود می کشاند. صاحب خانه است که آنها را فراخوانده و چه زیباتر از این، در جایی باشی که همه عمر به سویش نماز خوانده ای و حالا، خدا تو را به سوی خویش طلبیده است.
همین حس زیبا و دعوت معبود است که چنین زائران کویش را سرگشته و بی تاب می کند.
«فاطمه» زائری حدودا 32 ساله از اصفهان که همراه دوستش رو به حجرالاسود ایستاده و در حال دعا و مناجات است، از جمله این زائران است.
او در باره احساسش به خبرنگار ستاد خبری حج می گوید:« خیلی خیلی زیباست. فقط تویی و خدا آنهم درست کنار کعبه. من خیلی خوشبختم که در جوانی توفیق یافته ام اینجا را زیارت کنم.»
فاطمه که سه روز پیش به مکه آمده و حالا، لباس عادی و چادر مشکی ایرانی خود را بر سر دارد، می افزاید: «در قرآن و احادیث آمده است که کنار کعبه هر دعایی بکنی، مستجاب می شود. آیا سعادتی بالاتر از این برای انسان می توان یافت؟!»
از او می پرسم چه دعایی می کنی؟. پاسخ می دهد: «اولین دعای من، فقط فرج آقا، امام زمان (عج) است. مطمئنم وقتی بیاید، دنیا را تغییر خواهد داد و باعث سربلندی شیعیان و استقرار عدالت در جهان خواهد شد.»
کمی آنسوتر، پشت مقام ابراهیم و روبروی در کعبه، زائری دیگر نشسته است. می گویم خبرنگارم اما او ترجیح می دهد نامی از خویش نبرد. می گوید من برای زیارت آمده ام. شایسته نیست در مقابل خدا، خود را مطرح کنم. اصرار می کنم، خود را «حسن امینی» معرفی می کند، «زائری از ایران».
کتاب قرآن دست او است و تازه، قرائت آن را به پایان رسانده است. می گوید:« خداوند ما را به خانه خویش دعوت کرده و حالا ما در اینجا هستیم. در مسجدالحرام، روبروی کعبه. از اینکه اینجا هستم غرق در شادی و لذتم.»
حسن تاکید می کند:« اینجا محل دعا و مرکز استجابت دعا است. من، برای فرج آقا امام زمان(ع)، سربلندی ایران عزیز، سعادت جوانان، اشتغال بیکاران و شفای بیماران دعا می کنم. کار هر روز من در اینجا دعا کردن است.»
«تاج محمد» پیرمردی از شهرستان آق قلا در استان گلستان هم با همسرش به سفر آمده است.
می گوید:« این دومین سفر من به خانه خدا است. این بار بخاطر همسرم آمده ام. او در زندگی ام زحمتهای زیادی کشیده و می خواهم با این سفر، دینم را به او ادا کنم. »
تاج محمد می گوید: من دعا می کنم همه مسلمانان در صلح و آرامش باشند. هیچ جا، جنگی رخ ندهد. وضعیت اقتصادی همه خوب باشد، جوانان بتوانند ازدواج کنند و زندگی خوبی داشته باشند.
او اضافه می کند: البته، من از زندگی خودم راضی ام. چند هکتار زمین شالی کاری دارم. مزارع گندم دارم. چند راس گاو دارم و آنقدر کارم زیاد است که شبانه روز با فرزندانم در حال کار هستیم. خوشحالم که در این سفر، هم زیارت می کنم و هم فرصت استراحت دارم.
می پرسم: سیل آق قلا در بهار گذشته آسیبی به زندگی ات نزد؟ گفت: به همه ما آسیب زد اما خدا را شکر، دولت کمک کرد و حالا، اوضاع خیلی بهتر شده. بلایی آسمانی بود.
«نورالدین» را در لحظه طواف دیده ام. مردی حدودا 80 ساله، با ریشی سفید و پرپشت و لباس بلوچی. هنگام طواف، حالش پریشان بود. بی اختیار و بی وقفه گریه می کرد. مردی حدود 45 ساله که به نظر می رسید، پسرش باشد، شانه های او را گرفته و از پشت سر مراقب پدر بود. تصور کردم مردی از پاکستان یا هند باشد، اما کیسه کفشی که از شانه اش آویزان بود، ایرانی بودن او را نشان داد. مثل بسیاری دیگر از زائران ایرانی، روی کیسه کفش، آرم یکی از شرکتهای معروف بیمه ایران بود.
پس از طواف، به سراغ نورالدین رفتم. فارسی را با لهجه بلوچی صحبت می کرد. گفت:« همه عمر آرزو داشتم به زیارت خانه خدا بیایم. باورم نمی شد بتوانم. حالا این رویا و آرزوی دیرینه محقق شده است. چه سعادتی بالاتر از این!»
می گوید:« دعا کردم همه آرزومندان بتوانند به مکه بیایند. من برای همه دعا می کنم. »
«طوبی» زن میانسالی از استان سمنان است. چادری با رنگ قهوه ای گلدار پوشیده و روی آن، مثل بسیاری دیگر از بانوان زائر ایرانی برچسبی سفید دارد که در آن، پرچم موج دار ایران کشیده و نوشته شده است«الجمهوریه الاسلامیه الایرانیه» و بعد، نام ایران به زبان انگلیسی. سپس، نام استان، شماره کاروان و نام مدیر آن. زیر آن هم شماره تلفنی برای اطلاع رسانی از زائر ثبت شده است.
او همراه سه چهار نفر از دوستانش به سفر حج آمده است، همگی زنان مسن و میانسال. در گوشه ای نشسته اند و قرآن می خوانند. می گویند: ما برای فرزندان، جوانان و همه مردم ایران دعا می کنیم. می خواهیم خدا مشکلات همه را رفع کند و زندگی خوبی داشته باشند.
زائران ایرانی را در جای جای مسجدالحرام می توان دید. آنها برای زیارت خانه خدا شب و روز نمی شناسند. شب ها تا دیر وقت و گاهی تا صبح، در حال دعا و نماز در خانه خدا هستند. دمای هوا در روزهای داغ و آفتابی اینجا این روزها به 44 درجه هم می رسد. شبها نیز کمتر از 29 درجه نیست. مکه سرزمینی کوهستانی در بیابان عربستان است و این ویژگی باعث می شود شهر مثل تنور داغ شود.
وقتی آفتاب به سنگهای سفید کف مسجدالحرام می خورد، چشمها زیر تابش شدید نور خورشید توان دیدن ندارند.
اما، این هوا هم مانع طواف و زیارت بی پایان حاجیان ایرانی نیست. آنها در مکان و سرزمین استجابت دعا هستند و می خواهند از این فرصت بهره ببرند. یک زائر می گوید:« مگر چقدر برای این کار فرصت داریم؟!». شوق زیارت دوست، گرمای هوا و داغی آفتاب نمی شناسد.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
جمعه 4 مرداد 1398 - 10:54:27