روزه و رمضان در کلام مقام معظم رهبری حفظه الله

سه شنبه 17 اردیبهشت 1398 - 10:27:20
روزه و رمضان در کلام مقام معظم رهبری حفظه الله

روزه، مظهر گذشت از خواسته هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسی برای انسان است. چرا؟ چون هواهای نفسانی و هوسها و مشتهیات و خواستهای نفس، همان مسیری است که انسان را به گناه می رساند. این طور نیست که مشتهیات نفسانی با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب ناپذیر باشند؛ نه، بعضی از مشتهیات نفسانی هم حلال است.

تهران- الکوثر: بخشی از مسائل مهم مربوط به این ماه [ماه مبارک رمضان]، در ذیل این آیۀ شریفۀ سورۀ بقره و آیات بعد از آن ذکر شده است، که من گوشۀ کوچکی از آن را در این خطبه عرض می کنم.

اولاً می فرماید: «کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ»[1] ما می دانیم که نماز و زکات، مخصوص امت اسلام نبوده است؛ بلکه پیامبران قبل از رسول اکرم اسلام(ص) در صدر احکام خود، نماز و زکات را داشته اند. «وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیا»؛[2] از قول حضرت عیسی(ع) است که به مخاطبان خود می فرماید: خدا من را به نماز و زکات وصیت کرده است. از آیات دیگر قرآن هم این معنا استفاده می شود.[3] آیۀ اولی که تلاوت کردم، می فرماید: روزه هم مثل نماز و زکات، در شمار احکامی است که مخصوص امت اسلام نیست؛ بلکه امم سابق و پیامبران گذشته هم مأمور به روزه بوده اند.

این، نشان دهندۀ این حقیقت است که در بنای زندگی معنوی انسانها در هر زمان، همچنان که نماز لازم است و این نماز، رابطۀ معنوی میان انسان و خداست، و همچنان که زکات لازم است و این نکات، تزکیۀ مالی انسان می باشد، روزه هم واجب و ضروری است و این یکی از پایه های اصلی تکامل انسان و تعالی معنوی اوست؛ والّا در طول زمان و با تغییر ادیان مختلف، این خط، ثابت و مستمر نمی ماند.

البته روزه، در ادیان مختلف و زمانهای گوناگون و به شکلهای دیگر وجود دارد؛ اما گرسنگی کشیدن و اندرون را از طعام خالی داشتن و لب و زبان و دهان را در ساعات معینی بر روی تمتعات جسمانی بستن، خصوصیتی است که در روزۀ ادیان مختلف وجود دارد. پس، روزه یک رکن اساسی در تعالی معنوی و تکامل روحی و هدایت و تربیت انسانی است.[4]

عبادت شدن خواب و تنفس روزه دار

روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روی نیت باشد، والاّ اگر شما یک روز به خاطر گرفتاری و یا اشتغال به کار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نکنید چیزی بخورید، هیچ ثوابی به شما نخواهند داد. اما همین امساک را وقتی با نیت انجام دادید - «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ نَوَی فَعَمِلَ»؛[5] نیت کند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - این همان گوهر درخشانی می شود که به شما ارزش می بخشد و روحتان را قیمتی می کند.

شرط روزه، نیت است. نیت یعنی چه؟ یعنی این عمل را، این حرکت را، این امساک و تمرین را، جهت دادن برای خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهی. این است که به هر کاری ارزش می بخشد.لذا در دعای شب اوّل ماه مبارک می خوانید که: «اللَّهمَّ اجعَلْنَا مِمَّنْ نَوَی فَعَمِلَ وَ لَا تجْعَلْنَا ممَّنْ شَقِی فَکسِل»[6]. کسالت، بی رغبتی و بی نشاطی برای کار - چه کار معنوی و چه کار مادّی - شقاوت است.

روزه، یکی از بهترین کارهاست. با این که به ظاهر اقدام نکردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، کار مثبت است. چون شما نیت این کار را دارید؛ لذا از هنگامی که وارد صحنۀ روزه داری می شوید - یعنی از بعد از لحظۀ طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر این نیت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت می کنید. همین طور راه بروید، عبادت می کنید.

این که از قول نبّی اکرم علیه و علی آله الصّلاة والسّلام نقل شده است که فرمود: «أَنْفَاسُکمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکمْ فِیهِ عِبَادَةٌ»[7]؛ خوابیدن و نفس کشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت می شود؟ نفس کشیدن چطور «سبحان اللَّه» گفتن می شود؟ این به خاطر آن است که شما بی کار هم که باشید، هیچ اقدامی هم که نکنید، چون با این نیت وارد این وادی شده اید، یکسره در حال عبادتید.

در روایت دیگر می فرماید: «نَوْمُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبِیحٌ»[8]؛ سکوت هم که می کنید، مثل این است که «سبحان اللَّه» می گویید. و «وَ عَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ وَ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَاب»[9]؛ عمل شما مقبول، و دعایتان مستجاب است. سکوت شما عبادت است، نفس کشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟

چون شما این امساک و این دست کشیدن از بخشی از لذّات جسمانی را، برای خدا در یک مدّت سی روزه - ماه رمضان - تجربه می کنید.[10]

تقوا هدف مهم ماه رمضان

همه را و خودم را به رعایت تقوای الهی، مراقب خدا بودن، مراقب رفتار خود و گفتار خود در برابر خدا و مراقب خارراه ها، لغزشگاه ها و جاهایی که نفس انسان قدرت آن را ندارد که با استقامت و با عدم تزلزل، به راحتی آن راه را بپیماید، توصیه می کنم. انسان باید در زندگی فردی و اجتماعی، مراقب وسایلی که خدای متعال برای عبور از این لغزشگاه ها قرار داده است، باشد. وسیله ای قرار داده است که انسان بتواند خود را حفظ و به مقصد نزدیک کند و از امکاناتی که برای رسیدن به سرمنزل مقصود، در اختیار مؤمنین گذاشته است، بهره برداری کند. مراقب این امور بودن، تقواست و همان طور که بارها شنیده اید، یکی از هدفهای مهمِّ روزمّرۀ ماه رمضان این است که ما تقوا پیدا کنیم؛ «لَعَلَّکم تَتَّقونَ».[11] و بنده وقتی اعمالی را که در ماه رمضان، از سوی شارع مقدّس مورد اهتمام است، ملاحظه می کنم - یعنی روزه ماه رمضان، تلاوت قرآن مجید، خواندن دعاهای مأثور و توسّلاتی که به ذیل عنایات حضرت باری تعالی وجود دارد - می بینم در میان این چهار عنصر بسیار مهم که روزه ماه رمضان، واجب هم هست، آنچه برای ما خیلی اهمیت دارد، استغفار است؛ طلب مغفرت، طلب گذشت از سوی پروردگار عالم نسبت به آنچه از روی قصور، از روی جهالت و خدای نکرده از روی تقصیر، از ما سر زده است.[12]

یقین، بالاترین دستاورد روزه داری

مرحلۀ سوم از روزه داری، پرهیز از هرچیزی است که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند. این، آن مرحلۀ بالای روزه داری است که در حدیث آن طور که وارد شده است، پیامبر(ص) به حضرت پروردگار (جلّت عظمته) عرض می کند: «یا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ الصَّوْمِ »؛ دستاورد روزه چیست؟ ذات اقدس ربوبی فرمود: «الصَّوْمُ یورِثُ الحکمَةَ وَ الحکمَةُ تورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیقِینَ- فَإِذَا اسْتَیقَنَ الْعَبْدُ لَا یبَالِی کیفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیسْرٍ»[13]؛ روزه سرچشمه های حکمت را در دل می جوشاند. وقتی که حکمت بر دل حاکم شد، آن معرفت نورانی و روشن به وجود می آید. معرفت که به وجود آمد، همان یقینی به وجود می آید که حضرت ابراهیم از خدای متعال آن را می خواست و در دعاهای این ماه مرتّب درخواست شده است. وقتی کسی دارای یقین بود، همۀ دشواریهای زندگی بر او آسان می شود و انسان شکست ناپذیر از حوادث می گردد. ببینید چقدر اهمیت دارد! این انسانی که می خواهد در مدّت سالهای عمر خود، یک راه تعالی و تکامل را بپیماید، در مقابل مشکلات و حوادث زندگی و موانع راه، شکست ناپذیر می شود. یقین، چنین حالتی به انسان می دهد. اینها ناشی از روزه است. وقتی که روزه یاد خدا را در دل زنده کرد و فروغ معرفت خدا را در دل به وجود آورد و دل را روشن نمود، اینها به دنبالش می آید. هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند، به روزه برای این مرحله مضرّ است. خوشا به حال کسانی که می توانند خود را به این مرحله برسانند. البته ما باید آرزو کنیم و از خدا بخواهیم و همّت کنیم که خودمان را به این مرحله برسانیم.[14]

روزه، مظهر صبر در مقابل گناه

برای این که از فضای ماه مبارک بهره مند شویم، این حدیث را عرض می کنم و اندکی دربارۀ آن صحبت می کنم. حدیث صحیح معتبر از پیغمبر اکرم(ص) این است: «الصوْمُ جنَّةٌ مِنَ النَّارِ»[15] روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصِّیامُ جنَّةُ الْعبْدِ الْمُؤْمِنِ یوْمَ الْقِیامَةِ کمَا یقی أَحدَکمْ سِلَاحُهُ فی الدُّنیا»؛[16] همچنان که شما در دنیا با سلاح و وسیلۀ دفاعی خودتان از خود دفاع می کنید، در آخرت هم به وسیلۀ روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع می کنید.

خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جُنَّةٌ مِنَ النارِ» دربارۀ آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کف نفس است؛ «وَنَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوی»[17] مظهر صبر در مقابل گناه و غلبۀ مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیۀ شریفۀ «وَاستَعینوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ»[18] صبر را به روزه تعبیر کرده اند.[19] روزه، مظهر گذشت از خواسته هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسی برای انسان است. چرا؟ چون هواهای نفسانی و هوسها و مشتهیات و خواستهای نفس، همان مسیری است که انسان را به گناه می رساند. این طور نیست که مشتهیات نفسانی با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب ناپذیر باشند؛ نه، بعضی از مشتهیات نفسانی هم حلال است. اما این که انسان دهنۀ نفس را بردارد، نفس خود را بی مهار و بی دهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزی است که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه فرمودند: «حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا»[20]؛ او را روی اسب سرکشی انداخته اند که دهنۀ آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را می برد به پرتگاه پرتاب می کند. هوای نفسانی انسان را به سمت گناهان می کشد.[21]

پی نوشت ها

[1]  «ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.» (بقره/183)

[2]  «و مرا - هر جا که باشم - وجودی پربرکت قرار داده؛ و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است.» (مریم/31)

[3]  «وَإِذ أَخَذنا میثاقَ بَنی إِسرائیلَ لا تعبُدونَ إِلَّا اللَّه وَبالوالِدَینِ إِحسانًا وَذِی القُربی وَالیتامی وَالمَساکینِ وَقولوا لِلنّاسِ حُسنًا وَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیتُم إِلّا قَلیلًا منکم وَأَنتُم مُعرِضونَ»؛ «و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید؛ و (از وفای به پیمان خود) روی گردان شدید. » (بقره83) «وَلَقَد أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ بَنی إِسرائیلَ وَبَعَثنا منهُمُ اثنَی عَشَرَ نَقیباً وَقالَ اللَّهُ إِنّی مَعَکم لَئِن أَقَمتُمُ الصَّلاةَ وَآتَیتُمُ الزَّکاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلی وَعزَّرتُموهُم وَأَقرَضتُمُ اللَّه قَرضًا حَسَنًا لَأُکفِّرَنَّ عَنکم سَیئَاتِکم وَلَأُدخِلَنَّکم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الأَنهارُ فَمَن کفَرَ بَعدَ ذلِک منکم فقَد ضلَّ سَواءَ السَّبیلِ»؛ «خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب [= سرپرست] برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: "من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید [= در راه او، به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را می پوشانم [= می بخشم ]؛ و شما را در باغهایی از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد می کنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.» (مائده/12)

[4] بیانات معظم له در تاریخ: 10 /01 /1369.

[5] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت(، قم، چاپ اول، 1408ق، ج7، ص444.

[6] همان.

[7] أمالی، شیخ صدوق، انتشارات أعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق، ص93.

[8] من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413ق، ج2، ص76.

[9] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، نشر دارالشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406 ق، ص51.

[10] سخنان معظم له در تاریخ: 12/10/1376.

[11] «تا پرهیزکار شوید.» این آیه در چند جای قرآن کریم ذکر شده است: «یا أَیهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکم وَالَّذینَ مِن قَبلِکم لَعَلَّکم تَتَّقونَ»؛ «ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.» (بقره/21) «وَإِذ أَخذنا میثاقَکم وَرَفَعنا فَوقَکمُ الطّورَ خُذوا ما آتَیناکم بِقُوَّةٍ وَاذکروا ما فیهِ لَعَلَّکم تَتَّقونَ»؛ «و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) "آنچه را (از آیات و دستورهای خداوند) به شما داده ایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید "!» (بقره /63)«وَلَکم فِی القِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الأَلبابِ لَعَلَّکم تَتَّقونَ»؛ «و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.» (بقره /179) «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکم لَعَلَّکم تَتَّقونَ»؛ «ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.» (بقره /183) «وَأَنَّ هذا صِراطی مُستَقیمًا فَاتَّبِعوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکم عَن سَبیلِهِ ذلِکم وَصّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَتَّقونَ»؛ «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می سازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید.» (انعام /153) «وَإِذ نتَقنَا الجبَلَ فَوقَهُم کأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِم خُذوا ما آتَیناکم بِقُوَّةٍ وَاذکروا ما فیهِ لَعَلَّکم تَتَّقونَ»؛ «و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فراز آنها بلند کردیم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود می آمد؛ (و در همین حال، از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده ایم، با قوّت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید!» (اعراف /171)

[12] سخنان معظم له در تاریخ: 26/10/1376.

[13] إرشاد القلوب الی الصواب، دیلمی، نشر شریف رضی، قم، چاپ اول، 1412ق، ج1، ص203.

[14] سخنان معظم له در تاریخ: 26/09/1378.

[15] بحار الانوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج65، ص333.

[16] الخصال، شیخ صدوق، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ اول، 1362ش، ص45.

[17] «وَأَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفسَ عَنِ الهوی»؛ «و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد.» (نازعات/40)

[18] بقره/45.

[19]  «فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ قَالَ یعْنِی بِالصَّبْرِ الصَّوْمَ؛ معصوم(ع) در مورد سخن خدای عزوجل که فرموده است از صبر و نماز کمک بگیرید فرمود: منظور از صبر، روزه است.» من لایحضره الفقیه، ج2، ص76.

[20] نهج البلاغه، خطبه16؛ از خطبه های آن حضرت هنگامی که در مدینه با او بیعت شد: «ذِمَّتِی بمَا أَقولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ أَلَا وَ إِنَّ بَلِیتَکمْ قَدْ عَادَتْ کهَیئَتِهَا یوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیهُ(ص) وَ الَّذِی بعَثَهُ بالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّی یعُودَ أَسْفَلُکمْ أَعْلَاکمْ وَ أَعْلَاکمْ أَسْفَلَکمْ وَ لَیسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کانُوا قَصَّرُوا وَ لَیقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ ما کتمْتُ وَشْمَةً وَ لَا کذَبْتُ کذْبَةً وَ لَقَدْ نبِّئْتُ بهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیوْمِ أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایا خَیلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمتَهَا فأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِکلٍّ أَهلٌ فلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَی ءٌ فَأَقْبَلَ . و من هذه الخطبة و فیها یقسم الناس إلی ثلاثة أصناف شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طالِبٌ بطِی ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَی الْیمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَی هِی الْجَادَّةُ عَلَیهَا بَاقِی الْکتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَیهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ هَلَک مَنِ ادَّعَی وَ خابَ مَنِ افْتَری منْ أَبدَی صَفْحَتَهُ لِلْحقِّ هَلَک وَ کفَی بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یعْرِفَ قَدْرَهُ لَا یهْلِک عَلَی التَّقْوَی سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا یظْمَأُ عَلَیهَا زَرْعُ قَوْمٍ فَاسْتَتِرُوا فی بُیوتِکمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَینِکمْ وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکمْ وَ لَا یحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یلُم لَائِم إِلَّا نفْسَهُ؛ عهده ام در گرو درستی سخنم قرار دارد، و نسبت به آن ضامن و پای بندم. کسی که عبرتهای روزگار کیفرهای پیش رویش را بر او آشکار کند تقوا او را از در افتادن در اشتباهات مانع گردد. هشیار باشید که روزگار آزمایش به همان شکل خود در روز بعثت پیامبر(ص) به شما باز گشته. به خدایی که او را به حق فرستاد هر آینه همه درهم ریخته می شوید، و هر آینه غربال می گردید، و همچون محتوای دیگ جوشان درهم و برهم گشته تا آنجا که ذلیل شما گرامی و بالا نشینتان پست شود. واپس مانده ها که کوتاهی کردند پیش افتند، و پیش افتاده های گذشته پس مانند. به خدا قسم سخنی را مخفی ننموده، و دروغی بر زبان نیاورده ام، و به این اوضاع و چنین زمانی آگاهیم داده اند. گناه و تقوا بدانید خطاها اسبان سرکشند که افسار گسیخته سواره های خود را به پیش می برند تا به جهنم وارد کنند. آگاه باشید که تقوا مرکب های راهوار است که مهارشان به دست سواره های آنها سپرده شده، در نتیجه آنان را وارد بهشت می نمایند. این وضع حق و باطل است، که هر یک را خریداری است، اگر باطل بسیار باشد از گذشته چنین بوده، و اگر حق اندک باشد زیاد شدنش را امید هست. هر آینه کم است جریانی که از دست رفته به جای اصلی خود برگردد.می گویم: در این سخن کوتاه جایگاهی از زیبایی است که از هر گونه توصیف بیرون است، بهره ای که از شگفتی در این کلام به انسان می رسد بیش از درک حقایقی است که در آن وجود دارد. در این سخن علاوه بر آنچه گفتیم اضافاتی از فصاحت هست که زبان از بیانش عاجز، و اندیشه از رسیدن به ژرفایش ناتوان است. این گفتار مرا نمی فهمد مگر کسی که عمرش را در صنعت فصاحت صرف کرده، و اندیشه اش به ریشه های آن نفوذ کرده باشد، «و جز دانایان احدی قدرت تعقّل این کلام را ندارد» و از همین خطبه است اقسام مردمان کسی که بهشت و دوزخ را پیش رو دارد آسوده نیست. کوشنده با شتاب نجات یافت، و جوینده کند رو را امید هست، و مقصّر در آتش سرنگون است. راست و چپ گمراهی است، و راه میانه جاده اصلی است، کتاب ماندگار الهی و آثار نبوت بر این راه است، و گذرگاه سنّت از این راه است، و بازگشت کار همه به این جایگاه است. مدّعی به ناحق هلاک شد، و دروغ باف زیان دید. آن که در برابر حق بایستد به هلاکت رسد. و در جهالت انسان همین بس که اندازه خود را نشناسد. ریشه ای که بر تقوا روییده نابود نگردد، و زراعت قومی که آب تقوا خورده تشنه نشود. پس (برای دوری از فتنه) در خانه ها بمانید، و امور بین خود را اصلاح کنید، توبه پیش روی شماست. نباید هیچ ستایشگری جز خدا را بستاید، و هیچ ملامتگری جز خود را ملامت نماید.»

[21] سخنان معظم له در تاریخ: 06 /08 /1383. 


سه شنبه 17 اردیبهشت 1398 - 8:52:21