زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته. آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است كه با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد كند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد کند كه اینك یكی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود.
تولد
تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عامالفیل (570 میلادی)، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر (ص)، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیلهای كه بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مكه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندكی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با كاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.
کودکی
بنابر رسمی كه در مكه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاك بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود كه همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیك مدینه) به خاك سپردند. محمد (ص) از این پس در كنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش كوششی بلیغ می كرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.
جوانی
از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر (ص)، شركت در پیمانی به نام «حلف الفضول» است كه در آن جمعی از مكیان تعهد كردند «از هر مظلومی حمایت كنند و حق او را بستانند»؛ پیمانی كه پیامبر (ص) بعدها نیز آن را میستود و میفرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن میپیوندد.
ازدواج
شهرت محمد (ص) به راستگویی و درستكاری چنان زبانزد همگان شده بود كه «امین» لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب كرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستكاری «محمد امین« شد كه خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی كه بنابر مشهور، دستكم 15 سالی از او بزرگتر بود. خدیجه برای محمد (ص) همسری فداكار بود و تا زمانی كه حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر (ص) فرزندانی آورد كه پسران همگی در كودكی درگذشتند و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه (س) است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آن كه می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفكر شناخته شده و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر میتافت. محمد (ص) اندكی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در كوهی نزدیك مكه به سر میبرد و زمان را به خاموشی و اندیشه میگذرانید.
بعثت
گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است كه فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست كه او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهای ایجاد شد و همین امر پیامبر (ص ) را غمناك ساخته بود، ولی اندكی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاك گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین كرد.
دعوت خویشان به اسلام
پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز كرد و اول كسی كه به او ایمان آورد، همسرش خدیجه و از مردان پسر عمویش علی بن ابی طالب (ع) بود كه در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد كه گروه اسلام آورندگان به اطراف مكه میرفتند و با پیامبر (ص) نماز میگزاردند.
دعوت همگانی
سه سال پس از بعثت، پیامبر (ص) دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گستردهتر مطرح سازد . رفتار قریشیان و به طور كلی مشركان مكه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بیاعتنایی همراه بود ، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر (ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموی پیامبر (ص) را كه جداً از او حمایت میكرد، برای آزار پیامبر (ص) در تنگنا قرار دادند. سختگیری مشركان چندان شد كه پیامبر (ص) عدهای از اصحاب را امر كرد تا به حبشه هجرت كنند و به نظر میرسد كه برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند.
شعب ابی طالب
در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفهای نوشتند و به دیوار كعبه آویختند. از آن سوی، ابوطالب و كسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر (ص) و خدیجه به درهای مشهور به «شعب» ابوطالب، پناه بردند و تا جایی كه ممكن بود، نه كسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند. سرانجام، پس از آن كه خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند كه مخالفان را رها كنند و از محاصره ایشان دست بردارند (سال 10 بعثت). اندكی پس از خروج پیامبر (ص) از شعب، دو تن از نزدیكترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.
پیمان عقبه
در شهر یثرب دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از كسی كه ایشان را به آشتی و دوستی دعوت كند، استقبال میكردند. پیامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه كرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد، یعنی در سال 12 بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر (ص) آمدند و در عقبه، درهای در نزدیكی مكه، با آن حضرت بیعت كردند و پیامبر (ص) نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه كرد. این بیعت نخستین پایه حكومتی شد كه پیامبر (ص) در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ( ص) بیعت كردند و گویا در یثرب جز گروه اندكی نمانده بود كه به اسلام در نیامده باشند.
نقشه قتل پیامبر
گرچه مذاكره با یثربیان پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به كار پیامبر (ص) و مسلمانان، بر آن شدند كه از همه تیرههای قریش كسانی گرد آیند و شبانه پیامبر (ص) را بكشند تا خون او برگردن كسی نیفتد. پیامبر (ص) كه از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی (ع) را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی كه ابوبكر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد.
هجرت پیامبر
خروج پیامبر (ص) از مكه كه از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حكومتی قرار گرفته بود كه میبایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعهای نوین بنا نهد. گسیل داشتن كسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مكه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا كه مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است كه اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یك مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر (ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری كه از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشك، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا كرد كه بنیاد مسجد النبی كنونی در مدینه منوره است.
عقد اخوت
روز به روز بر شمار مهاجران افزوده میشود و انصار (كه اینك به ساكنان پیشین یثرب اطلاق میشد) آنان را در منزل خویش جای می دادند. پیامبر (ص)، نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار كرد و خود علی بن ابی طالب (ع) را به برادری برگرفت. مدتی پس از ورود به مدینه، پیامبر (ص) با اهالی شهر، حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یكدیگر را رعایت كنند. چندی بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی كعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام تثبیت شد.
جنگهای پیامبر اسلام
در سال دوم هجرت، مهمترین برخورد نظامی مسلمانان و مشركان مكه پیش آمد: در نبردی كه به بدر مشهور شد، با آن كه عده مسلمانان كمتر از مكیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود كنند و از مشركان بسیاری كشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. پیروزی در بدر ، به مسلمانان روحیه بخشید، اما در مكه همگی داغدار و خشمگین از شكست و در اندیشه انتقام بودند.
در سال سوم هجرت، قریشیان از قبایل متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند و با لشكری مجهز به فرماندهی ابوسفیان، به سوی مدینه به راه افتادند. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند، ولی سرانجام بر آن شد تا برای مقابله با لشكر مكه از شهر بیرون رود. در جایی نزدیك كوه احد، دو لشكر با یكدیگر رو به رو شدند و با اینكه نخست پیروزی با مسلمانان بود، ولی با ترفندی كه خالد بن ولید به كاربرد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشركان از پشت هجوم بردند و به كشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه عموی پیامبر (ص) به شهادت رسید، پیامبر (ص) خود زخم برداشت و شایعه كشته شدن او نیز موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد.
سال پنجم هجرت به پایان نرسیده بود كه خطر بسیار بزرگی پیامبر (ص) و مسلمانان را تهدید كرد. قریشیان مكه و یهودیان رانده شده بنینضیر و دیگر هم پیمانان ایشان بر ضد پیامبر (ص) متحد شدند و با لشكری گران كه شمار سپاهیان آن را تا 10 هزار گفتهاند، به سوی مدینه به راه افتادند. چون خبر به پیامبر (ص) رسید، بنا بر روایت مشهوری، به پیشنهاد سلمان فارسی به حفر خندق در اطراف مدینه امر فرمود. بدین ترتیب، چون لشكر كفار به مدینه رسید، با این تدبیر جدید جنگی رو به رو شد و در طول روزهایی كه دو لشكر در برابر هم صف آراسته بودند، تنها درگیری هایی پراكنده رخ داد. سرانجام، پس از 15 روز ، لشكر كفار بینتیجه بازگشت و مسلمانان به زندگی عادی خود برگشتند.
صلح با قریش
در این سال پیامبر (ص) و مسلمانان قصد كردند كه برای اجرای مراسم حج به مكه روند و به همین منظور به سوی مكه به راه افتادند.
|
قریشیان بر منع ورود پیامبر (ص) هم داستان شدند و كسی را نزد آن حضرت روانه كردند و او را از قریشیان بیم دادند، ولی پیامبر (ص) تاكید كرد كه قصد جنگ ندارد و حرمت خانه خدا را واجب میداند و حتی فرمود كه حاضر است برای مدتی با قریشیان در صلح شود. قریشیان نخست هم رای نبودند، ولی سرانجام كسی را برای عقد قرار داد صلح نزد پیامبر (ص) فرستادند. بر مبنای این، میان پیامبر (ص) و قریشیان 10 سال صلح و متاركه جنگ اعلام گردید و شرط شد كه پیامبر (ص) از ورود به مكه تا سال آینده خودداری كند.
نامه به پادشاهان و جنگ خیبر
پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالك اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد كه پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر كه در نزدیكی مدینه واقع شده بود، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت كه یهودیان به كار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و كاروانها به اطراف و اكناف ادامه داشت.
فتح مکه
در سال هشتم هجرت قریشیان پیمان خود را شكستند و شبانگاه بر طایفهای كه با مسلمانان هم پیمان بودند، هجوم بردند. بدین سبب، پیامبر (ص) با سپاهی انبوه قصد مكه كرد و شب هنگام بیرون مكه اردو زد. ابوسفیان، بزرگ مشركان به شفاعت عباس عموی پیامبر (ص)، نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام كرد و پیامبر (ص) خانه او را جایگاه امن قرار داد. لشكر اسلام بیمقاومتی وارد مكه شد و پیامبر (ص) بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر كرد و خود به درون كعبه شد و خانه را از بتان پاك فرمود. آن گاه بر بلندی صفا نشست و همگی مردم با او دست بیعت دادند.
هنوز 15 روز از اقامت پیامبر (ص) در مكه نگذشته بود كه برخی از طوایف پرشمار و مسلمان نشده جزیره العرب بر ضد آن حضرت متحد شدند. پیامبر (ص) با لشكری انبوه از مسلمانان از مكه بیرون آمد و چون به جایی به نام حنین رسید، دشمنان كه در درههای اطراف كمین كرده بودند، به تیراندازی پرداختند. شدت تیرباران چنان بود كه سپاه اسلام روی به عقب نهاد، گروهی اندك بر جای ماندند، ولی سرانجام گریختگان نیز بازگشتند و بر سپاه دشمن هجوم بردند و آن ها را شکست دادند.
غزوه تبوک
در تابستان سال نهم هجرت به پیامبر (ص) خبر رسید كه رومیان لشكری ساخته اند و قصد حمله به مدینه دارند . پیامبر (ص) و مسلمانان به مقابله رفتند تا به تبوك رسیدند، ولی جنگی رخ نداد و پیامبر (ص) پس از عقد پیمانهایی با قبایل آن حدود به مدینه بازگشت. پس از این ماجرا كه به غزوه تبوك شهرت یافت.
رحلت پیامبر
در اوایل سال 11 هجرت بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 هجرت، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) كسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم كه یكی دو سال پیش از وفات پیامبر (ص) به دنیا آمد، همگی در گذشته بودند. پیكر مطهر پیامبر (ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و كفن كرد و در خانهاش ( كه اینك داخل در مسجد مدینه است) به خاك سپردند.
سه شنبه 29 آبان 1397 - 11:48:40