تهران- الکوثر: ائمه مشعل هدایت و کشتی نجات خلقند و در بین آنها امام حسین علیهالسلام، نه تنها نامی آشنا برای عموم مسلمانان و دردمندان است، بلکه این شخصیت وصفناپذیر مورد توجه خاص رسول خدا صلوات الله علیه و آله بوده است. فلسفۀ این عنایت با تذکرات مکرر حضرت در دوران حیاتشان، به گونهای است که هیچ کس نمیتواند فراوانی گفتهها و توجهات پیامبر اسلام (ص) به این بزرگوار را یک امر عاطفی برخواسته از رابطۀ پدر و فرزندی بداند؛ زیرا همۀ حرکات و گفتههای رسول خدا (ص) به طور قطع و یقین بسیار فراتر از مهر فرزندی است و واقعیتهای تاریخی هم، آن را اثبات میکند.
قیام و نهضت امام حسین (ع) همیشه در کلام معصومین (ع) وجود داشته است. معصومین پیش از امام حسین (ع) ضمن اشاره به واقعۀ عاشورا و سرزمینی که در آن مصائب عاشورا رخ میدهد، خبر از سرنوشت حضرت داشتهاند. آنچه بیشتر از هر چیز در زندگی اباعبدالله الحسین خصوصاً در زمان پیامبر و از زبان آن حضرت به چشم میخورد، این است که در حوادث زیادی، سخن از شهادت آن حضرت به میان میآید و پیامبر (ص) به قیام، نحوه و مکان شهادت امام حسین (ع) اشاره میکنند. پیامبر اسلام (ص) میدانست که شهادت امام حسین (ع) اسلام را تا ابد حفظ میکند؛ به همین خاطر بیشترین کلامش را در معرفی امام حسین (ع) و راه و روش او و شهادتش به کار گرفت.
پیشگوییهای مرتبط با شهادت امام حسین (ع) در روایات متعدد و فراوان در کتب شیعه و اهل سنت به چشم میخورد. علامه امینی بخشی از این نقلها را در کتاب سیرتنا و سنتنا فراهم کرده است. در کامل الزیارات ابن قولویه هم اخبار زیادی نقل شده است که به اشاره یا صراحت وقوع حادثۀ کربلا را قبل از اتفاق افتادن آن خبر داده است.
برخی از روایات پیشگویی کنندۀ شهادت امام حسین (ع) و بیان عظمت ایشان در ادامه ذکر میشود.
روایات شیعی، در مورد پیشگویی های رسول خدا (ص)
رسول خدا (ص) فرمود: «پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مىشود که به آن کربلا گویند؛ زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است؛ چنانکه خدا یاران مؤمن حضرت نوح را همانجا از طوفان نجات داد.»
همچنین در معرفی پاکی زمین کربلا مىفرمایند: «کربلا پاکترین بقعۀ روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعهها است؛ والحق که کربلا از بساطهاى بهشت است.»
در روایت دیگری عنوان شده: «پیامبر (ص) به سفری رفتند. در بین راه در مکانی توقف و آیۀ استرجاع را قرائت نمودند و اشک از چشمانشان جاری شد؛ اصحاب ایشان جویای علت گریه شدند. حضرت فرمودند: این جبرئیل (ع) است که از سرزمینی در کنار رود فرات به نام کربلا خبر میدهد که فرزندم حسین پسر فاطمه (س) در آنجا به شهادت میرسد؛ به آن حضرت عرض شد: ای رسول خدا قاتل او کیست؟ حضرت فرمودند مردی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند؛ گویا اکنون محل شهادت و محل دفنش را میبینم.
پیامبر اکرم (ص) با غم و اندوه از سفر بازگشتند و بر فراز منبر رفتند، خطبه خواندند و موعظه نمودند؛ در حالی که امام حسن و امام حسین علیهمالسلام در مقابل ایشان بودند. وقتی خطبۀ ایشان تمام شد، دست راست خود را بر سر امام حسن (ع) و دست چپ شان را بر سر امام حسین (ع) گذاشتند؛ سپس سر را به آسمان بلند کردند و عرضه داشتند: خداوند! محمد بنده و پیامبر توست و این دو از پاکترین و بهترین عترت و فرزندان و نسل من هستند و از بهترین کسانیاند که بعد از خود در میان امتم به جای میگذارم. جبرئیل به من خبر داده که به این فرزندم (امام حسین) اهانت و شهیدش میکنند. خداوندا شهادت را برایش مبارک گردان و او را از آقایان شهدا قرار ده. خداوندا مبارک نگردان کسی را که به او اهانت کرده و قاتل اوست.
راوی در ادامه میگوید : مردم در مسجد از شدت گریه، ضجه و فریاد میزدند. در این هنگام پیامبر فرمودند: آیا برایش گریه مینمایید و یاریش نمیکنید؟»
از عایشه روایت شده است: «حسین بن علی(ع) در حالىکه کودک بود نزد پیامبر خدا (ص) آمد. پیامبر(ص) به من فرمود: اى عایشه! آیا مایلى که من یک خبر شگفتانگیز به تو بدهم؟ چند لحظه قبل یک ملک نزد من آمد که تا به حال هرگز پیش من نیامده بود. این ملک به من خبر داد حسین تو به قتل خواهد رسید.»
در کامل الزیارات به نقل از ابوخدیجه سالم بن مکرم جمّال گفته شده: «هنگامی که فاطمه (س) امام حسین (ع) را به دنیا آورد جبرئیل نزد پیامبر آمد و به او گفت: امّت تو حسین(ع) را پس از تو میکشند. سپس گفت: آیا خاک او را به تو نشان دهم؟ و بال خود را بر زمین کربلا زد و مقداری خاک از آنجا بیرون کشید و به پیامبر (ص) نشان داد و آنگاه گفت: این خاکی است که او بر روی آن کشته میشود.»
رسول خدا (ص) فرمود: «پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مىشود که به آن کربلا گویند؛ زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است؛ چنانکه خدا یاران مؤمن حضرت نوح را همانجا از طوفان نجات داد.»
روایات اهل سنت، در مورد پیشگویی های رسول خدا (ص)
از اُمّسلمه هم نقل شده: «روزی پیامبر خدا (ص) در خانهام نشسته بود که فرمود: کسی بر من وارد نشود. من درنگ کردم که حسین (ع) وارد شد و صدای گریۀ پیامبر (ص) را شنیدم. سرک کشیدم. دیدم حسین (ع) در دامان پیامبر (ص) است و پیامبر (ص) گریه کنان دست بر پیشانی خود میکشد. گفتم: به خدا سوگند نفهمیدم کِی داخل شد. پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل با ما در اتاق بود و گفت: او (حسین) را دوست داری؟ گفتم: به اندازۀ همۀ دنیا او را دوست دارم. جبرئیل گفت: بی تردید امّتت او را به زودی در سرزمینی به نام کربلا میکشند. سپس جبرئیل از خاک آنجا برگرفت و به من نشان داد.»
به نقل از عایشه از پیامبر خدا (ص) بیان شده: «جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین پس از من در سرزمین طَف کشته می شود و این خاک را برایم آورد و به من خبر داد که آرامگاه او در آنجاست.»
ام سلمه نیز گفته: «ما غرفهای داشتیم که پیامبر (ص) هرگاه میخواست جبرئیل را دیدار کند در آنجا او را میدید. در یکی از این دیدارها پیامبر (ص) به عایشه فرمان داد که کسی بر او وارد نشود؛ امّا حسین بن علی (ع) وارد شد و عایشه متوجّه او نشد که او را بگیرد. جبرئیل گفت: این کیست؟ پیامبر خدا فرمود: پسرم و او را گرفت و بر روی ران خود نهاد. جبرئیل گفت: هان که به زودی او کشته میشود. پیامبر خدا فرمود: چه کسی او را میکشد؟ گفت: امّت تو. پیامبر خدا فرمود: امّت من او را میکشند. گفت: آری و اگر بخواهی سرزمینی را که در آن کشته میشود به تو نشان میدهم. جبرئیل به سرزمین طَف در عراق اشاره کرد. خاکی سرخ برگرفت و آن را به پیامبر (ص) نشان داد و گفت: این از خاک قتلگاه اوست.»
در المستدرک علی الصحیحین، به نقل از اُمّ سلمه گفته شده: «پیامبر خدا شبی برای خوابیدن دراز کشیده بود که سراسیمه بیدار شد. سپس دراز کشید و به خواب فرو رفت؛ ولی دوباره با پریشانیِ کمتری نسبت به بار نخست بیدار شد. آنگاه دوباره خوابید و چون بیدار شد خاکی سرخ در دست داشت که آن را میبوسید. گفتم: ای پیامبر خدا! این خاک سرخ چیست؟ فرمود: جبرئیل که درود و سلام بر او باد دربارۀ حسین به من خبر داد که او در سرزمین عراق کشته می شود. من به جبرئیل گفتم: خاک سرزمینی را که در آن کشته میشود به من نشان بده. و این خاک همانجاست.»
در مسند ابن حنبل هم به نقل از عبداللّه بن نُجَی از پدرش گفته شده: «روزی بر پیامبر (ص) درآمدم. چشمانش اشکبار بود. گفتم: ای پیامبر خدا! آیا کسی شما را ناراحت کرده است؟ چرا چشمانت اشکبار است؟ فرمود: اندکی پیش جبرئیل از نزدم رفت و به من گفت: حسین در کنار رود فرات کشته میشود.»
یک شنبه 25 شهریور 1397 - 11:58:24