علل تأخیر در تشکیل کابینه در لبنان

سه شنبه 6 شهریور 1397 - 17:35:41
علل تأخیر در تشکیل کابینه در لبنان

باگذشت بیش از سه ماه از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی در لبنان، مردم این کشور همچنان در انتظار آغاز به کار کابینه‌ای هستند که سعد حریری، مأموریت تشکیل آن را به عهده گرفته است.

تهران- الکوثر: جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل خاورمیانهدر یادداشتی تحلیلی در سایت شورای روابط خارجی نوشت:  سوم خردادماه امسال بود که «میشل عون» ریاست جمهوری لبنان، بعد از کسب رأی مثبت پارلمان جدید، مأموریت تشکیل دولت را به «سعد حریری» واگذار کرد و وی با اظهار رضایت از اینکه برای سومین بار زمام امور اجرایی لبنان را به دست گرفته، تصریح کرد: «جدیت و عزم راسخ در میان تمامی گروه‌ها برای تسهیل در روند تشکیل دولت وجود دارد و این موضوع به نقطه اشتراک من با همه احزاب و گروه‌ها تبدیل شده است.»

 اما این جدیت و عزم راسخ مورد تأکید سعد حریری و اشتراک نظری که وی بدان اشاره و اذعان کرد، در عرصه عمل نقشی در تسریع روند تشکیل کابینه ایفا نکرد و لبنان در سه ماه گذشته همچنان شاهد خلأ مهمی در دستگاه اجرایی بود. این در حالی است که لبنان با مشکلات اقتصادی بسیار بزرگی دست به گریبان است و حل و فصل این گونه مشکلات، در گرو آغاز به کار وزیرانی است که باید از سوی سعد حریری انتخاب شده و به پارلمان معرفی شوند.

 البته در نگاهی به اوضاع سیاسی لبنان نیز به این نتیجه می‌رسیم که بستر لازم و مقدمات مناسب برای تشکیل دولت فراهم شده و موانع داخلی زیادی بر سر راه سعد حریری وجود ندارد. به‌خصوص که در عرصه انتخابات هم این امر به اثبات رسید که همه رقبای حزبی در تشکیل سریع دولت و آغاز روند عادی در این کشور، توافق و تفاهم دارند. لذا در چنین شرایطی تشکیل نشدن دولت و تداوم خلأ سیاسی در این صحنه، نه تنها برای مردم لبنان بلکه برای کارشناسان این حوزه نیز به‌صورت یک معما درآمده است؛ معمایی که ریشه‌ها و پاسخ به آن را نمی‌توان در ساختارهای سیاسی و اوضاع کنونی لبنان جستجو کرد؛ به عبارت دیگر ریشه‌ها و سرچشمه‌های تشکیل نشدن دولت در لبنان، به‌رغم برخی از رقابت‌های حزبی و سهم خواهی های طایفه‌ای در پست‌های کابینه جدید در داخل این کشور قرار ندارد. درواقع برای درک‌ آنچه در صحنه کنونی لبنان مانع عمده بر سر راه تشکیل دولت است، باید به خارج از این کشور و به رقابت‌ها و تضادهای بین‌المللی و منطقه‌ای رجوع کرد و از دیگر سو، این واقعیت مهم را در نظر داشت که تأخیر کنونی در تشکیل دولت در لبنان، از موقعیت بسیار راهبردی این کشور در معادلات سیاسی و نظامی جدید منطقه‌ای نیز سرچشمه می‌گیرد.

البته چنین پدیده‌ای که در قالب تأثیرگذاری جریانات منطقه‌ای و بین‌المللی بر روند تحولات سیاسی لبنان امکان تحقق پیدا کرده، سوابق زیادی در این کشور دارد و مسئله تازه‌ای نیست. کما اینکه اگر به 4 دهه پیش بازگردیم و جنگ‌های داخلی و خشونت‌بار لبنان را در دهه 70 میلادی را مرور کنیم، خواهیم دید که حتی معادلات حاکم بر آن جنگ‌های داخلی نیز از جریان‌های بین‌المللی متأثر بود و هر یک از طرف‌های درگیر در آن جنگ داخلی، مورد حمایت مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های بین‌المللی در دوران جنگ سرد بودند و یا قدرت‌های منطقه‌ای در آن زمان را نمایندگی می‌کردند. تا جایی که برخی تحلیلگران مسائل سیاسی از لبنان به‌عنوان «ویترین معادلات جهانی» یاد می‌کردند. چراکه در این به‌اصطلاح «ویترین» هر یک از جریان‌های بین‌المللی به‌نوعی حضوری فعال داشتند.

 بدین ترتیب اینک نیز لبنان، صحنه رقابت‌ها، تضادها و مجموعه کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی است که ریشه اصلی آن را می‌توان در صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای جستجو کرد؛ بنابراین آنچه در صحنه سیاسی لبنان جاری است به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم ترجمان و تجلی رقابت‌هایی است که صحنه بین‌المللی را در برگرفته و اکنون در لبنان به‌صورت مانع تراشی بر سر راه تشکیل دولت ظاهر شده است.

 حال نکته مهم در این صحنه، وجود جریان نوپای اسلامی است که با برخورداری از عقبه‌های قابل ملاحظه استراتژیک منطقه‌ای (کشورهای محور مقاومت) توانسته است تا در عرصه مبارزات انتخاباتی، موفقیت چشمگیری را از آن خود سازد؛ یعنی همان جریان پرتوانی که حزب الله لبنان آن را نمایندگی می‌کند و تا پیش از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی، دنیای غرب، ارتجاع منطقه و رژیم صهیونیستی در صدد بودند تا با اتهام تروریستی بودن این گروه زمینه خلع سلاح آن را فراهم کنند.

 روشن است که قدرت‌ پیدا کردن جریانات و حرکت‌های اسلامی در صحنه بین‌المللی از جمله پدیده‌هایی است که سبب شده تا قدرت‌های صنعتی و دولت‌های سرمایه‌داری وارد عرصه تقابل با آن شوند. به عبارتی در حال حاضر عمده‌ترین نگرانی دنیای غرب بعد از فروپاشی بلوک شرق، وجود جریانات اسلامی است که در حیطه تمدن اسلامی قابلیت قدرت گیری بیشتر را پیدا کرده‌اند؛ بنابراین طبیعی است که وجود جریانی همانند جریان حزب‌الله لبنان از جمله پدیده‌هایی است که دنیای غرب از آن به‌عنوان یکی از شاخه‌های اصلی جریان اسلامی یاد می‌کند.

به‌خصوص آنکه هرگونه موفقیت سیاسی حزب‌الله آن‌هم در عرصه‌های انتخاباتی و سیاسی می‌تواند به‌صورت الگویی برای دیگر جریانات اسلامی در جهان اسلام به شمار آید و در بسیاری دیگر از نقاط جهان اسلام، حرکت‌های پردامنه‌ای را علیه سیاست‌های سلطه طلبانه غرب به وجود آورد.

 البته از دیدگاه رژیم صهیونیستی و به‌تبع آن از نظر مقامات واشنگتن، زمینه سازی برای خلع سلاح مقاومت حزب الله، بر تشکیل کابینه و حل‌وفصل مشکلات فزاینده اقتصادی لبنان اولویت دارد زیرا که تشکیل کابینه‌ای بر اساس ترکیب آراء مردم لبنان به معنی ایجاد مانعی جدی بر سر راه خلع سلاح حزب الله خواهد بود و تشکیل چنین کابینه‌ای، به‌صورت رسمی هرگونه اتهامی را مبنی بر تروریست بودن حزب الله به‌صورت کلی باطل خواهد کرد.


سه شنبه 6 شهریور 1397 - 16:38:40