تهران- الکوثر: مخلوقات خداوند سه دسته هستند:
۱ـ گروهی که فقط پیرو غریزه هستند، مانند: حیوانات.
۲ـ گروهی که فقط پیرو وظیفه هستند، مثل: ملائکه.
۳ـ گروهی که گاهی دنبال غریزه رفته و گاهی دنبال وظیفه میروند، مانند: انسان.
هرگاه انسان بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار گرفت و غریزه را انتخاب کرد، به سوی حیوانات گرویده، بلکه از حیوانات هم پستتر شده است، چون از عقل و فکر و رهنمودهای انبیا استفاده ننموده است (اولئک کالانعام بل هم اضل)(۱) آنان همچون چهارپایان بلکه گمراهترند. همانا بدترین جنبندهها نزد خداوند، انسانهایی هستند که گویا کر و گنگ اند و حاضر به تعقل هم نیستند.(۲) اما همین که انسان در این دو راهی خطرناک وظیفه را انتخاب نمود و در خط ملائکه و پاکان قرار گرفت آن را عید میگیرد، مثلاً غریزه گرسنهگی و تشنهگی و شهوت انسان را به استفاده از آب و نان و به سوی همسر میکشاند، ولی وظیفه دستور میدهد که در ماه رمضان خودداری کن، کسانی که سی روز وظیفه را انتخاب کردهاند، روز عید فطر را باید عید بگیرند، زیرا وظیفه را بر غریزه ترجیح دادهاند.
آری، عید قربان، روز پیروزی عقل و وحی بر هوی و هوس است.
قربان چیست؟
قربان عبارت از کارهای نیکی است که انسان به وسیله آن بخواهد خود را به رحمت خداوند نزدیک کند. بنابراین عمل نیکی که انسان انجام دهد تا بدان وسیله خویشتن را به رحمت حق تعالی نزدیک سازد، آن کار را قربان گویند؛ مانند فرمایش رسول اکرم(ص) که فرمود: نماز موجب تقرب و نزدیکی هر پرهیزکار به رحمت پروردگار است.
بدیهی است که مراد از تقرب به خدای تعالی، قرابت زمانی و مکانی نیست، چه بین خالق و مخلوق هیچگونه خویشاوندی وجود ندارد بلکه منظور آن است که از راه طاعت و انجام کارهای شایسته میتوان مشمول الطاف الهی قرار گرفت و به رحمت او نزدیک گردید. از جمله اعمالی که حجاج در روز دهم ذیالحجه در سرزمین منا بعد از رمی جمره عقبه انجام میدهند، کشتن شتر یا گاو و یا گوسفند و انفاق آن به مستحقین است تا به وسیله این عمل نیک به رحمت پروردگار نزدیک شوند که آن را قربان گویند و در زبان فارسی (یاء نسبت) به آن ملحق شده و نامش را قربانی گذارده اند، بنابراین قربانی برای امتثال امر خداوند متعال و تقرب به سوی اوست.
عید قربان را عید اضحی نیز میگویند و وجه تسمیه آن چنین است: اضحی جمع است از ماده (ضحی) که به معنای ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب میباشد و هنگامی که خورشید بالا می آید (قبل از ظهر) و آن موقع را ضحی گویند، چنانکه در قرآن کریم آمده است: والشمس و ضحیها (قسم به خورشید و چاشتگاه آن). و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قربانی میکنند و قربانی را اضحیه یا ضحیه گویند، بدین سبب روز دهم ذیالحجه را که قبل از ظهر آن، عمل قربانی انجام میشود، عید اضحی نیز گفتهاند.
قربانی از چه زمانی معمول شده است؟
تاریخ قربانی بسیار قدیم است و از زمان حضرت آدم ابوالبشر(ع) معمول بوده و در ادیان گذشته نیز جزو مقررات دینی به شمار میآمده که شمهیی از آن به اختصار بیان میشود:
۱ـ قربانی فرزندان حضرت آدم(ع) که نخستین قربانی در عالم به شمار میرود و در آیات ۲۷-۳۰ سوره مائده تصریح شده که خلاصه شرح آن چنین است: دو پسر حضرت آدم به نام هابیل و قابیل به ترتیب شبانی (چوپانی) و کشاورزی می کردند و صاحب گوسفندان و آب و خاک فراوان بودند، حضرت آدم(ع) آنان را امر به قربانی در راه خدا کرد. هابیل یکی از بهترین شتران یا گوسفندان را برای قربانی در راه خدا اختصاص داد و قابیل دستهیی از گندم های پست و نامرغوب را جهت قربانی انتخاب کرد که قربانی هابیل مقبول درگاه پروردگار گردید و قربانی قابیل به علت عدم اخلاص مردود گشت. قابیل به سبب قبول نشدن قربانی حسادت ورزید و آتش خشم و کینه اش زبانه کشید، نفس اهریمنی و شیطانی قابیل او را به کشتن برادر وادار کرد و هابیل را کشت و در دنیا و آخرت زیانکار گردید.
۲ـ حضرت نوح پیغمبر پس از طوفان، مذبحی ترتیب داد و حیوانات بسیاری در آنجا برای خدا قربانی کرد.
۳ـ قربانی حضرت ابراهیم خلیل(ع) یگانه فرزندش اسماعیل(ع) که در آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷ سوره صافات بیان گردیده است: «فلما بلغ معه السعی الی و فدیناه بذبح عظیم».
۴ـ در زمان حضرت موسی(ع) به عقیده یهودیان دو نوع قربانی معمول بوده است:
الف) قربانی دموی
ب) قربانی غیر دموی
در زبان فارسی هم کلمه قربان به معنی فدا شده و کشته شده در راه دوست استعمال میشود چنانکه به یکدیگر میگویند فدایت شوم و قربانت گردم.
قربانی دموی بر ۳ قسم به شرح زیر بوده:
ـ قربانییی که آن را به آتش میسوزاندند و جز پوست آن چیزی باقی نمیگذاردند.
ـ قربانییی که برای جبران گناه تقدیم میکردند و قسمتی از آن را می سوزاندند و قسمت دیگر را برای کاهنان باقی میگذاشتند.
ـ قربانییی که برای تندرستی انجام می دادند و در خوردن گوشت آن مختار بودند.
قربانی غیر دموی:
عبارت از رها کردن حیوان در بیابانها بود و اعراب نیز از بنی اسرائیل تقلید کردند و به عنوان تقرب به بتان خود، حیوانات را در بیابان رها میکردند و اسلام این عادات نکوهیده را تحریم کرد و این همان قربانی است که در آیه ۱۰۳ سوره مائده به نام بحیره و سائبه نامیده شده است.
۵ـ در آیین مسیحیت نیز به عقیده عیسویان، قربانی منحصر به شخص مسیح بوده و گویند حضرت عیسی(ع) خون و گوشت خود را فدای مردم جهان ساخت و به همین مناسبت یکی از فروع دین نصاری آن است که باید ماهی یک مرتبه و یا حداقل سالی یک بار نزد کشیش بروند و به قدر تمکن، وجهی به وی تقدیم دارند و به تمام گناهانی که در مدت مزبور مرتکب شده اند، اقرار کنند تا کشیش که به عقیده آنان جنبه غفاریت دارد، آن گناهان را بیامرزد.
۶ـ در اعراب زمان جاهلیت که سران قبایل به مکه می آمدند، ساکنان مکه مهماندار و میزبان آنان بودند و هر دو دسته خود را به کشتن شتر و گاو و گوسفندان برای بتان خویش و اطعام به فقرا و گرسنهگان موظف میدانستند.
اسرار و حکمت قربانی
۱) فدا کردن مال و انفاق آن در راه خدا است.
۲) کشتن حیوان اشاره به کشتن نفس اماره است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را که دایماً وی را به کارهای زشت وا میدارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئیم پاک گرداند و آن را در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی کند و حج اکبر نماید که اگر نفس اماره و خواهش های او کشته نشود و آرام نگیرد، هرگاه تمام نعمت ها و ثروتهای دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد بازهم سیر نمیشود و ندای هل من مزید دارد.
مساله قربانی در مکه را از چند نظر باید بررسی نمود:
ـ کمکرسانی به اهل حجاز یک اصل است. اگر از این سالها که حجاز کشوری وابسته و بازارش نمایشگاه اجناس شرق و غرب شده بگذریم، و به چند سال قبل برگردیم، میبینیم که مردم حجاز چندان راه درآمدی نداشته اند. مکه شهر صنعتی و کشاورزی نیست، زمانی که آیه منع ورود مشرکان نازل شد(۴) عوام مکه ناراحت شدند که نصف زایران، مشرکان هستند و با منع ورود آنان، وضع اقتصادی ما به هم میخورد، لکن آیه نازل شد که اگر از فقر می ترسید، ما در آینده شما را بی نیاز میکنیم(۵) این وعده خداوند باید محقق شود. یکی از راه های تحقق آن مسأله خرید قربانی است، صدها هزار زایر خانه، هر کدام که یک گوسفند می خرند، گروههایی به زندهگی و نوا میرسند. در روایات مساله کمکرسانی به مردم حجاز از طریق وسایل حمل و نقل و کرایه منازل و خرید هدایا و قربانی و داد و ستدهای زیادی که در موسم حج میشود، یک اصل معرفی شده و روی آن سفارش شده است.(۶)
وقتی که نبی مکرم اسلام (ص) با جمعی از مسلمانان به مدینه هجرت نمودند، اقتصاد مدینه در دست یهود بود. حضرت فوراً (در کنار تأسیس مسجد) به تأسیس بازاری که مرکز خرید و فروش مسلمانان باشد، اقدام فرمود و دستور داد که مسلمانان اجناس را مستقیماً به این بازار وارد کرده، از این بازار صادر نمایند. به علاوه کالاهای مورد نیاز را حتیالامکان خودشان تولید کنند و در این بازار به معرض فروش درآورند(۷) آری مساله کمکرسانی به مردم حجاز یک اصل است.
ـ همانگونه که صفا و مروه از شعایر الهی است، مساله قربانی هم از شعایر است. «والبدن جعلناها لکم من شعائرالله»: شترهای چاق و فربه را برای شما از شعایر الهی قرار دادیم.
وجود قربانگاه و مسلخ و حرکت دادن شترهای پرگوشت و نحر کردن و تقسیم گوشت آنها هم، یک جلوه و شکوهی دارد.
در روایات میخوانیم اولین قطره خون قربانی که ریخت، خداوند گناهان صاحبش را میبخشد(۸) اوقاتی که به خاطر تولد نوزاد یا ورود مسافر یا دفع بلا، در خانه، گوسفند ذبح میشود، در روح و روان و حرکت اهل خانه شور و نشاطی پدید میآید.
به هر حال، ذبح صدهاهزار گوسفند و نحر هزاران شتر، یک نوع جلوه و زیبایی بوده، مظهر روحیه ایثار دستهجمعی است که خود از شعایر الهی است.
۳ـ یکی از اسرار قربانی، سیر کردن گرسنهها است. قرآن در این باره میفرماید: «فکلوا منها واطعمواالقانع والمعتر»(۹) از گوشتهایی که قربانی می کنید هم خودتان میل نمایید، هم به قانع و معتر بدهید. قانع، فقیری است که به آنچه می گیرد، قانع است. معتر، فقیری است که علاوه بر تقاضای کمک اعتراض هم میکند. چه زیباست که هم استفاده خود حجاج و هم اطعام دیگران را کنار هم مطرح کرده است و اطعام شوندهگان را با یک چشم (خواه افراد قانعی که به هنگام اطعام دعا میکنند و شاد میشوند و خواه کسانی که زخم زبان زده و اعتراض مینمایند) میبیند و این نشان دهنده بینش وسیع اسلام است که سفارش به خود را فراموش کنید نه دیگران را و در تقسیم گوشت و اطعام، پای بند تملق یا دعا و تواضع فقیر نباشید؛ او را سیر کنید، گرچه با شنیدن زخم زبان باشد.
تقوا
هدف اصلی در مساله قربانی، رسیدن به مقام عالی تقوا است. قرآن در این زمینه میفرماید: این قربانیان که زایران خانه خدا به هنگام توقف در منا ذبح میکنند، گوشت یا خون آنها به خدا نمیرسد، بلکه هدف از قربانی، شکوفا شدن روح ایثار و نشان دادن مقدار عشق و قرب به خدا و تقوا است.(۱۰)
پی نوشتها:
۱ـ قرآن کریم ـ سوره اعراف ـ آیه ۱۷۹.
۲ـ قرآن کریم ـ سوره انفال ـ آیه ۲۲
۳ـ میزان الحکمه ـ جلد ۷ ـ صفحه ۱۳۰
۴ـ قرآن کریم ـ سوره توبه ـ آیه ۲۸
۵ـ همان
۶ـ همان، سوره حج ـ آیه ۲۸
۷ـ محمد خاتم پیامبران ـ ص ۴۸
۸ـ من لایحضره الفقیه ـ جلد ۲ صفحه ۱۳۸
۹ـ قرآن کریم ـ سوره حج ـ آیه ۳۶
۱۰ـ قرآن کریم ـ سوره حج ـ آیه ۴۷
یک شنبه 28 مرداد 1397 - 19:57:28