به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، پایگاه اینترنتی روزنامه رای الیوم که از لندن به روز می شود در یادداشتی به قلم خالد فارس نوشت: سه نقطه عطف مهم در تصمیم گیریهای نظامی آمریکا وجود دارد. نخستین نقطه عطف تصمیمی است که ترومن در سال 1947 اتخاذ و تاکید کرد: آمریکا خود را متعهد به کمک به کشورهایی می داند که در معرض تهدیدات کمونیستی قرار دارند. دومین نقطه عطف در زمان جیمی کارتر در سال 1980 اتفاق افتاد که منطقه "خلیج فارس" را منطقه حیاتی آمریکا اعلام کرد. سومین نقطه عطف به سال 2002 باز می گردد زمانی که بوش این شعار را سر داد که آمریکا منتطر نمی ماند تهدیدها به مرحله پیشرفته برسد بلکه حمله خواهد کرد.
که جرج بوش پسر راهبرد اصلی خود را در پی حوادث یازده سپتامبر اعلام و جنگ علیه تروریسم را مطرح کرد ، طولانی ترین جنگ آمریکا در طول تاریخ این کشور شروع شد که از افغانستان آغاز و به عراق کشیده شد.
آیا آمریکا توانست از طریق جنگهایی که به راه انداخته یا جنگهایی که وارد آن شده، جوامع پیشرفته ای بسازد؟ پاسخ قطعا منفی است. آمریکا در راهبرد جنگهایش شکست خورد و همه جوامعی که واشنگتن از راه جنگ وارد آنها شد، به جوامع تجزیه شده ، بدون آزادی و دمکراسی تبدیل شدند که در این زمینه می توانیم افغانستان و عراق و بعدا لیبی ، بحرانهای آمریکای لاتین و محاصره کشورهای فقیر را مثال بزنیم. جنگ هوشمند و غیر هوشمند و احمقانه آمریکا نمی تواند یک جامعه با ثبات ایجاد کند که مردم در آرامش زندگی کنند.
حتی مداخله غیر مستقیم آمریکا از پشت پرده برای اداره جنگها کاملا شکست خورده است. بزرگترین نمونه در این زمینه جنگ هشت ساله بین عراق و ایران است. آمریکا پشت پرده وارد این جنگ شده بود. علاوه براین، این کشور وارد درگیری سیاسی با کشورهای آمریکای جنوبی شد و برخی از اتباع آنها را به اتهام قاچاق سلاح و مواد مخدر به آمریکا بازداشت کرد.
ظاهر شدن پدیده ترامپ بازتاب بحران دوگانه است. اقتصاد آمریکا نتوانست از بحران 2008 خارج شود و پیامدهای بدهی بزرگ به اقتصاد آمریکا آسیب رسانده است. طبقه کارگر و متخصصان در شرایط بسیار سختی زندگی می کنند.
ترامپ هیچ راه حل مناسبی برای تعمیق جهانی شدن مطرح نکرده است بلکه بر عکس آن رفتار کرد. وی به قانون مالیات پانزده و نیم درصدی بر شرکتهای آمریکایی در خارج متوسل شد تا آنها را برای بازگرداندن سود به کشور ترغیب کند و از موانع موجود بر سر راه ورود این پولها به کشور رها شود.
اگر ترامپ جنگ جدیدی به راه اندازد یک پرسش بزرگ مطرح می شود: هزینه اش را از کجا خواهد آورد؟ منبع نخست؛ افزایش مالیات بر شهروند بدهکار آمریکایی است که در تضاد با سیاستهایش نیز هست. دوم دستیابی به منبع خارجی مثلا از کشورهای حوزه خلیج فارس است اما می گوید وقتی کشورهای خلیج فارس هزینه جنگهای آمریکا را بپردازند ، به بهانه اینکه منابع مالی شان صرف جنگ شد از تامین مالی اقتصاد آمریکا خودداری خواهند کرد. دوم اینکه می گوید چرا از این آمادگی آنها برای دادن پول استفاده نکنیم برای اینکه توسعه تسلیحاتی آمریکا را محقق و آمریکا را به برترین کشور جهان از حیث فن آوری تبدیل کنیم.
در پایان این مقاله آمده است راهبرد آمریکا به سمت توسعه زرادخانه فنآوری فوق پیشرفته جنگی تغییر مسیر خواهد داد که اولا سود اقتصادی داشته باشد و در ثانی واقعیت جدیدی از آمریکا برای جهان ایجاد خواهد کرد که با واقعیت جهانی شدن متفاوت است و دقیقا بر عکس جهانی شدن است. براین اساس آمریکای نوین با واقعیت های پس از جنگ جهانی دوم خداحافظی خواهد کرد. مهمتر از همه این است که شهروند آمریکایی از حیث اقتصادی یا سیاسی تحت تاثیر قرار نگیرد.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
یک شنبه 2 اردیبهشت 1397 - 15:0:43